وسواس فکری در زمینه اعتقادات

يك روز اعتقادم خيلي قوي مي شود و وجود خدا را در نمازم بسيار واضح حس مي كنم روز بعد شك و ترديد زيادي وجودم را فرا مي گيرد. خيلي از راههاي اثبات وجود خدا را و پيامبران و... را فراوان خوانده ام اما باز ته دلم به خدا كه مي رسم مي گويم خورشيد و ماه و... ممكن است تصادفي باشند و اين افكار بسيار آزارم مي دهد.

با توجه به متن ارسالی، شما دچار وسواس فکری در زمینه اعتقادات شده اید. زیر بنای وسواس فکری اضطراب است و شما باید ریشه اضطراب را در گذشته خود رد گیری کنید. شما باید بدانید که وسواس فکری در هر نوعی یک نوع اختلال روانی است و شاید شکل ظاهری آن متفاوت باشد. مثلا فردی که در مهمانی دچار وسواس فکری نسبت به این موضوع دارد که چاقوی میوه خوری را به بغل دستی خود بزند و یا راننده ای که همیشه فکر می کند فردی را در کوچه یا خیابان زیر ماشین کرده است، با شما از نظر اصل اختلال یکسان است و درمان یکسانی دارد. بنابراین شما در اولین فرصت به مرکز مشاوره حضوری رفته و درباره وسواس تان مراحل درمانگری را پیگیری کنید اما به طور اورژانسی راهکارهای زیرا را انجام دهید:

۱-  سعی کنید برای کاهش اضطراب و استرس ورزش را مخصوصا در جمع شروع کنید.
۲- بدانید که شما تنها نیستید که دچار این وسواس هستید خیلی ها هستند که فکر می کنند در حال توهین به مقدسات هستند و یا در ذهنشان شک و تردید نسبت به مذهب وارد می شود در حالی رفتار بسیار خوب و خدایی دارند.
۳- هنگام هجوم این افکار، شما باید نهیب ذهنی "بس است!" (بسه!) و یا stoping به افکار بزنید و موقعیت فیزیکی خود را تغییر دهید و یا توجه گردانی به موضوع دیگر کنید مثلا از عدد چهار رقمی مانند ۳۴۵۲ سه تا سه تا (معکوس) بشمارید و تا عدد یک برسید.
۴- سعی کنید بیشتر در جمع باشید و سعی کنید به جمع توجه کنید.
۵- از آنجا که ما قادر به کنترل همه افکار خود نیستیم پس نباید در این وضعیت از هجوم افکار وسواسی خیلی ناراحت باشید و خود را به این خاطر ملامت کنید، لذا با افکار منفی و خودسرزنشی و یا افکاری که به شما برچسب گناهکار بودن و یا کافر شدن نسبت می دهد اهمیت ندهید.
۶- سعی کنید نقاط مثبت و خوبی های خود را نوشته و مرور کنید و به خود احترام بگذارید.
۷- شما هیچ وظیفه و تکلیفی نسبت به این گونه افکار ندارید پس اهمیت ندهید و تمامی افکاری که برای اثبات و یا نفی و رد خدا(یا هر موضوع مشابهی) در ذهنتان وارد می شود را اهمیت نداده و توجه نکنید و به عنوان یک شبهه جدی و سوال جدی وارد بحث و جدل با خودتان نشوید.

دیدگاه‌ها

سلام من يك دختر ۲۰ ساله هستم حدود سه سال پيش بعد از يك جرياناتي كه به من فشار روحي وارد كرده بود دچار وسواس پاك و نجسي شدم مشاوره رفتم روي خودم كار كردم و الحمدالله خيلي بهتر شدم و تقريبا خوب شدم اما بعداز مدتي فهميدم يعني به ياد اوردم كه من در بچگي استمنا يا خود ارضايي داشتم تا اون موقع معني اين كلمات رو نمي دو نستم حتي الان هم نمي دونم دقيقا اسم كار من چي بوده ؟از اونجا اعصاب خورديم شروع شد كه نماز و روزه هاي اين سالهام بدون غسل و باطل بوده چندين بار مسئله شرعيش رو پرسيدم من تغيير در حالت بدنم رو يادم بود اما از بيرون امدن مني مطمئن نبودم چندين غسل جنابت انجام دادم اما هيچ وقت نمي تونستم خودم رو ببخشم چون من در يك خانواده مذهبي و خوب بزرگ شده بودم و در فاميل و دوستان هم يك فرد مذهبي و به قولي بچه مثبت بودم . اما مدتيه (شايد يكي يا دوسال )من هر فكرشهواني مي كردم حتي به مقدار عادي كه شايد هر جواني دارد وحتي يك نگاه نخواسته شك مي كردم كه بايد غسل كنم يا نه و شايد خنده دار باشد كه اگر مي خواستم مثلا فردا روزه بگيرم بايد امروز غسل مي كردم الان حدود يك ماه است كه در فصل امتحاناتم و بعد در ماه مبارك رمضان اين فكرها بسيار شديد شد شب ها خيلي سخت مي خوابيدم و اگر لحظه اي بيكار مي شدم فكرها به سراغم مي امد من خودم را مشغول مي كردم اما نمي شود ۲۴ ساعته مشغول كاري بود . شب هاي زيادي از خدا و ائمه كمك خواستم تا من را كمك كنند از اين فكر ها نجات پيدا كنم اما...
شب قدر ۲۱ خيلي دعا كردم و حال خوبي داشتم اما در راه منزل بوديم كه دوباره اين فكرها . شب ۲۳ موقع دعا يك فكر شيطاني در ذهنم امد و تقريبا از آن شب به بعد در اصول دين شك ميكنم نمي توان اسم آن را شك گذاشت اطمينان قلبي و پيوند قلبي كه داشتم با خدا و ائمه نيست اصلا من خودم نيستم خودم را گم كرده ام وجود دو روح خوب و بد و وجود شيطان را حس مي كنم من آدم بدي نبودم نماز و روزه هام به جا و حتي اول وقت بود حجابم كامل بود عكس ها و فيلم بد هم نمي ديدم ( همه اينها الان هم هست )نمي دانم چرا به اين عذاب دچار شدم من چند سالي است كه كاملا از خودم راضي نيستم الان هم كه خودم را گم كرده ام من حتي مي خواهم خيلي خيلي بهتر از خود قبليم باشم در ضمن شب ها اين افكار بيشتر به سراغم مي ايد و وقتي سرگرم باشم و در جمع اين افكار را ندارم مي دانم اگر يك مسافرت چند روزه بروم حالم بهتر مي شود و يا بامرور زمان مثل مشكلات قبلي حل مي شود اما چون اين مشكل در مورد اعتقاداتم مي باشد خيلي خيلي مي ترسم كه مثلا خدايي نا كرده كافر از دنيا بروم مگر نه اينكه بعضي در لحظه مرگ كافر مي شوند ببخشيد كه سوالم خيلي طولاني بود لطفا به من كمك كنيد به عنوان يك وسيله الهي

تصویر شهر سوال

خواهر گرامی با عرض سلام و تحیت و تقدیر از حسن اعتماد شما

در ابتدا لازم است توجه داشته باشید منشاء وسواس، اضطراب، خودسرزنشگری و احساس گناه است. لذا شایسته است با توكل به خدای متعال از گذشته و سرزنش خود فاصله بگیرید چرا كه؛
- نه تنها كمكی به حال شما نمی‌كند بلكه باعث تشدید وسواس شما می‌شود
- در اسلام بن بست وجود ندارد و هر گره و قفلی كلیدی دارد كه كلید خطا و معصیت نیز توبه است و نه بیشتر!

پس بدانید سرزنش افراطی و قضاوت منفی نسبت به خود نه تنها مورد تایید نیست بلكه دامی از دامهای شیطان برای ناامید كردن شما و همچنین تشدید وسواس شماست.

همچنین لازم است به موارد زیر دقت بفرمایید:
- از لحاظ شرعی مادامیكه فرد شك در جنب شدن (خروج منی) داشته باشد، غسلی بر او واجب نمی‌شود. و شما نیز نباید هیچگاه به علت شك، برای غسل كردن اقدام نمایید. این كار شما نه تنها واجب نیست كه حرام است!!
- در دوره‌ای كه شما به فعل مذكور مبادرت كرده‌اید، از حرمت آن بی اطلاع بوده‌اید لذا یا سرزنشی متوجه شما نیست و یا از سطح خطای شما كاسته می‌شود. نهایتا اگر مرتكب حرام هم شده باشید، توبه شما همانند نهری زلال، شما را شستشو داده است. خداوند متعال توبه كننده‌گان را دوست دارد « ان الله یحب التوابین» و گناه ایشان را محو می‌كند « التائب من الذنب كمن لا ذنب له»؛ كسی كه توبه كند مانند فردی است كه گناه نكرده است.
- مهارتهای مبارزه با اضطراب را فرا بگیرید. با كاهش اضطراب وسواس شما نیز كاهش می‌یابد. تفریح، مسافرت، ورزش، شنا، كوهنوردی، حضور در طبیعت، تنفس عمیق، خواب و تغذیه مناسب و...همگی در كاهش اضراب شما موثر هستند (برای اطلاع بیشتر از تكنیكهای كاهش اضطراب به موضوعات و سایتهای مربوطه مانند سایت اسك دین و.. مراحعه كنید)
- از منفی بافی و سختگیری نسبت به خود اجتناب كنید.
- شما همچنان فردی مومن و متدین هستید و اینگونه افكار ناشی از اضطراب و احساس گناه است. لذا خود را سرزنش نكنید. با توجه شرایط شما، خودسرزنشگری و نارضایتی از خود از دامهاسی شیطان است. از این دام خود را رها كنید!
- وسواس عملی رفته رفته به وسواس فكری تبدیل می‌شود، لذا موضوعات و شبهات اعتقادی هم كه به ذهن شما خطور می‌كند، جنبه وسواس فكری دارد. پس از این شبهات و افكار نگران نباشید، و با خونسردی نسبت به آنها بی اعتنا باشید.
در صورتیكه شما نسبت بهاین افكار حساسیت نشان دهید سطح اضطراب شما بالا می‌رود و همین باعث تشدید مضاعف چنین افكاری می‌شود. پس خود را مجبور و ملزم به مبارزه و یا مقاومت در قبال این افكار ننمایید، بلكه تنها و تنها نسبت به آنها بی اعتنا باشید.
در صورت نیاز به توضیحات بیشتر یا از همین طریق اقدامن فرمایید و یا به صورت تلفنی با شماره ۰۹۶۴۰ با كارشناسان مركز گفتگو نمایید.
برای شما خواهر ارجمند توفیق روزافزون را مسئلت دارم

باسلام.پدرمن انسانی مذهبی وبسیارمحترم هستند و۳۰سال معلمی کردندازسه سال پیش شدیدا به فکرخواندن نماز های قضاوگرفتن روزه افتادند طوری که تقریبا۱۰روزازماه راروزه میگرفتند وهرچندهفته ای یک ختم قران داشتند.به مرور افکار شیطانی وارد ذهنشون شده وهمش افکاری دررابطه باتوهین به ذات اقدس الهی هست.خدای من پدرم داغون شده وقبلا توجمع میتونست فکرشوکنترل کنه ولی حالا دیگه توجمعم برای کنترل افکارش خیلی دستاش وسرش روتکون میده وحرکاتی غیر عادی داره وهمش داره خودش روسرزنش میکنه هرچی هم بهش میگیم که اجازه ورود این افکاروبده تاچندساعت خوبه و دوباره به هم میریزه پیش انواع دکتراهم رفتیم وباداروتاثیری نداشت.به خداکارمون گریه شده ودعاولی انگارفعلا قسمت مااجابت نیست.شماروبه امام حسین بگید چیکارکنیم ؟برا بابام دعا کنید که دیگه کم کم داره ابروش توجمعم میره.خدایاخیلی خستم....

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
معلوم نیست اولین اتفاق ذهنی که باعث شده پدر شما به صورت غیر عادی، افراطی و وسواس گونه به رفتارهای مذهبی روی بیاورد و در اثر فشارهای ذهنی و تغییرات هورمونی و آسیب های مغزی و اختلال در ناقل های عصبی دچار یک فروپاشی ذهنی و از هم گسستگی شده و با دنیای منطقی و واقعی در ذهن خود فاصله گرفته است، چیست؟
در حال حاضر ایشان دچار اختلال شدید وسواس فکری شده و رفتارهای اجباری برای کاهش اضطراب و تنش از خود بروز می دهد قطعا یک روان پزشک و روان شناس بالینی در تهران و مراکز استان ها این اختلال را می شناسند و شما برای جلوگیری از آسیب بیشتر این اختلال باید به یک روان پزشک مراجعه کنید شوک درمانی ، دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری تا حد بسیار بالایی می تواند تنش و اضطراب شدید و احساس گناه شدید که باعث چنین اختلال روانی - جسمی شده است را کاهش دهد .

سلام خواهرعزیزم که در مورد وسواس اعتقادی پدرتان گفتید من هم دختر۲۶ساله ای هستم که حافظ قران بودم و یه مدت افتادم دنبال کارهای عرفانی و کارهای و استغفارهای که ایت الله قاضی و بهت انجام می دادند بعداز دو ماه ذهنم پرشد از افکار شیطانی در مورد خدا استرس همه جایم را گرفت نزد روانپزشک رفتم بهم قرص داد خوب بود ولی یه روانشناس محقق که سال ها در زمینه وسواس اعتقادی کار کرده بود یه کتابی را ترجمه کرده بود که روی بیمارهاش کار کرد یه روشی یادم داد که شما هیچ جای ایران این روش ها را نمی شنوی و نمی بینی این روش اختراع پدر علم وسواس است خواهش می کنم روی پدرت کار کن اون وقت دوهفته ای نتیجه اش را می بینی روشش: تمام افکاری که به ذهنش می اید را روی کاغذ بنویسد بعد از روی نوشته ها بخواند و صدایش را ضبط کند صدای ضبط شده اش را ۶ بار در روز هربار۴۵ دقیقه گوش دهد انوقت نتیجه اش را می بیند اینکار مثل این می ماند که روزی ۶بار به مدت۲هفته از این یه نوع غذا بخوری انوقت دیگه حالت از غذا بهم می خوره افکار مزاحم هم همینطور است اگر به ذهن بیایند ذهن حالش ازشون بهم می خوره و اجازه ورود نمی ده به پدر بگو اگه دوهفته ای نرفت همنطور انجام بده تا کاملا برود
یا شافی

باسلام ممنون از سایت خوبتون. چند صباحی است که دچار توهمات و افکار ناپسند وخیلی زشت در باره خدا و ائمه میشم. راستش دیگه بعضی وقتا احساس میکنم دیگه اخر خطمو به جنون رسیدم. هر وقت میخام دیگه بهشون فکر نکنم و از شرشون خلاص شم آنچنان احساس گناهی میاد سراغم که دیگه نابودم میکنه. هرچقد میخام از این فکرا خلاص شمو هر چقد ازشون فرار میکنم بیشتر میان سراغمو اذیتم میکنن. سوالم اینه که آیا این فکرایی که نا خاسته و بدون اراده خودم میان سراغم گناهه. خلاصه هر فکری؟ راهنماییم کنین

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکر
وضعیتی که شما در آن قرار دارید یک نوع وسواس فکری از انواع مختلف و متفاوت وسواس فکری است که ممکن است نشانه ها آن یا انواع دیگر آن در دوران بسیار دور شما در دروه های مختلف زندگی در وجود شما بوده است و خودش را نشان می داده البته احتمال اینکه وسواس در پدر ، مادر و یا سایر اعضای خانواده باشد وجود دارد. خدمت شما عرض کنم این افکار ممکن است برای همه به وجود بیاید ولی چون منطق و من قوی و سیستم ایمنی روان شناختی قوی دارند زیاد تحت تأثیر قرار نگیرند و با یک لبخند و یا حتی بدون اینکه فرصت توجه کردن داشته باشند از از ذهن آن رد می شود ولی شما به دلیل عدم آگاهی نسبت به این افکار و سخت گیری ها و دقت های زیاد و اضطراب و استرس های مختلف به این افکار توجه و تمرکز پیدا کرده اید و باعث آزار و اذیت خودتان شده اید. بنابراین راهکارهای زیر برای شما بسیار مفید خواهد بود:
۱- بدانید این افکار برای همه افراد پیش می آید.
۲- شما هیچ تکلیفی نسبت به این افکار ندارید پس درگیر آن نشوید ، سعی در خنثی سازی ، سرکوب گری و استدلال آوردن و مهار کردن آن ها نداشته باشید.
۳- از آنجا که اضطراب و استرسورهای زندگی باعث فعال شدن این افکار می شود سعی کنید مهارت های کنترل اضطراب و استرس را مانند ورزش و ریلکسیشن را انجام دهید.
۴- با پذیرش این افکار و پرهیز از کلنجار رفتن و دور کردن این افکار سعی کنید این افکار به هدف خود که همان سرگرم کردن ، اثبات قوی بودن ، درگیر کردن وتحت تأثیر قرار دادن است ، نرسند.
۵- همانطور که می دانید این افکار هیچ تغییر در کار و عملکرد و به طور کلی بیرون شما ندارند و فقط در سطح ذهن شما باعث اذیت شما می شوند پس با پذیرش و و محل ندادن به آنها ، آنها را ضعیف و ضعیف تر کنید .
۶- به هیچ وجه از نظر شرعی گناهی متوجه شما نیست چون افکار غیر اختیاری که شما خود ناراحت آن هستید و اراده ای ندارید گناه نداشته و مستوجب عذاب نخواهد بود.
۷- با خود بگویید من کارهای خودم را انجام می دهم و بگذار آن هم برای خود مشغول باشد (افکار وسواسی)
۸ - باید بدانید که شما نه تنها کافر و مرتد و رانده شده از درگاه خدا نشده اید بلکه در سطح بسیار بالایی به دلیل نگرانی از این احساس به مذهب و معنویت روی آورده اید که چسبیده اید در حالی که زمانی که این افکار تحت کنترل بود و تسلط من و منطق شما بالا بود شما اینقدر سخت گیر نبودید.
۹- افکار تان را آزاد بگزارید ولی سعی کنید تحت تأثیر آن قرار نگیرید و با آغوش باز استقبال کنید و بدون نگران و اضطراب و با خنده ای مهارت گونه سعی کنید دست این افکار را بخوانید تا آنها به هدف خود نرسند موفق باشید.

سلام من چند سالی هست که افکار بسیار زشتی ذهن من را مشغول کزده که نمیتونم حتی آنها را بر زبان بیاورم این افکار خارج از کنترل من هست واحساس گناه بسیار شدیدی دارم هر لحظه ف میکنم الان عذاب الهی نازل میشه به خداخسته شدم احساس میکنم کافر شدهام این افکار خارج از کنترل من است ونمت انم از شر انها خلاص شوم هر چی دعا میکنم فایده ندارد چند میخواستم به روانپزشک مراجعه کنم ولی ترسیدم بعضی وقتها تد مرز جنون پیش مزروم تو رو به خدا راهنمای کنید یا دارویی برام تجویز کنید در صورتی که من همیشه نمازم هم اول وقت میخوانم با وجود این افکار فکر میکن مرت شده ام وهر چی تلاش میکنم از انها خلاص شوم نمیتوانم

تصویر شهر سوال

باعرض سلام و تشکروسواس در انواع و اقسام و اشکال مختلف آن نیاز به جلسات متعدد شناخت - رفتار درمانی دارد و بهتر است به جای درمان نیمه و ناقص و دستکاری افکار شما ، به مشاوره حضوری اقدام کنید البته تخصص روان شناس حضوری باید بالینی بوده و سابقه کار درمانی اختلالات  اضطرابی را داشته باشد اما همانطور که تجربه کرده اید این افکار فقط در سطح ذهن شما رخ می دهد و شما را آزرده خاطر می کند ولی بیرون شما کاملا منطقی است و به همین خاطر کسی هم وضعیت شما را نمی بیند و شاید درک نکند ولی به هر حال هر کسی ممکن است با افکار غیر عادی و پوچ روبرو شود ولی بعضی از ذهن ها به دلایل مختلف از قبیل ژ نتیک ، فشارهای عصبی ، از بین رفتن یا ناکارآمدی ضربه گیر ها دچار افکار ،تصاویر ، تکانه ها و وسوسه های بی معنی شود که باید ابتدا ریشه یابی و طی چند جلسه درمان شوند.بنابراین شما با پذیرش این افکار به جای واکنش ،  کلنجار  و سرکوب کردن و البته مشاهده آن هنگام ورود آن به ذهن به جای درگیر شدن  همچنین دوست شدن با این افکار به جای فرار کردن از این افکار و  اختصاص زمانی برای مواجه شدن و به ذهن آوردن عمدی این افکار تا حد بسیار زیادی از شر این افکار خلاصی یابید در کنار این رو ش ها   کمک روان شناس حضوری می توانید مکمل  تلاش شما برای ناکام گذاشتن این افکار خواهد بود موفق باشید.

با سلام و خسته نباشيد من از ٩سالگي تماما وجودم پر از وسواس هاي فكري و اعتقادي بود اول نماز و وضو بعد غسل بعد فكر هاي شهواني و فكر هاي اعتقادي كه حتي نعوذباالله به وجود خدا شك ميكردم با خودم كنار اودم تا رفتم حج اونجا از بس شك كردم دچار بيماري روحي شدم و اون هم جوري با خودم كنار اومدم تا اين كه شايد خنده دار باشه ولي شك به نحوه شست و شو و شك به پاره شدن بكارت در هر بار شست و شو ،يا فكر به گذشته كه ممكنه در گذشته اين اتفاق افتاده باشه و اضظراب اين كه نكنه بعدا در ازدواجم مشكل بخورم و همسرم فكر هاي نادرست درموردم بكنه مدام درگيرم تا حدي كه از زندگي سير شدم و لذتي نميبرم خواهش ميكنم كمكم كنيد كه چي كار كنم يا حق

تصویر مشاور شهر سوال

پیوند ثابت ارسال شده توسط مشاور شهر سوال در ۱۳۹۴/۶/۱۷ - ۱۸:۵۰
خواهرم، ما هم خدمت شما عرض سلام داریم و خوش آمد میگوییم. هرچند فرمودید از ۹ سالگی دچار شدید اما نفرمودید الان چند ساله هستید اما به نظر می رسد که مدت طولانی است که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنید. وسواس از جمله اختلالات اضطرابی به شمار می رود و رابطه مستقیم با اضطراب دارد. با مطالعه مطالب مرتبط با این مشکل مثل (http://www.soalcity.ir/node/2303) و (http://www.soalcity.ir/node/2518) میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.
اما با توجه به فرمایشات شما و مدت زمان درگیری با این مشکل توصیه اکید ما آنست که به یک مشاور روانشناس مراجعه حضوری داشته باشید تا به شکل تخصصی و کامل در جهت رفع وسواس شما اقدام شود. همچنین در صورت تمایل به تماس تلفینی با مشاورین میتوانید با شماره تلفن سراسری ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید.
برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.

سلام من از دوران کودکی مشکل وسواس فکری داشتم ودوماهی است که داروی وسواس فکری مصرف می کنم زیر نظر روانپزشک اما هنوز هم وسواس فکری دارم ومشکلاتی از قبیل گوشه گیری - کندن موی سر - فکر کردن زیاد دریاره موضوعات تخیلی اما الان نگرانم که مبادا مشکل وسواس فکری بر طرف نشود چکار کنم؟

باعرض سلام و تشکر
وسواس در انواع و اقسام و اشکال مختلف آن نیاز به جلسات متعدد شناخت - رفتار درمانی دارد و بهتر است به جای درمان نیمه و ناقص و دستکاری افکار شما ، به مشاوره حضوری اقدام کنید البته تخصص روان شناس حضوری باید بالینی بوده و سابقه کار درمانی اختلالات اضطرابی را داشته باشد اما همانطور که تجربه کرده اید این افکار فقط در سطح ذهن شما رخ می دهد و شما را آزرده خاطر می کند ولی بیرون شما کاملا منطقی است و به همین خاطر کسی هم وضعیت شما را نمی بیند و شاید درک نکند ولی به هر حال هر کسی ممکن است با افکار غیر عادی و پوچ روبرو شود ولی بعضی از ذهن ها به دلایل مختلف از قبیل ژ نتیک ، فشارهای عصبی ، از بین رفتن یا ناکارآمدی ضربه گیر ها دچار افکار ،تصاویر ، تکانه ها و وسوسه های بی معنی شود که باید ابتدا ریشه یابی و طی چند جلسه درمان شوند.بنابراین شما با پذیرش این افکار به جای واکنش ، کلنجار و سرکوب کردن و البته مشاهده آن هنگام ورود آن به ذهن به جای درگیر شدن همچنین دوست شدن با این افکار به جای فرار کردن از این افکار و اختصاص زمانی برای مواجه شدن و به ذهن آوردن عمدی این افکار تا حد بسیار زیادی از شر این افکار خلاصی یابید در کنار این رو ش ها کمک روان شناس حضوری می توانید مکمل تلاش شما برای ناکام گذاشتن این افکار خواهد بود قطعا دارو درمانی هم باعث آسان شدن ارتباط و فعال شدن ناقل های شیمایی مغز می شود و وقتی سینگال ها به خوبی صورت بگیرد شما می توانید بهتر افکار خودتان را بشناسید و تحت تأثیر آن قرار نگیرید. موفق باشید.

سلام من هیجده سالمه و یه ماه پیش وقتی تو رخت خواب بودم یهم با یه اظطراب وحشتناکی بلند شدم و اروم و قرار نداشتم اوایل فکر میکردم ک جن منو گرفته و میخوام اطرافیانمو بکشم و خیلی میترشیدم و یک ماهه ک حال خیلی بدی دارم همش فکرای شرک امیز تو ذهنم میاد نماز میخونم و خیلی خجالت میکشم و احساس گناه شدیدی میکنم نسبت به غفکارم من خیلی مذهبی بودم نمیدونم چیکار کنم برام دعا کنین حالم خیلی بده کنکوریم و یه ماهه از درس خوندن درس کشیدم و فقط فکر میکنم اصلا حرف نمیتونم بزنم خیلی کم اونم با دوستام غذاهم ک نمیتونم بخورم حس میکنم هکش قراره اتفاق بدی بفته و بدون اینکه بخوام همش اینارو مدام تکرار میکنم تو ذهنم خسته شدم همش گریه میکنم ....نمیخوام ایمانمو از دست دم و کافر شم

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، سلام. به شهر سوال خوش آمدید. متاسفیم که شرایط ناگواری را سپری می کنید. مشکل شما جدی تر از آنست که با سوال و جواب کتبی بتوان آن را بررسی دقیق و حل نمود. به شما توصیه اکید می شود که حتی المقدور به شکل حضوری به یک مشاور روانشناس (باتجربه و متعهد) مراجعه نمایید. اگر به هیچ صورتی چنین امکانی نیست یا فردی با تجربه و متعهد نمیتوانید بیابید، با شماره تماس ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید تا همکاران ما به صورت تلفنی شما را راهنمایی کنند. انشالله به لطف خدا و همت و اراده خودتان بر این مشکل فائق خواهید آمد.
مطالعه مطالب زیر میتواند مفید باشد:
http://www.soalcity.ir/comment/10240#comment-10240
http://www.soalcity.ir/comment/10928#comment-10928
موفق باشید

سلام من خدا و پیامبران را خیلی دوست دارم و به انها اعتقاد دارم ایمانم خیلی قویه.مدتی است تصادف کردم خانه نشین شدم حتی در این وضعیت نمازهام قضا نمیشن.در این مدت افکار بدی به ذهنم میاد مثلا توهین به خدا و پیامبران اصلا دست خودم نیست ناخوداگاه است خیلی از این افکار ذهنی رنج میبرم تروخدا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

کاربر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید. ضمن آرزوی سلامتی برای شما به اطلاع میرسانیم که راهکارهای مقابله با وسواس فکری در چندین پست مختلف ذکر شده که میتوانید به آنها مراجعه کنید. از جمله موارد موارد مطرح شده در ابتدای همین صفحه و نیز موارد زیر است:
http://www.soalcity.ir/node/2225
http://www.soalcity.ir/node/2306
انشالله با توکل بر خدا و تکیه بر ایمان تان موفق خواهید شد.
در مواردی که شدت این وسواس به حدی است که توسط خود فرد قابل کنترل نیست بایستی به شکل حضوری به یک روانشناس متعهد و متبهر مراجعه کنید. همچنین میتوانید با تلفن سراسری ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید.
موفق باشید

سلا م من از دوازده سالگی به به اختلال وسواس فکری مذهبی دچار شدم و مدام با خودم درگیرم همش فکرا ی توههین امیز خیلی بد به ذهنم میاد در مورد ایمان و اعتقاداتم که حسابی عصبیم کرده یه مدت شنیدم که نباید توجهی بکنم تا خوب شم ولی اما وقتی چند وقت توجهی نکردم بیماریم سی برابر شدید تر شد و من دارم دیوونه میشم وقتی افکار سراغم میان من هیچ جوری نمیتونم دیگه خارجشون کنم برای اینکه از ذهنم برند بعضی اوقات با یه سوزن به دستم میزنم یه یه جور یه درد رو به خودم وارد میکنم که برند ولی نمیرند و بیشتر میشن هرچی سعی میکنم بهتر بشم فقط اوضای خودمو سخت تر میکنم و مشاوره هم روم نمیشه برم و الان چهارده سالمه با هیچ کس هم نمیتونم مسله رو درمیون بزارم از شما ممنون میشم که به من راه درمانی نشون بدید یا دارویی یه چیزی که خوبم کنه یه راه خوب شما اولین کسی هستید که مشکلمو بهش گفتم لطفا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان. مشکل شما اگر در سطوح اولیه باشد و خیلی حاد نباشد میتوانید با انجام راهکارهای ارائه شده از سوی کارشناسان که در ابتدای همین صفحه نیز یک نمونه ذکر شده، آن را تا حد زیادی کاهش داده یا از بین ببرید. برای این منظور میتوانید به لینک های زیر مراجعه نمایید:
http://soalcity.ir/node/2303
http://soalcity.ir/node/2306
http://soalcity.ir/node/2225
اما در صورتی که وسواس شما به مراحل حاد و جدی رسیده باشد و نمیتوانید خودتان به کمک راهکارهای ارائه شده بر آن غلبه کنید بایستی حتما به یک روانشناس مراجعه کنید. طبعا با توجه به این که در زمینه اعتقادی و مذهبی دجار این وسواس هستید بهتر است به روانشناسی مراجعه کنید که خود، زمینه های مذهبی و دینی داشته باشد. دوست عزیز، درمان اختلال وسواس، نیازمند حضور در جلسات مستمر درمانی تحت نظر یک روانشناس است. مطمئن باشید این مشکل حل شدنی است.
موفق باشید.

سلام حتما با مادرتون کسی بگین من دو ماه ب کسی نگفتم اما بنظرم بگین بهتره

با سلام خدمت شما و تشکر بابت سایت مفیدتون
بنظرم مشکل خیلی از ماها اینه که دوست داریم همه چیز رو از طریق عقل ثابت کنیم. دوست داریم وجود خدا و دلایل همه کارهاشو از طریق منطق و عقل بفهمیم. نماز, خمس, روزه, عذاب و پاداش و ... . خوب مشخصا هیچ موقع نمیتونیم همه شک های مربوط به دین و خدارو با عقل و منطق برطرف کنیم. سوالم اینه که از چه راه هایی میشه از این مشکل جلوگیری کرد؟
خود من بخاطر این مشکل نزدیک به دو هفته روزه نگرفتم و نماز نخوندم. کلا هیچکاری نکردم ولی حس خوبی بهم دست نداد و توبه کردم. با اینکه تا قبل از این مسِئله من به دین و مذهب اعتقاد زیادی داشتم. به نظرتون راه حل چیه؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .

در ابتدا باید اشاره شود گرچه بر اساس الهیاتی که در غرب وجود دارد و به کشورهای اسلامی نیز سرایت کرده، حوزه عقل و دین دو مقوله جداگانه و مستقل برای شناخت حقایق هستی از جمله خداشناسی تلقی شده، ولی حقیقت آن است که عقل در مقابل دین و جدا از آن نیست، بلکه عقل از راهکارها وابزارهای دین برای رسیدن به شناخت است چون دین آدمی را از دو راه به شناخت خدا دعوت کرده: یکی راه عقل و دیگر راه نقل (آیات و روایات) البته راه دیگری به نام «قلب و شهود عارفانه» نیز برای شناخت خدا مطرح است،(۱)
بنابراین در ارتباط عقل و دین می توان گفت:
۱- عقل و نقل (دین) هر دو حجت خدا است. یکی از باطن و درون و دیگری از ظاهر و بیرون، آدمی را به سوی خدا و معارف الهی هدایت می‌کنند. امام صادق فرمود:
«إنّ للهِ علی الناس حجّتین، حجّة ظاهرة و حجة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرسُل والأنبیاء والأئمّة علیهم السلام، وأمّا الباطنة فالعقول؛(۲) برای خداوند بر مردم دو حجت است: یکی حجت ظاهری و دیگر باطنی. حجت ظاهری انبیای الهی و ائمه‌اند، اما حجت باطنی خرد و عقل آدمی است».
۲- اساساً دین برای شکوفایی عقل است. امیرمؤمنان(ع) در بیان فلسفه بعثت انبیا فرمود:
«... فبعثَ فیهم رُسُله لیستأدوهم میثاق فطرته ویُثیروا لهم دفائن العقول؛(۳) خداوند میان مردم پیامبرانش را فرستاد تا عهد فطرت الهی را ادا نمایند، و توانمندی‌های نهفته عقل‌های آنان را شکوفا نمایند».
طبق این کلام نورانی معلوم می‌شود که دین و عقل در جهت شناخت معارف الهی همیاری دارد.
توانایی عقل در پرتوی نور هدایت دین برای شناخت معارف به ثمر می‌رسد، ولی گاهی هوای نفس، عقل را (که فرمانروای وجود انسان است) به اسارت می‌گیرد.(۴)
در واقع بین عقل و دین نوعی تقابل و تعامل برقرار است, یعنی در طی مسیر کمال وسعادت ابتدا عقل اصول و پایه هایی نظیر وجود خدا وصفات او ... را ثابت می کند ،آن گاه نقل به حقایق و راهکارهایی برای طی مسیر کمال اشاره می کند وعقل از آن جا که منشا این دستورها را خداوند حکیم دانسته ،آنها را درست وصحیح دانسته ،به لزوم انجام آنها حکم می کند وبه همین ترتیب همکاری وتعامل عقل ونقل ادامه می یابد .پس دین برای اثبات نیاز به عقل داشته ، عقل هم بدون هدایت دین کارساز نیست.یعنی عقل آن‌گاه برای شناخت حقایق خوب عمل می‌کند که در سایه رهنمود وحی قرار گیرد.(۵)
۳- دین بزرگراه است، از این جهت در آموزه‌های وحیانی از دین به «صراط مستقیم» یاد شده و احکام دینی «شریعت» خوانده شده، ولی عقل چراغ است.
آدمی به کمک چراغ می‌تواند مسیر کمال را طی کند، پس رابطه عقل و دین رابطة روشنایی و مسیر است و انسان در رسیدن به سعادت به هر دو نیاز دارد.
۴- به گفته استاد جوادی آملی برهان عقلی همانند دلیل معتبر نقلی از الهامات الهی در ظرف اندیشه بشر تجلی یافته، بنابر این چون دلیل عقلی همتای دلیل نقلی، حجت خدا و نیز الهام است، اگر کسی با سرمایة عقلی به سراغ متون مقدس نقلی برود و چیزی را از آن برداشت کند،‌مانند آن است که به کمک آیه‌ای معنای آیة دیگر یا به کمک روایتی معنای آیه‌ای معلوم شود، از این رو هیچ یک از این امور از متن نقلی بیگانه نیست.
بنابر این عقل برهانی منبع دین است . با ملاحظة دلیل معتبر نقلی، فتوایش همان فتوای دین است، مانند دلیل معتبر نقلی که هر آنچه را با ملاحظه برهان عقلی ثابت کند، همان به حسب دین می‌آید.(۶)
البته نباید فراموش کرد که حیطه کارایی عقل نامحدود وبی حد ومرز نیست بلکه عقل تنها در محدوده خاصی امکان کشف روشنگری دارد مانند درک کلیات ومبانی واصول ولی در حیطه اموری مانند علت یابی دستورهای شرعی و مانند آن که از امور تعبدی شمرده می شود، راهی برای کنکاش های فکری و عقلی نیست .
آیا عقل می تواند دریابد چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است ؟ مسلما خیر ؛ زیرا شرعیات وعلت های آن در حیطه حکمت های شارع مقدس قرار دارد و تا ما را از راز آنها آگاهی ندهد ،دسترسی به حقایق آن نداریم و چه بسا تنها دلیل این دستورها آزمایش میزان اطاعت وتمکین بندگان باشد .
این امر همان حقیقتی است که در روایات به آن بدین گونه اشاره شده :«دین خدا با عقل سنجیده نمی شود »(۷)
البته در همین حوزه هم عقل جایگاه ونقش خود را به درستی داشته ،راهگشایی خود برای انسان را داراست ؛یعنی در همین جا عقل در می یابد که علت جعل این تکالیف هرچه باشد، وظیفه انسان پذیرش وعمل به مقتضای آن است ونباید موارد متفاوت را باهم سنجید وبه واسطه قیاس حکم به صحت وبطلان تکالیف شرعی وغیر عقلی بودن آنها نمود .
عقل در می یابد از آن جا که خداوند حکیم بوده، نظام عالم را براساس حکمت وحقیقت بنا نهاده، در پس دستور و آداب دینی وشرعی دین او نیز مصالح وحکمت هایی وجود دارد که با دقت وتامل می توان به برخی از آنها دست یافت .
در پایان باید تذکر داده شود که آن دوهفته نماز های فوت شده تان را قضا نمایید و روزه های که خورده اید کفاره دارد .

پی‌نوشت‌ها:
۱. جوادی آملی، دین‌شناسی، ص ۱۲۶، نشر اسراء، قم ـ ۱۳۸۳ش.
۲. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۶، کتاب العقل و الجهل.
۳. نهج البلاغه، خطبه ۱.
۴. همان، حکمت ۲۱۱.
۵. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص ۲۶۳، نشر مؤسسه آثار امام خمینی‌ـ ۱۳۸۶ش.
۶. دین‌شناسی، ص ۱۲۷ و ۱۳۰.
۷.مستدرک وسائل ،ج ۱۷ ،ص ۲۶۳

سلام .من وسواس اعتقادی داشتم وبعدا که پیشرفته شد متوجه شدم که دنیا را یه گونه ای متفاوت مبینم مثلا هرچیزی را تقریبا به شکل دیگری میبینم و درحال وهوای زمان سلامتی ام نیستم قیافه ها را متفاوت از زمان سلامتیم میبینم.تابه حال هیچ دکتری دقیقا متوجه بیماریم نشده...کمکم کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، از مراجعه شما به شهر سوال ممنونیم. متاسفانه هم اطلاعات کافی در خصوص مشکلتان ندادید و هم این که چنین مشکلات و اختلالاتی به هیچ وجه از طریق مکاتبه قابل تشخیص و درمان نیستند. شما لازم است به یک مشاور روانشناس که در درمان اختلالات تجربه کافی داشته باشد مراجعه نمایید. در صورت عدم امکان مراجعه حضوری، بهتر است با همکاران ما در بخش تلفنی تماس بگیرید (۰۹۶۴۰۰ ).
از خداوند متعال برای شما آرزوی سلامتی و آرامش داریم.

سلام من دختری ۱۳ ساله هستم و از حدود سن ۷ سالگی حالا یا کمتر یا بیشتر دچار وسواس فکری شدم خیلی از علائم و نشانه های وسواس فکری رو دارم و حدود ۲ سال پیش وسواس عملی هم داشتم که خدا را شکر بر طرف شد من خیلی از علائم وسواس فکری رو دارم دچار شک و تردید نمیشم اما چیزی که من رو بیشتر از همه چیز ازار میده اینه که ناخوداگاه با این که احترام زیادی برای خدواند و ائمه قائلم چیز های زشت و القاب ناپسندی به مغزم هجوم میاره و گاهی باعث میشه فکر کنم اینا ناخوادگاه به ذهنم هجوم میاد و یا خودم باعث به وجود امدنشون هستم؟و وقتی این افکار به ذهنم میاد بعدش ترس از اخرت هم بسیار ازارم میده این افکار لذت زندگی رو از من گرفته خواهش میکنم کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم .
بهتر است مشکل خود را به صورت حضوری و از طریق درمانگران متخصص در وسواس، پی گیری نمایید. ترجیحا دو نکته را توجه داشته باشید، اول این که روانشناس مورد نظر در وسواس و درمان وسواس تجربه کافی داشته باشد و دوم این که فردی متعهد و تا جای ممکن مذهبی باشد.
در صورت عدم امکان ، میتوانید با شماره تماس سراسری ۰۹۶۴۰ تماس بگیرید تا همکاران ما به صورت تلفنی شما را بیشتر راهنمایی کنند.
موفق باشید.

سلام...من وقتی هفده ساله بودم دچار وسواس فکری شدم درمورد توهین به خدا و امامان و دکتر رفتم و دارو مصرف کردم خوب شدم و حالا که ۲۵ساله شدم افکار دیگه ای اومده سراغم مثل اینکه شاید خدا نباشه و این چیزا که خیلی منو عذاب میده برخلاف بقیه من به گناهش فکرنمیکنم من به این فکرمیکنم که اگر خدا نباشه من دیگه نمیتونم زندگی کنم و دوسدارم خدا باشه و من نماز میخونم ولی خدارو حس نمیکنم.همش میگم نکنه کافرشدم.نکنه دیگه خوب نشم و کارم به جنون بکشه...توروخدا کمکم کنید..من باز رفتم پیش روانپزشکم و دوهفته ست دارو مصرف میکنم.بنظرتون مثل سابق خوب میشم؟نکنه مشکل از ایمان و اعتقادمنه و این بیماری نباشه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
حال فعلی شما نشان دهنده دو چیز است. یکی مشکلی است که طبق گفته خودتان چند سال پیش به وجود آمده و البته درمان شده بود، و دیگری محبت و ارادت شدید شما به پروردگار عالم است که البته جای خرسندی و تحسین دارد. انشالله مشکل شما حل خواهد شد. بهترین کار، مراجعه به پزشک تان است که قبلا هم تحت درمان وی بودید. ما توصیه می کنیم در صورت امکان به یک روانشناس باتجربه و متبهر در زمینه درمان وسواس نیز مراجع کنید. موفق باشید.
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست.

با سلام مدت چهار ماهه که یک سری سوالاتی که توی ذهنه همه هست برای من به صورت ذجر آور در امده ، مثلا اینکه ما چرا خلق شدیم ؟ جهان هستی چیست و ... خیلی دارم اذیت میشم به خدی که بار ها و بارها به خود کشی فکر کرده ام نمی دونم چه باید بکنم، هر سری واسه سوالم جوابی پیدا میکنم تا دو روز ارومم ولی دوباره داغون میشم لطفا راهنماییم کنید زندگیم از حالت عادی خییلی دور شده و زجر اور

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
لطفا در اسرع وقت به یک مشاور روانشناس (با تجربه در درمان وسواس) مراجعه نمایید.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید ببخشید من تقریبا دوماهه که اسیر یه وسواس فکری بد شدم...اوایل افکارتوهین امیز به خدا وائمه داشتم که البته فهمیدم گناه نیست ودلم اروم گرفت یه مدت بعد یه حالت جدید پیدا کردم همش احساس میکردم شیطان یجورایی مجبورم میکنه اون الفاظ توهین امیز رو به زبون بیارم البته میدونم شیطان بهم تسلط نداره اما ترس از اینکه اخر بهم غلبه کنه این اذیتم میکنه خصوصا که از حضرت علی شنیدم که ادم به هر گناهی فکر کنه نهایتا مرتکبش میشه ...اما این مسئله اصلی نیست چون شیطون جدیدا دشمنی رو در حقم تموم کرد واین فکر رو توی ذهنم میاره که نکنه در اینده کافر مشرک یا منافق بشم یا مثلا دشمن امام زمان بشم....باور کنید از قران خیلی کمک میگیرم اکثرا کمکم میکنه اما بعضی وقتا برعکس میشه ومشکل اصلی وجدی من هم همینه چون میگم خدایا اگه من مشرک یا منافق از دنیا میرم کلمه مرگ رو توصفحه ای که باز میکنم توی قران ببینم...وباز میکنم وهمون میشه و چندین بارم اینکارو تکرار میکنم درسته از پنج مورد دوموردش اینجوری میشه سه تاش نیست(چون چندبار قران رو بازمیکنم به این نیت)..کم کم دارم بخدائم بدگمان میشم همش میگم نکنه واقعا همینطوری بشه وهرچقدرم من تلاش کنم بنده خوبی باشم اخرش خدا کمکم نکنه واصلا خودش مهر به چشم گوشم بزنه که گمراه بشم...میدونم افکارم شاید مسخره باشه اما واقعا برام دغدغه شده که چرا خدایی که میدونه من به این نیت قرانو باز میکنم دقیقا چیزی که ازش میترسم رو نشونم میده ل
واینم میدونم که بدگمانی بخدا گناه بزرگیه اما نمیدونم چیکار کنم که از شرش خلاص شم...
تو روخدا زود جوابم رو بدید..من امسال کنکوریم وباید از این وضع نجات پیدا کنم...

تصویر مشاور شهر سوال

سلام و عرض خیرمقدم خدمت شما خواهر گرامی،
میدانیم که چنین وضعیتی میتواند برای شما بسیار رنج آور باشد. وسواس فکری همان افکار یا تصویر های ذهنی ناگهانی یا میل به انجام کاری یا گفتن چیزی است که فرد را ناراحت می کند و مدام هم در ذهن تکرار می شود. از جمله ترس از نجس شدن یا نجس کردن، ترس از دست زدن به مواد سمی یا آلوده، ترس از آسیب رساندن یا کشتن فردی به خصوص نزدیکان و کسانی که فرد آن ها را دوست دارد. ترس از فراموش کردن انجام کاری مثل قفل کردن در، بستن شیر گاز یا ترس از ابتلا به یک بیماری مثل ایدز یا سرطان و.... یا مواردی مانند مورد شماست.
خواهر گرامی، از آنجا که وسواس یک اختلال محسوب می شود، در صورتی که شما دچار چنین اختلالی باشید (به تشخیص متخصص)، لازم است برای درمان آن جلسات متعددی به صورت حضوری تحت نظر مشاور روانشناس باشید. پس حتما این کار را تأخیر نیاندازید.
اما تا زمانی که موفق به مشاوره حضوری بشوید، و یا در صورتی که وسواس شما سطحی باشد، میتوانید از راهکارهای ارایه شده در ابتدای همین پست، بالای همین صفحه استفاده کنید.
آرزوی ما آرامش خاطر و موفقیت شماست.

سلام مشاور عزیز یه سوال شبیه قصه هم من دارم. دوران نو جوانی ام بود که یکی از روز ها توی خونه تنها موندم گفتم چیکار کنم نکنم رفتم از بین کتابها یه کتاب اصول دین برداشتم و خوشم هم اومد که این کتاب را از اولش بخونم تا این که همینطوری دنباله دار تا اخرش بخونم باز کردم و از توحید و قبل از توحید میخوندم ولی همشم نمیفهمیدم بعضی جاها شو میفهمیدم بعضی جاهاشم نمیفهمیدم که چی میگفت همینطوری که میخوندم و میخوندم یه حس و فکری اومد تو سرم خیلی اذیتم کرد بیرون برو هم نبود بلند شدم روی حیاط راه رفتم این طرف رفتم اون طرف رفتم بلکه که ولم کنه و از سرم بره بیرون ولی ولم نکرد رفتم در حیاطم باز کردم رفتم بیرون ولی خیلی بر من غلبه کرد نشستم مثل ادمای خسته که دراز میکشن روی فرش و تشک و فقط سر و گردنشون به دیوار تکیه میدن ها منم همین کارو کردم حسی مثل این داشتم که انگار دارم خفه میشم یه چیز از قلم نیفته که ((لا حول ولا قوه الا بالله )) و اعوذ با لله من اشیطان الرجیم )) و ازین چیزا هم میگفتم.اه ای خدا روزی کسی نکن.میدونی این حس و این فکر به من چی میگفت؟ میگفت تو باید یک بار خدا رو منکر شی و از روی تحقیق خودت دوباره ایمان بیاری وگرنه از کجا میخوای مطمئن بشی که این دین را از تقلید خانواده ات نگرفتی ولی من بازم میگفتم نه همین که فرض میبرم براینکه اگر خدایی نمیبود این همه چیز از کجا میبود بسه. ولی هر چی کردم نشد که نشد و نتونستم که ازش گذر کنم.گفتم خیله خب خدا نیست خدایی نیست ولی اگر نیست این این زمین و اسمان از کجا اومده این تحقیق من شاید دو سه ثانیه ایی طول کشید تا فکر کردن به زمین و اسمان که بعدش اسوده شدم همه فشارها ولم کرد. اهی که الان میکشم نمیتونم تایپ کنم شاید کاز بزرگی دست خودم داده باشم بعدش از همون حال دراز کشیده ایی که گفتم بلند شدم و خاک پشتم رو تکوندم رفتم خونه و دیگه یادم نمیاد چیکاز کردم و این که الان خیلی براش منقلب شدم و شاید چگونگی شم نتونم بگم.ولی این که من تو بیست و دو سالگیم دارم غصه شو میخورم بخاطر اینه که من الان از مرتد و این حرفا میفهمم الان از وسواس فکری میفهمم اون موقع ازین چیزا هیچی حالیم نبود تا هیچ کسی هم چیزی نمیگفت تا این موقع که خودم فهمیدم..برا کسی که از زیر منبر فرار نمیکنه اگه اینجوری مهم ترین چیز شو از دست داده باشه خیلی سخته خیلی، بخصوص که بیاد چند سال بعدش بفهمه بد جور جا میخوره.شایدهر کسی نفهمه.حالا شما فک میکنین من واقعا کار دست خودم دادم؟ و مسئله دیگه اینکه چند تا حرف دیگه هم دارم که از همون طریق میگم اینجا نمیشه.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز، به شهر سوال خوش آمدید.
شاید حق با شما باشد که سالها قبل، خیلی ها از خیلی مسائل اطلاع نداشته اند یا هرکدام از ما ممکن است اطلاعاتی داشته باشیم که چندین سال پیش از آن بی اطلاع بودیم. اما این نباید موجب افسوس و سرزنش خود بشود. این طبیعی است که هیچ انسانی از ابتدای به دنیا آمدن همه چیز را نمیداند و تا آخر عمر هم همه چیز را نخواهد دانست، اما لازم است برای دانستن و افزودن به علم و دانش و اطلاعات خود، همواره تلاش نماید. کسی هم که چیزی را نمیدانسته، مسئولیتی در قبال آن به گردنش نیست. اما از زمانی که دانست لازم است طبق آنچه از حقیقت دانسته عمل کند.
امیدوارم در مسیر زندگی و در راه معرفت حقایق ، همواره موفق باشید.

من حدود ۵ یا ۶ ماهی هست که با وسواس فکری اعتقادی دست و پنجه نرم میکنم. حالم به شدت بد بود. خوشبختانه زود به داد خودم رسیدم و در حال درمان هستم و خیلی خیلی زندگیم بهتر شده حتی بهتر از زمانیکه هنوز به این وسواس دچار نشده بودم. یه پیشنهاد عالی دارم برای تموم کساییکه وسواس دارن چه از نوع فکری و چه عملی. اگر اهل اصفهان هستین مراجعه کنین به مرکز مشاوره ی تماشا در خیابان فروغی. این مرکز مرکز تخصصی درمان وسواس هست که مشاورانی خیرخواه و کار بلد داره. یادتون باشه که تلاش برای درمان وسواس یه امر بسیار زمان بره پس اصلا ناامید نشید. هر چی زود تر اقدام کنید به نفعتونه. بدونید که وسواس غول بی شاخ و دم نیست. من عاشق مرکز تماشا هستم. خدا خیرشون بده.

سلام . ضمن خسته نباشید یه مطلبی رو میخواستم بگم اونم اینکه از یه نفر شنیدم یکی از مردان حق علی رغم ایمان قویش در اواخر عمرشون به این حالت دچار میشن و با اینکه هزأرو یک دلیل برای اثبات خدا میاره اما شیطان بازهم وسوسه اش میکنه تا این که یکی از اولیا زمان خودش بهش میگن که بگو ( خدا را بی دلیل میپرستم )
.
.
.
گذشته از این منم به این وسواس گرفتارم به خدا دیونه ام کرده . شک و شبهه های الکی تمام فکرمو ریخه به هم .
از وقتی اینطوری شدم احساس میکنم ارتباطم با خدا قطع شده ...
با این که میدونم مشکل از دینم نیست و فقط یه فکره ولی بازم یه جوریم ..

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
همانطور که احتمالا میدانید، وسواس ازجمله اختلالات مهم روانشناختی است که هم تشخیص آن و هم درمان آن نیازمند کار تخصصی است. توصیه ها و راهکارهای ارائه شده در ابتدای این پست درصورتی مفید خواهد بود که مشکل شما خیلی جدی نبوده باشد و در مراحل ابتدایی و سطحی مشکل بتوانید با مطالعه و اجرای توصیه ها، مشکل را حل کنید. شما نیازمند مراجعه به متخصص هستید. البته در مورد افکار مذهبی، بهتر است به یک مشاور روانشناس که رویکرد مذهبی دارد مراجعه نمایید.
موفق باشید.

دوست گرامی بنده بعنوان کسی که زمانی غرق در این نوع وسواس بودم اول این که بهتون این مژده را میدم که اگر زود اقدام کنید و نگذارید وسواستون کهنه بشه به راحتی که نه، ولی با به دست آوردن یکسری آگاهی ها و انجام تمرینات مخصوص به مرور زمان(تاکید میکنم به مرور زمان) حالتون خوب میشه. و دوم اینکه واسه ی درمان به هرجا و هرکسی مراجعه نکنید. توی کشور ما کم پیش میاد مشاوری باشه که از نظر علم نوین و کاربردی بلد باشه برای وسواس مشاوره بده. اینو منی دارم میگم که به عالی ترین مرکز مشاوره ی تخصصی وسواس مراجعه کردم و اونجا مشاورایی رو دیدم که مثلشون را قبلا واقعا ندیده بودم. کاملا خیرخواه و حرفه ای. من شما را بهتر از هرکسی درک میکنم. توصیه من اینه که اگه اهل اصفهان هستید به مرکز مشاوره تماشا رجوع کنید و اگرنه ارزششو داره که وقت بذارید و به اصفهان بیاید. چون این تنها مرکز در ایران هست که با این روش کار میکنه.

باسلام.من سوالات عزيزان رو خوندم ولي مشكل شبيه خودم رو پيدا نكردم.من يه مدتي خيلي احساساتي شدم هي به اتفاقات ناگوار خرافاتي فكر ميكردم و چون مدام به فكرم مي اومدند بعد يه مدتي احساساس كردم با دعا در مورد هر فكري كه به فكرم اومده راحت ميشم و از شرشون خلاص ميشيم و چون اين فكرا خيلي به ذهنم مي اومدند خيلي خيلي دعا كردم خب داستان از جايي شروع كه يه بار يه دعا رو اشتباهي گفتم و اون روز تماما به خودم عذاب دادم و به فكر مستجابش بودم و از اون بعد چطور به فكر اينا عزيزان گرامي توهين خطور ميكنه به ذهنم فقط دعاي بد و نفرين خطور ميكنه و حالا حالا ها هم به قدري شديد شده از صبح تا شب دعا ميكنم چون هر نفريني كه به ذهنم خطور ميكنه اگه زود يه چيز تضاد اونو نگم يا دعاي خوب نكنم خود بخود كنترل شده ذهنم خودش آمين رو ميگه و به خدا خيلي عذابم ميده يا بايد منتظر بمونم يكي اشتباه شه و از صبح تا شب خودمو عذاب بدم يا هم فقط مقابله كنم و نذارم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
وسواس از جمله اختلالات اضطرابی به شمار می رود و رابطه مستقیم با اضطراب دارد. با مطالعه مطالب مرتبط با این مشکل مثل (http://www.soalcity.ir/node/2303) و (http://www.soalcity.ir/node/2518) میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.
اما با توجه به فرمایشات شما و مدت زمان درگیری با این مشکل توصیه اکید ما آنست که به یک مشاور روانشناس (ترجیحا با رویکرد مذهبی و دینی) مراجعه حضوری داشته باشید تا به شکل تخصصی و کامل در جهت رفع وسواس شما اقدام شود. همچنین در صورت تمایل به تماس تلفینی با مشاورین میتوانید با شماره تلفن سراسری ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید.
برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.

سلام من وسواس فکری شدید دارم نمیدونم چکار کنم واقعا دیگ خسته شدم همش فکرا و دعاهای بدی ناخاسته تو ذهنم میاد برا عزیزانم ک حتی دلم نمیخاد بهشون فکر کنم اما میان
حتی سعی میکنم اون دعاهای بدو مثبت کنم اما نمیشه بدتر میشه زندگیم خراب شده همش برا اینک میترسم نکنه خدا دعامو قبول کنه دعاهای بدمو بشنوه و قبول کنه کارامو تکرار میکنم انقد تکرار میکنم ک موقع انجام کار دعای بدی نکرده باشم. تروخدا کمک کنید بهم

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام
ناراحتي و نگراني شما را درك مي‌كنم و از اينکه با اين مسئله مواجه هستيد متاسفم، بدانيد كه شما تنها فردي نيستيد كه از اين گونه افكار مزاحم و تكراري رنج مي‏بريد. از آنجاي که اختلال وسواس پيچيده و فرايند درمان آن نيز نياز به مشاوره حضوري دارد، بنابراين در اولين فرصت به مرکز مشاوره حضوري رفته و درباره وسواس تان مراحل درمانگري را پيگيري کنيد. قبل از هر چيزي ذکر اين نکته ضروريست که چون افکار وسواسي، بدون اراده و اختيار به ذهن ورود پيدا مي کنند، از لحاظ اخلاقي و همچنين شرعي، مستحق سرزنش و عقوبت نيستند. همچنين اينکه دعاهاي بدي به ذهن شما ميايد، اولا اصلا افکار و دعا براي شما نيست که از تحقق آنها نگران باشيد، دوما اگر قرار بود، خداوند صرفا به خاطر دعاي کسي ديگري را بکشد، الان مثلا از امريکا نبايد چيزي مي‌ماند (با فرض اينکه دعا بر عليه و مرگ آنها با اراده و اختيار انجام مي‌گيرد)، در حالي که افکار وسواسي اختياري و ارادي نيست و اصلا براي شما نيست که براي تحقق آن نگران باشيد. توجه داشته باشيد که به هر دليلي به افکار وسواسي بها و اهميت داده شود شدت آن بيشتر مي‌شود، پس نه با آن افکار مقابله کنيد و نه همراهي. در ادامه راهکارهاي کلي در مورد وسواس ارائه مي‌شود:
۱. ريشه وسواس اضطراب مي باشد و از اختلالات اضطرابي به حساب مي آيند پس نياز است که در آرامش باشيد و از راهکارهاي مقابله با اضطراب استفاده نماييد.
۲. سعي کنيد براي کاهش اضطراب و استرس ورزش را مخصوصا در جمع شروع کنيد و شادابي و نشاط خود را بيشتر نماييد. بيشتر در جمع باشيد، و روابط و فعاليت‌هاي اجتماعي را ارتقا دهيد.
۳. سعي کنيد نقاط مثبت و خوبي هاي خود را نوشته و مرور کنيد و به خود احترام بگذاريد.
۴. بدانيد که شما تنها نيستيد که دچار وسواس هستيد، و خيلي از افراد توانستيد با مشاوره و پشتکار فرايند درمان را با موفقيت طي کنند.
۵. از آنجا که ما قادر به کنترل همه افکار خود نيستيم پس نبايد در اين وضعيت از هجوم افکار وسواسي خيلي ناراحت باشيد و خود را به اين خاطر ملامت کنيد، لذا با افکار منفي و خودسرزنشي و يا افکاري که به شما برچسب مقصر بودن مي دهد اهميت ندهيد.
۶. همانطور که بيان شد شما هيچ وظيفه و تکليفي نسبت به اتفاقي که پيش آمده نداريد.
۷. با توجه به محدوديت‌هاي مشاوره اينترنتي، حداقل با بخش مشاوره تلفني اين مرکز (۰۹۶۴۰۰) تماس گرفته تا مشاوره مناسب‌تري ارائه شود.
انشاالله موفق باشيد.

سلام.من وسواس فکری مذهبی شدید دارم که نمیدونم چطور باهاش مقابله کنم خواهش میکنم کمکم کنین.که البته منشا ش خطاهای خودم بوده و پشیمونم در حد مرگ.مدتی کلاس موسیقی میرفتم تا فهمیدم ظاهرا از نظر مرجعم اموزش موسیقی اشکال داره.بشدت وابسته شدم بودم و اینکه باور کنم چیزی که اینقدر توی پوست و خون جامعه رفته اشتباه هست.کلاسو ترک کردم ولی فکرا شروع شد.نکنه برنامه هایی که مثلا توی لبتاب استفاده میکنم اشکال داشته باشن؟نکنه چون دخترم نباید بیرون برم.نکنه نباید درس بخونم نکنه نباید کار کنم.برای تک تک این سوال ها بار ها از مرجع تقلیدم سوال کردم از دفاترشون و جواب گرفتم که اشکال نداره و ....و اوج اشتباهم جایی بودک برای سرگردم کردن و مَشغول کردن خودم وارد ی گروه تلگرامی شدم .بعدش خیلی احمقانه با ی اقا پسری گفتیم شوخی عقد کنیم زن و شوهر باشیم!!!!نمیدونم توی عقل من اون لحظه چی میگذشت که اینطور قبول کردم.صیغرو تایپی فرستادن ما دوتا احمقم تایپی بله گفتیم.بعد یکسال و خورده ای این فکر به ذهنم رسید که نکنه واقعی شدع باشه اون خطبه و من واقعا زنش باشم؟ نکنه وقتی خواستم ازدواج کنم هنوز عقد یکی دیگه باشم؟ نکنه بچم حکم زنا زاده رو پیدا کنه و منی که عاشق بچه ها بووم حالا تنم میلرزه از چنین فکرایی وقتی یه بچرو میبینم.باز از دفتر مرجعم سوال کردم و گفتن عقد صحیح نیست و چهار بار به شکلای مختلف پرسیدم حتی.ولی فکرش ثانیه ای ثانیه ای رهام نمیکنه....خواهش میکنم کمکم کنین دارم دییونه میشم دیگه.منی که سعی میکردم برای درس و ایندم حالا بخاطر همین چیزا فک میکنم حتی لیاقت زنده بودن ندارم.توبه کردم نمیدونم خدا میبخشتم یا نه.از گروها بیرون اومدم ولی این فکر راحتم نمیزاره.خواهش میکنم کمکم کنین

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم.
انسان در مورد موضوعات فقهي و اعتقادي بايد از متخصص مثلا فقيه و اسلام شناس سوال کند و بايد به آن عمل کند. اگر نمي توانيد و دلتان به آنچه خدا مي خواهد راضي نيست در اينصورت احتمالا زمينه هاي وسواسي داريد.
در زير به برخي از تكنيكها براي مقابله با وسواس فكري اشاره مي كنم اما اگر آنها را زير نظر يك مشاور رواندرمانگر پي گيري نماييد به مراتب بهتر و سريعتر به نتيجه خواهيد رسيد.
۱- تكنيك اول استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، با توجه به اينكه ريشه ي نشخوار فكري اضطراب است و تنش زدايي ضد اضطراب است، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش نشخوار فكري شما اثر تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايتهاي مختلف قابل روئيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيتهاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روشهاي آن اقدام نماييد.
۲- دومين راهكار پيشنهادي ما در خصوص مشكلتان استفاده از تكنيك انحراف فكر است، اين تكنيك به اين صورت انجام مي پذيرد كه يك كش دور مچ خود بيندازيد و وقتي چنين فكري به ذهنتان آمد اين كش را گرفته و رها كنيد و سپس يك عدد پيچيده مثل ۹۵۸۳۵۴را در ذهن خود مجسم كنيد و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به كوچكترين عدد غير قابل تقسيم برسيد. اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوري است كه در يك آن نمي تواند به دونقطه توجه كند و وقتي شما توجه جدي خود را به عدد فوق جلب مي كنيد توجه ذهن از آن موضوع قبلي برگرادنه ميب شود. و تدريجا مي آموزد كه مديريت افكار را خود بعهده بگيرد و به افكار مزاحم اجازه حضور ندهد.
۳- پيشنهاد ديگر ما استفاده از تكنيك تاخير فكر است يعني شما براي آمدن اينگونه فكرها بذهنتان وقتي تعيين كنيد و وقتي اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعتي كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا با گذشت ايام اين ساعات را محدود تر كنيد. فلسفه ي اين تكنيك بر اينست كه شما سازنده ي افكارتان هستيد و بنابراين ارباب و صاحب اختيار انها محسوب مي شويد و در واقع آنها نوكر شما هستند و شما صاحب اختيار آنها مي باشيد ولي در وسواس فكري آنها تبديل به ارباب مي شوند و جاي شما را مي گيرند و شما به نوكري آنها در مي آييد و آنها براحتي به شما امر و نهي مي كنند كه اين امري بساير منفي و مشمئز كننده و بدور از عزت و غيرت انساني است! و لذا ما با اين تكنيك مي خواهيم شما را به جايگاه اصلي خويش برگرانيم و دوباره شما را اختيار دار و رييس افكارتان كنيم تا آنها طبق اراده و ميل شما و با اجازه ي شما بيايند و بروند نه اينكه هر وقت دلشان خواست بيايند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلي ما آموزش مديريت افكار تان به شما است. تا با قاطعيت تمام به مديريت آنها بپردازيد و به آنها بگوييد كه ذهن من طويله نيست كه سرتان را بياندازيد پايين و بدون اجازه بياييد و برويد بل ذهن من ستاد فرماندهي است كه همه چيز آن روي نظم و نظام است و حتي پشه هم براي پريدن در آن بايد از من مجوز بگيرد!
۴- سومين پيشنهاد ما در اين خصوص استفاده از تكنيك توقف فكر است يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد براحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هيشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد.

سلام.من وسواس فکری مذهبی شدید دارم که نمیدونم چطور باهاش مقابله کنم خواهش میکنم کمکم کنین.که البته منشا ش خطاهای خودم بوده و پشیمونم در حد مرگ.مدتی کلاس موسیقی میرفتم تا فهمیدم ظاهرا از نظر مرجعم اموزش موسیقی اشکال داره.بشدت وابسته شدم بودم و اینکه باور کنم چیزی که اینقدر توی پوست و خون جامعه رفته اشتباه هست.کلاسو ترک کردم ولی فکرا شروع شد.نکنه برنامه هایی که مثلا توی لبتاب استفاده میکنم اشکال داشته باشن؟نکنه چون دخترم نباید بیرون برم.نکنه نباید درس بخونم نکنه نباید کار کنم.برای تک تک این سوال ها بار ها از مرجع تقلیدم سوال کردم از دفاترشون و جواب گرفتم که اشکال نداره و ....و اوج اشتباهم جایی بودک برای سرگردم کردن و مَغول کردن خودم وارد ی گروه تلگرامی شدم .بعدش خیلی احمقانه با ی اثا پسری گفتیم شوخی عقد کنیم زن و شوهر باشیم!!!!نمیدونم توی عقل من اون لحظه چی میگذشت که اینطور قبول کردم.صیغرو تایپی فرستادن ما دوتا احمقم تایپی بله گفتیم.بعد یکسال و خورده ای این فکر به ذهنم رسید که نکنه واقعی شدع باشه اون خطبه و من واقعا زنش باشم؟ نکنه وقتی خواستم ازدواج کنم هنوز عقد یکی دیگه باشم؟ نکنه بچم حکم زنا زاده رو پیدا کنه و منی که عاشق بچه ها بووم حالا تنم میلرزه از چنین فکرایی وقتی یه بچرو میبینم.باز از دفتر مرجعم سوال کردم و گفتن عقد صحیح نیست و چهار بار به شکلای مختلف پرسیدم حتی.ولی فکرش ثانیه ای ثانیه ای رهام نمیکنه....خواهش میکنم کمکم کنین دارم دییونه میشم دیگه.منی که سعی میکردم برای درس و ایندم حالا بخاطر همین چیزا فک میکنم حتی لیاقت زنده بودن ندارم.توبه کردم نمیدونم خدا میبخشتم یا نه.از گروها بیرون اومدم ولی این فکر راحتم نمیزاره.خواهش میکنم کمکم کنین

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام
سوال تکراری است و پاسخ پرسش شما قبلا خدمتتان ارائه شده است. (کامنت قبلی را مطالعه بفرمایید.)
http://www.soalcity.ir/comment/25448#comment-25448

با سلام من چند وقتیه دچار افکار وسواسی هستم افکار توهین به مقدسات بعضی مواقع که تو استرس خاصی هستم این اتفاق می افتد احساس میکنم یه صدایی تو دلم میگه که این صدا صدای خودمه
احساس میکنم تو دلم این حرف ها رو میزنم اصلا خیلی عصابم خرده واقعا من اینطوری نبودم نمیدونم چی میشه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
دوست عزیز، هر انسانی ممکن است در طول زندگی خود به مشکلات مختلفی مبتلا شود. مهم آن است که با شناخت مشکل سعی در از بین بردن آن داشته باشیم، نه این که خود را به خاطر دچار شدن به یک مشکل سرزنش نماییم، به ویژه مشکلاتی که خود شما در ابتلا به آن نقشی ندارید. امیدوار هستم مشکل شما هنوز به حد عمیق و شدید نرسیده باشد. لطفا به نکات زیر توجه کنید:
۱- سعی کنید با ورزش کردن و تحرکات بدنی اضطراب و تنش را از بدن خود دور کنید.
۲- جلوی افکارتان را نگیرید و در مقابل این افکار مقاومت نکنید و سعی کنید با افکارتان کنار بیایید و بگویید که همه چیز به صورت عادی پیش میرود و هیچ چیز غیر عادی نیست.
۳- هنگام هجوم افکار وسواس گونه و نگران کننده سعی کنید با تغییر مکانی و یا تمرکز یابی و توجه گردانی از موضوع وسواس گونه به موضوع دیگر از ماندن و احساس درماندگی واجبار جلوگیری کنید. همچنین با قطع ناگهانی افکار و فرمان بس کن به افکار می توانید از شر این افکار خلاص شوید. شمارش معکوس هنگام هجوم این افکار مثلا از ۵۴۶۸۷ سه تا سه تا شمردن یکی از تکنیک های مدیریت فکر است که در بعضی موارد کاریی بالایی دارد.
۴- خود را دست و بسته فرض نکنید و به این افکار اهمیت ندهید و سعی کنید عمدا این افکار را به ذهن بیاورید و به آنها بخندید.
۵- انتظار نداشته باشید که به سرعت وضعیتتان عادی شود چون ممکن است با انجام دقیق این تکنیک ها ماه ها طول بکشد تا وضعیت افکار شما عادی شود.
۶-مهارتهای مبارزه با اضطراب را فرا بگیرید. با كاهش اضطراب وسواس شما نیز كاهش می‌یابد. تفریح، مسافرت، ورزش، شنا، كوهنوردی، حضور در طبیعت، تنفس عمیق، خواب و تغذیه مناسب و...همگی در كاهش اضراب شما موثر هستند.
۷- از منفی بافی و سختگیری نسبت به خود اجتناب كنید.
موفق و پیروز باشید.

یعنی اگه بصورت عمد این افکار زشت رو به ذهنمون بیاریم و بهشون بخندیم گناه نیست؟

تصویر شهرسوال

باسلام
اگر افکاري نسبت به مقدسات به ذهن شما مي آيد ولي در خارج ذهن مسئله اي نيست گناهي بر شما نيست ولي بهتر است در اين زمينه با يک کارشناس اعتقادي مسائلتان را سوال کنيد تا ذهنيت درست از مقدسات در ذهن شما خطور کند .

در این خصوص می توانید سوالتان را با ذکر جزئیات بیشتر ذیل یکی از مطالب اعتقادی همین سایت مطرح کنید.
و یا در صورت تمایل به صورت تلفنی با شماره ۰۹۶۴۰۰ تماس گرفته و با کارشناسان اعتقادی گفتگو داشته باشید.

/۴۴۰۹۸۳/

لطفا به سوال من جواب بدهید من همش فکر میکنم که افکارم عمدی میان یعنی واقعا دیگه نمیدونم افکارم ارادین یا غیر ارادی بعضی وقتا که خودمو میزنم به بیخیالی و ناراحت نمیکنم میگم نکنه از این افکار ناراحت نمیشم عمدیه و گناهه خواهشا کمکم کنید

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون

در ادامه ی پاسخ های مشاور محترم، نکاتی چند عرض می شود:

اين بيماري وسواس به دو گونه ممکن است بروز کند:

الف) رفتارهاي بي اختياري مانند: چک کردن تکراري شيرگاز، تکرار افراطي غسل.

ب) افکار و تصاوير تکراي: تجسم صحنه تصادف تصادف فرزند يا مرگ شوهر، تصور توهين به افراد يا اشياء مقدس. غالباً وسواس فکري و عملي با هم هستند؛ از آنجايي افکار و تصاوير و رفتارهاي وسواسي بدون اختيار انسان به او حمله ور مي شود به اين بيماري «وسواس جبري يا وسواس بي اختياري» گويند.

نوح درماني:

همان گونه كه حضرت نوح نبايد به خاطر فرزند ناخلفش سرزنش شود يا خودش را سرزنش كند. فردي كه ناخواسته افكار وسواسي به ذهنش مي آيد نبايد خود را سرزنش كند و اين افكار ربطي به او ندارند و به خاطر بيماري است. در زمان ائمه و پيامبر نيز افراد متدين به ايشان رجوع مي كردند و مي گفتند به خاطر افكار توهين اميز بر ايمان خود مي ترسيم ايشان مي گفتند اينها هيچ لطمه اي به ايمان خوب شما نمي زند و ايمان شما خالص است. همين كه دوست نداريد اين افكار را داشته باشيد مشخص است كه اين افكار از شما نيست با باورها و ارزش هاي شما همخواني ندارد.
«نوح درماني» فقط يکي از شيوه هاي روان درماني است که جنبه پيش گيرانه قوي دارد. ويژه افرادي است که موضوع فکر و تصوير وسواسي آنها توهين به مقدسات مي باشد. آنها از خود و از افکارشان شرمنده و در عذاب اند. اين افراد نبايد هيچ احساس گناهي بکنند چون وسواس جبري و بي اختياري مانند خميازه و خواب بدون دعوت مي آيند. احتمال اين که بعد از افکار توهين آميز چرخة حلزوني رفتارهاي تکراري و افکار و تصاوير تکراري شروع شود خيلي زياد است. بدين گونه که در مرحله نخست فرد اضطرابي گرفتار افکار و تصاوير ذهني وسواسي مي شود. بعد براي رهايي از اضطراب و آن فکر يا تصاوير به رفتارهاي تکراري روي مي آورد. در نتيجه اضطرابش بالاتر مي رود، باز افکار و تصاوير وسواسي او شديد مي شود و موتور رفتارهاي تکراي او قدرت بيشتري پيدا مي کنند. اين دور و چرخة معيوب پيوسته ادامه دارد.
قيچي کردن اين دور معيوب، مهم ترين روش درمان است؛ يعني نبايد از رفتار براي کاهش اضطراب استفاده کنيم وگرنه مانند اعتياد به مواد مخدر ادامه خواهد داشت.در وسواس بدخيم براي درمان وسواس بدخيم «دارودرماني»، «روان درماني» و «مشاورة ديني»، هر سه، لازم است.پ

براي مشاوره دقيق تر با بخش مشاوره تلفني ما تماس بگيريد: ۰۹۶۴۰۰

پرسش پاسخ های ذیل را هم مطالعه کنید:

پرسش:

براي مقابله با وسواس چه کنم؟

پاسخ:

قبل از بحث اجازه دهيد يک مثال بزنم:
ارتباط شما با اين مثال کليد ورود به بحث و ان شاالله خيلي از مشکلات خواهد بود.
افراد زيادي از اتاق تاريک يا از حضور در قبرستان در شب مي ترسند. وقتي ترس بر ما غلبه مي کند در واقع مثل بخار و مه شديد عمل مي کند. چگونه ما در مه غليظ جلوي خود را نمي بينيم، هنگام ترس هيجان منفي بر ما غلبه دارد هورمون آدرنالين در خونمان ترشح مي شود و درجه حرارتمان بالا مي رود و تپش قلب مان بالا مي رود. در برابر، بينش و شناخت ما افت پيدا مي کند به همين دليل است هنگام ترس و وحشت راه حل ها را نمي بيينم و به تعبير عاميانه عقلمان کار نمي کند.
وقتي فردي در تاريکي گرفتار ترس مي شود گرفتار توهم مي شود بنابراين
صداي ورزش باد، يخچال، صداي فرو رفتن آب دستشويي يا ظرف شويي و... را چيز هاي ديگري تفسير مي کند.
تکان خوردن پرده با باد، افتادن سايه خود روي زمين، افتادن نور چراغ ماشيني به پنجره و.....را چيزهايي ديگري تعبير و تفسير مي کند.
اين فرد واقعا در عالم توهم خود چيزي مي بينيد که مثلا رد شد يا زير پرده تکان مي خورد

در بيماري وسواس ما به دليل هيجان منفي اضطراب واقعا در عالم خيال و توهم خود فکر مي کنيم نجاست ترشح کرده يا دست يا لباسمان هنوز پاک نشده است به همين دليل است که علما مي فرمايند يقين فرد وسواسي اعتباري ندارد. نيز مي فرمايند: فرد وسواسي نبايد خودش احکام بخواند. بايد مدتي به شناخت و بينش ديگري که مذهبي است و بيمار نيست اعتماد و تکيه کند و از اين جهت نگران نباشد و هرچه در ذهنش آمد که مثلا فلان عمل درست نيست. فلان چيز هنوز هم نجس است يا .....بگويد من وظيفه ام را عمل مي کنم. اگر بخواهد کاري کند که به دلش بچسبد يعني بها دادن به تخيل خود و دور شدن از واقعيت.

سؤال اول:
مي خوام اعتنا نکنم ولي بهم سخت ميگذرد چه کنم؟
ببنيد بايد در برابر اين سختي مقاومت کنيد مثل اين که بخواهيم دندان هاي ما را عصب کشي کنيم و يا ايمپلنت کنيم، خب مسلما سخت مي گذرد ولي براي درمان بايد مقاوم باشيم و خود را نبازيم. چه طور کسي که از دندان پزشکي وحشت کند و به سلامت لثه و دندان هايش اهميت ندهد روز به روز معده و...او هم دچار مشکل مي شود، کسي هم که در برابر وسواس مقاومت نکند و درمانش نکند مشکلش شديد و عميق و مزمن تر مي شود و گرفتار افسردگي هم مي شود.
پس بايد مانند کسي که اعتياد به اينترنت يا مواد را مي خواهد ترک کند مقاومت کنيم تا پاک از وهم شويم.

سؤال دوم
من نمي تونم بروم نزد روان پزشک شما بگيد چه کنم؟
اگر الان زمين بخوريد و پايتان بشکند مي گوييد نمي توانم نزد متخصص بروم و فقط کتاب مي خوانيد يا به اورژانس تماس مي گيريد؟ يا هر طور شده حتي اگر شده از ديگري قرض و کمک مالي بگيريد براي درمان اقدام مي کنيد؟
اگر وسواس شديد باشد و زندگي و خواب و ارتباط با همسر و فرزند دچار مشکل شود لازم است حتما از روان پزشک هم کمک گرفت و عوارض دارويي کم را براي رسيدن فايده بيشتر پذيرفت.
در وسواس شديد هيچ مشاوري به تنهايي نمي تواند کمک کند چون دارو درماني لازم است.
اگر توصيه هاي بالا را انجام داديد و توانستيد کنترل کنيد و مديريت که چه بهتر. وگرنه درمان را به تأخير نيندازيد و سبب تشديد بيماري نشويد. دارو ذهن شما را آرام مي کند. اضطراب را کم مي کند هورمون ها و انتقال دهندهاي عصبي را تنظيم مي کنند.
ولي با اين ها بايد عواملي که سبب کاهش استرس و اضطراب مي شود را در زندگي اجرا کنيد مانند:
- ارتباط راحت و خودماني با خدا(راز و نياز بدون تکلف)
- زيارت ائمه و امام زاده ها عليهم السلام
- همنشيني با اعضاي خانواده و دوستان و افراد با نشاط و متعادل و معنوي
- فعاليت هاي بدني و کار و هنري و ورزشي
داشتن سرگرمي هاي مورد علاقه و فرار از تنهايي و بي کاري
- استفاده از لذت هاي حلال و تفريحات رفتاري و شناختي و اجتماعي و هيجاني
- ديدن فيلم طنز
- نرمش ها و ورزش هاي هوازي( پياده روي، شنا، ..)
- استفاده رفتارها، خوراکي هاي سودازدا: مانند کوه پيمايي، دو سه کيلومتر در روز پياده روي، استفاده از عطر، خوردن انار شيرين و مرکبات
- نوشتن هيجانات منفي و عقده ها و مشکلات در دفتر و ريختن در زباله

.............

منبع: مثل هاي روان، محمدحسين قديري، ص ۹۰؛ نرم افزار بي خيال درماني، بخش همچون بادبادک

با سلام من چند وقتیه احساس میکنم افکار توهین به طور خواسته خودم می باشند و خودم عمدا فکر کردم.

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی
لطفا سوال خود را واضح تر بیان بفرمایید

با سلام ببخشید من چند وقتیه دچار افکار وسواسی هستم یه مدتی افکارم را آزاد گذاشتم یعنی جلوی اینجور افکار را نگرفتم ولی احساس گناه میکنم چون احساس میکنم از عمد به ذهنم هجوم اورده شده از وقتی متوجه شدم به طور ناخواسته باشد گناه ندارد احساس میکنم از عمد است و به طور خواسته به ذهنم هجوم اورده میشود. اصلا یه مدتی دیونه شدم احساس میکنم همش از روی عمد توهین میکنم نمیدونم چرا اینطوری شده؟

تصویر شهرسوال

با سلام
وسواس به عنوان يک بيماري سمج، آزاردهنده و عذاب‌آور، هر شخص مبتلايي را با سختي و ناراحتي مواجه مي‌کند. طبيعتا همان‌گونه که خودتان هم گفته‌ايد افکار وسواسي يک سري افکار ناخواسته و مزاحم و پايداري هستند که به ذهن انسان هجوم آورده و اضطراب را بالا مي‌برند و فرد وسواسي گاهي براي کم کردن اين اضطراب دست به اطمينان يابي نسبت به اينکه گناهي نکرده باشد و يا رفتارهايي تکراري، مي‌زند. سؤال شما نشان مي‌دهد مراجعه به مشاور داشته‌ايد و با ماهيت اين افکار هم آشنايي داريد و راهکار هم به شما داده‌اند. هر چند سؤالتان مبهم است و براي راهنمايي دقيق به اطلاعات بيشتري همچون مدت زمان ابتلاي شما به وسواس، سابقه وسواس در خانواده‌تان، اقداماتي که تا به حال براي درمان وسواس انجام داده‌ايد، سن خودتان، زمانهايي که وسواس‌تان بيشتر مي‌شود و همچنين برخي از اطلاعات مهم ديگر نياز داريم. آنچه به عنوان يک مشاور لازم است به شما بگويم، مژده به تغيير مثبت براي شماست. مژده اي که شاهد آن افرادي هستند که پس از مراجع? حضوري به روان شناس باليني و اجراي تمرين ها و راهکارهاي ارائه شده توانسته اند با بي اعتنايي از کنار اين افکار عبور کنند و از زندگي لذت ببرند. شما هم مي توانيد، کافي است به مشاور حضوري مراجعه کنيد و پس از ارزيابي کامل توسط مشاور قدم هاي مثبتي براي تغيير شرايط برداريد.
به هر حال خود اين شک و ترديد و احساس گناه، مي‌تواند نشانه اي از وسواس‌تان باشد. اساسا درمان وسواس بي اعتنايي به افکار مزاحم است. اينکه در مقابل اين افکار مقاومت نکنيد و دست از مبارزه اين افکار و يا توجيه آنها برداريد.
. اينکه شما مي‌گوييد من فکر مي‌کنم از عمد اين افکار به ذهنم مي‌رسد، در حالي است که شما وقتي از اين افکار خوشتان نمي‌آيد ناخواسته و مزاحم خواهند بود. ضمن اينکه شما اساسا بدون توجه به عمدي و غير عمدي بودن، تنها به اين افکار بي اعتنايي کنيد و همين که در حال بررسي عمدي و غير عمدي بود هستيد، در حقيقت وسواس‌تان را تقويت کنيد. زماني که مشاور به شما تکنيکي را ارائه مي‌کند، بدون بررسي‌هاي ديگر تنها تکنيک را پياده کنيد. در حقيقت درمان شما در اين هست که شما در صورت مواجهه با اضطراب ناشي از اين افکار صرفا اين اضطراب را مواجه شويد و پاسخي در قالب پيگيري و کارهاي اطمينان ساز انجام ندهيد. هر وقت با اين افکار روبرو شديد ياد تمثيل مسابقه طناب کشي با هيولا بيفتيد در اين مسابقه اگر هيولا به طرف شما کشيده شود و برنده شويد توسط هيولا خورده خواهيد شد. و اگر شما به طرف هيولا کشيده شويد باز هم خورده مي شويد. پس بهتر است طناب را زمين بندازيد و مسابقه ندهيد؛ درافتادن با اين افکار و اهميت دادن هم به همين شکل است. هر چند به صورت تخصصي شما بايد مشاوره حضوري را تجربه کنيد و مشاوره در اين قالب کمک چنداني به شما نمي‌کند. حتي گاهي به تشخيص مشاور نياز هست، علاوه بر مراجعه مشاوره باليني مراجعه به روانپزشک را هم براي مصرف دارو تجربه کنيد. در کنار نکته اي که براي درمان وسواس‌تان گفته شد، نکات زير هم در بهبود شرايط به شما کمک خواهد کرد:
. روزه فکر: وقتي را تعيين کنيد مثلا يک ساعت در طول شبانه روز براي فکر کردن. يعني تعيين کنيد که بايد به خود ياد دهيد فکرها کنترل شما را به دست نگيرند. يعني فکرها را پاس بدهيد به وقتي خاص که از قبل تعيين شده است.
. به فکرها دامن نزنيد. فکر، خودش سراغ افراد مي‌آيد اما تجزيه و تحليل و دامن زدن با خود فرد است که بايد اين حالت ترک شود. دامن‌زدن باعث افزايش فکرها مي‌شود.
. نسبت به افکار وسواسي بي تفاوت باشيد، به اين معنا که خونسرد باشيد، خود را نگران نکنيد و در مقابل ورود و حضور اين افکار در ذهن از خود مقاومتي نشان ندهيد و اجازه دهيد اين افکار از هر جنس و با هر محتوايي که هستند، آزادانه در ذهن شما حضور داشته باشند. اين کار ممکن است در ابتدا دشوار باشد اما با تمرين و پيگيري دشواري ان برطرف خواهد شد.
. هر چيزي که فکر را در شما زياد مي‌کند ترک کنيد. خوراک فکر را کم کنيد. ببينيد چه چيزهايي و چه مکان هايي و رفت و آمد با چه افرادي اين افکار را در شما بيشتر به وجود مي آورند و ذهن شما را درگيرتر مي کند، آن ها را کمتر کنيد.
. کارهاي بدني‌تان بايد زياد شود. از ورزش تا کارهاي هنري تا پياده‌روي تا مشغوليت به کارهاي بيرون از خانه. ذهن وسواسي‌ها از بدن‌شان بيشتر فعال است، بنابراين بايد کار بدني را زياد کرد تا تعادل ميان بدن و ذهن تنظيم شود.
. از تنهايي و بيکاري از جمله موقعيتهايي هستند که مي تواند تشديد وسواس را به دنبال داشته باشد، بنابراين ضرورت دارد با برنامه ريزي ميزان تنهايي و بيکاري خود را کاهش دهيد.
. منابع نشاط خود را از قبيل ورزش، پيگيري علاقمندي ها، فعاليتهاي مفرح، هنر، تفريح، مسافرت و... افزايش دهيد.

باسلام
من یک دختر ۱۷ ساله هستم که چند وقتی هست که یه سری افکار خیلی بد در ذهنم اومده یک بار تو یک موقعیتی قرار گرفتم و چیز خیلی شرم آوری در ذهنم در مورد خدا شکل گرفت که هرکاری میکنم از ذهنم بیرون نمیره قشنگ احساس میکنم که این افکار برای من نیست از ذهن من نیست من به خدا اعتقاد و یقین دارم و اعمال واجبم رو هم انجام میدم حتی مستحبات رو هم انجام میدم و به ائمه هم خیلی علاقه من هستم ولی نمیتونم این افکار را فراموش کنم و احساس گناه و عذاب وجدان خیلی بدی دارم میترسم آدم بدی بشم و ایمانم رو با این افکار از دست بدم نمیدونم چطوری میشه از این افکار نجات پیدا کرد آرامشم رو از دست دادم لطفا راهنماییم کنید
ممنونم

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباط شما
بزرگوار
درباره کنترل افکار و جلوگيري از افکار منحرف نکات مهمي در ادامه بيان مي شود:
۱- انسان هرگز نمي‌تواند لحظه‌اي را بدون فکر و خيال بگذراند، اما اينکه چه انديشه و خيالي را به ذهن خود خطور دهد و آن را در ذهنش بپروراند و يا اينکه از ورود و گسترش چه افکاري به ذهنش جلوگيري کند مختار است. وجود زمينه و گرايش‌هاي فکري خاص، خواهش‌ها و تمايلاتي که در اعماق وجود انسان نهفته است، نگراني و اضطراب بيش از حد و ... مي‌تواند سبب پريشاني فکر و خطور افکاري ناپسند به ذهن انسان شود. بنابراين ريشه‌يابي افکار ناروا کاري است که هر کس مي‌تواند درباره خودش انجام دهد و با از بين بردن علل و ريشه‌ها از شر اين گونه افکار خلاصي يابد.
اکنون که شما براي ريشه‌يابي و خلاصي از اينگونه افکار اقدام کرده‌ايد، مي‌توان گفت که نيمي از راه را پيموده‌ايد و إن‌شاء‌الله با راهکارهايي که در ادامه عرضه مي‌شود. نيم ديگر راه را نيز طي کرده و به آرامش خواهيد رسيد.
۲- گاهي افکاري که به ذهن مي‌آيد از ناحيه شيطان است که بايد هرچه زودتر آن‌ها را از خود راند. چرا که به زودي انسان را وادار به عمل مي کند.
خداوند مي فرمايد: به راستي که شياطين به دوستانشان الهام مي‌کنند.(۱) پس بايد جلوي افکار شيطاني را گرفت.
يکي از بزرگترين و مهمترين عواملي که انسان را از خداوند دور کرده و موجب غفلت مي‌شود همين خاطرات ناخوانده است(۲). گاهي اين خاطرات غير الهي آن قدر بر انسان تأثير گذار مي‌شود که در بهترين حالات عبادي مانند نماز، حضور قلب نداريم.
بايد از ابتدا جلوي رشد و نمو اين خواطر را گرفت. خاطرات با يک سلسله گفتن‌ها، شنيدن‌ها، شرکت در مجالس و خواندن برخي مجلات و.. به تدريج در ذهن ترسيم مي‌شود و هنگامي که متراکم و فراوان شد، زمينه شوق را فراهم مي‌کند، و در نتيجه؛ اين خواطر و افکار «ملکه نفساني» ما مي‌شود، و از اين به بعد به آساني به ذهن مي‌آيند و زنده نگه داشته مي‌شوند و پيوسته انسان را از ياد خدا غافل مي‌کنند. به همين خاطر انسان‌هايي که تفکر مادي دارند پيوسته به فکر مسائل لذت بخش مادي‌اند.(۳)

- راهکارهاي عملي براي مقابله با چنين افکار ناشايست:
شما مى‌توانيد از دستورالعمل‌هاى زير بهره‏ گيريد و اميدواريم به تدريج از شر آن رهايى يابيد.
۱. اولين قدم براي شناخت و درمان اين گونه افکار، داشتن آرامش است. بنابراين سعي کنيد در همه حالات زندگي خصوصاً در مواقع ظهور اين افکار آرامش خود را حفظ کنيد.

۲. براي مقابله با اين افکار، بايد نسبت به آن بي‌اعتنا بود. اگر بتوانيد به افکاري که به ذهنتان خطور مي‌کند بي‌ا‌عتنا باشيد و به آنها اهميت ندهيد، به تدريج از شر آن‌ها رهايي خواهيد يافت.

۳. منحرف ساختن فکر به سوي محاسبات ذهني يکي از مفيدترين راه‌حل‌ها است. لذا از آنجا که معمولاً اين افکار در زمان‌هاي خاصي به سراغ شما مى‌‌آيد، سعى کنيد با يک برنامه‏‌ريزى دقيق و حساب شده ذهن خود را به موضوعات مهم و جذاب ديگر مشغول سازيد و هيچ گاه بيکار نباشيد. مثلاً هنگام نماز به معاني نماز توجه انصراف دهيد.

۴. فرمان ايست! در منابع علمي جديد، براي متوقف کردن افکار نادرست، علاوه بر درمان‌هاي دارويي و قبل از آن درمان‌ها، از روش‌هاي خاصي استفاده مي‌شود که مهمترين آنها روش «توقيف فکر» نام دارد؛ بدين ترتيب که از شخص خواسته مي‌شود که به طور عمد افکار خود را آزاد بگذارد و در اين بين ناگهان با صداي بلند و بيزار کننده، فرياد مي‌زند: ايست! به نظر مي‌رسد اين عمل جريان فکر را متوقف مي‌کند. بنابراين هرگاه اين افکار به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افکار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.

۵. هر روز به خود تلقين کنيد که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقين يکى از راه‏‌هاى مبارزه با افکار منفى است.

- حاصل سخن اينکه:
همان طور که عرض شد بايد جلوي ورود اين گونه افکار را گرفت و براي طرد قسمت ديگر آن تلاش کرد. قرآن راه حلّي که مي‌دهد؛ مراقبت از خود و ياد خداوند است؛ انسان بايد مواظب جلسات، خواندني‌ها، شنيدني‌ها، خوردني‌ها و پوشيدني‌هاي خود باشد. وقتي مواظب اين مطالب بود به تدريج ياد خداوند در دل او نقش مي‌بندد و خاطره‌هاي خوب در ذهنش ترسيم مي‌شود از اين رو قرآن ذکر خداوند را براي غفلت‌زدايي و قرب به حق به ما مي‌آموزد.(۴)
خداوند مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورديد بسيار خداوند را ذکر کنيد(۵) وقتي ذکر کسي در دل زياد شد، به او علاقه‌مند شده و اين علاقه، ملکه انسان مي‌شود؛ تا به حدي که انسان در همه حالات خود در نماز و ذکر خداوند است، چه خوش مي‌گويد: خوشا آنان که دائم در نمازند.
پس، با ياد خداوند و کنترل مجاري نفوذ افکار آزار دهنده و توجه نکردن به آن‌ها، زمينه پاک شدن صفحه قلب از خواطر الهي و ترسيم خواطر خوش الهي در ذهن و قلب انسان ايجاد مي‌شود.
شرط اساسى کنترل و درمان اين گونه شک زياد، همکارى صميمانه و نزديک شماست؛ نبايد پنداشت که با بيان يکى دو نکته همه چيز درست مى‌شود و همچنين نبايد گمان کرد که با اولين قدم و بدون پى‏گيرى مستمر، مى‌توان يک شبه، همه‏ افکار را از ذهن خود دور کرد.
به شما توصيه مي‌کنيم اگر اين افکار، شما را به شدت آزار مي‌دهد و اضطراب شديدي بر شما وارد مي‌کند، حتما به يک روان‌شناس باليني متعهد مراجعه کنيد. در غير اين صورت با اجراى راهکارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پى‏گيرى نمائيد.

- نکته مهم و پاياني:
نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگرانى نکنيد و بدانيد که آن‏ها موجب کفر نمى‌شود و اصلاً گناه نيست. پيامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهنشان خطور مى‏‌کند، عفو شده است، تا وقتى که آن را به زبان جارى نکرده و عملى انجام نداده باشند».(۶) پس فکر گناه از نظر فقهى گناه محسوب نمى‏‌شود و نبايد از اين نظر نگران باشيد.

*پي‌نوشت‌ها:
۱-انعام(۶) آيه ۱۲۱.
۲-جوادي آملي، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص ۳۰، قم، انتشارات اسراء.
۳-همان،ص ۳۲؛ با اندکي تغيير.
۴-مراحل اخلاق در قرآن، همان، ص ۳۴ و۳۵.
۵-احزاب(۳۳) آيه ۴۱.
۶-بحارالانوار، علامه مجلسي، ج‏ ۶۶، ص ۴۲، بيروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق.

--موفق باشيد--

/۴۰۴۶۷۶/

سلام وخسته نباشيد خدمت شما کارشناس محترم من دختر ي ۱۸ساله ام و مطلبي را که بنده عرض ميکنم چيزي است که باعث شده شب و روز حالم خيلي بده من کنکور دارم ولي به جاي اينکه فکرم همش روي درس باشه حواسم به اين موضوع پرت ميشه مادرم طوري نيست ک بخواهم راجب کوچکترين وساده ترين مسائل زندگي ام باهاش حرف بزنم اون اصلا مثل يک مادر با هام رفتار نميکنه و نميتونمم اين رو بهش بگم از شما عاجزانه تقاضا دارم که مثل يک مادر يا خواهر دلسوز به مني که کسي را ندارم راهنمايي کنيد که خيلي محتج راهنمايي شما شده ام
من موقعي که نوجوان بودم اصلا از گناه خود ارضايي چيزي را نميدانستم فقط به خطر حس خوشايند (ارگاسم) انرا انجام ميدادم واصلا نميدانمم که براي اولين بار چه طور انجام شد فقط تنها چيزهايي را که در مورد اين عمل ميدانستم اين بود که اين مايعي که هنگام اين عمل خارج ميشه مني هست و چيزهايي در مورد صفات ان نميدانستم بعد از ترک اين عمل که نزديک به۵_۴ سال است چيزهايي را يادم امده که عذاب وجدانش به کنار، دارند منو ديوانه ميکنند يادم اومد که يک بار من اين عمل قبيح رو داخل واحد کناري مان (خانه اي مجزا از بقيه هست) انجام دادم با فيلم و (ببخشيد) فشردن پاها به هم اولش ارگاسم نشدم و دوباره تکرار کردم و بعدش به ارگاسم رسيدم ان موقع حتي اين کلمه رو نشنيده بودم فقط يادمه اين حس خيلي خوشايند رو احساس کردم و بعد از اون هم اين حس کمتر شد. ايا من ان موقع جنب شده بودم ؟ واين مايع مني بوده ؟ (يعني نجس کاري کرده بودم ؟)ميشه گفت در حالت اوج مايعي خارج نميشده چون که اين عمل روبا فشردن پا انجام ميدادم و اين کار هم به احتمال زياد باعث ميشه توي همون لحظه مايعي خارج نشه ولي اگر بعد از ارگاسم خارج بشه به اين مايع هم مني گفته ميشود؟
خواهش ميکنم حکم نجس بودن چيزهايي رو که گفتم بگيد (اين که ان مايع ها مني و نجس بوده اند ؟) اگر اين مايع مني بوده به فرض خب بعد از ۲ الي ۳ سال که گذشته ومن سال چهارمش به انجا رفتم انجا چندين بار جارو شده (بعضي اوقات با جارو برقي وبعضي اوقات با جاروي دستي) خب اين مايعخشک ميشود انوقت ميتوان گفت عين نجاست ديگر در ان نيست منظورم اينه که با خشک شدن ان قسمت ميتوا گفت کهديگر عين نجاست در ان نيست و متنجس اول محسوب ميشود ؟اين خيلي برا مهمه که بودنم خوااااهشاااا جواب بديد ممنونم

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام ..من ۱۹سالمه دختر شاد و تلاشگری بودم و قبلا حافظ قران بودم و ارادت زیادی به اماما داشتم ..اصلا من اعتقاداتمو دوست دارم و به نظرم اونا زیبان و اصلا نمیتونم تصور کنم که اعتقاداتم نباشن اصلا گریم میگیره وقتی به این فکرمیکنن که اعتقاداتم از بین برن...چند ماهی بوداسترس زیادی داشتم به خاطر بیماری پدرمو کرونا و درسام و اونروز نظریه استیون هاوکینگو که خدارو انکار کرده بودو اتفاقی خوندم ..البته بعدش فهمیدم که حرفشو پس گرفته..خلاصه که الان یه هفتس به وجود خدا شک کردم و این افکار ازارم میدن تاجایی که دیشب تا صبح گریه کردم من اعتقاداتمو دوست دارم و نمیخوام از دستشون بدم..میخوام بدونم این تغییر عقیده ی ناگهانی که تو ذهنم افتاده وسواس هست؟و من نباید خودمو گناهکاربدونم؟..من داشتم تلاش میکردم عشق واقعی خدارو پیداکنم اما حالا همچین افکاری به ذهنم میان.........اگر توی عمل هر کاری که مطابق دینم هست رو انجام بدم دیگه مشکلی پیش نمیاد؟دیگه گناهی نیست؟..خواهش میکنم زود جواب بدین

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام و خسته نباشید ..من چند ماهی بود که درگیر خود شناسی بودم میخواستم ویژگیهامو استعدادامو و خود واقعیمو بشناس واون راهی که من براش ساخته شدمو پیدا کنم...من ادم معتقدی بودم و عاشق اعتقاداتمم..اصلا از اینکه اعتقاداتمو یه روز ازم بگیرن تن وبدنم میلرزه..الان یه هفتس که به یکباره دچار شک شدم نسبت به اعتقاداتم ....مثلا شک تو اینکه از کجا معلوم که قرانو دوره پیامبر نوشتن؟یا مثلا ازکجا معلوم چیزی که تو تاریخ را جب پیامبران و امامان گفتن درسته و تحریف نشده؟یا چیزایی مثل این ..من به معجزه بودن قران شک ندارم ...اما مدام این توی ذهنم میاد که از کجا معلوم که قران۱۴۰۰سال پیش نوشته شده؟ازکجا معلوم که پیامبرا و اماما همونطور که تاریخ گفته هستند؟زندگیم دگرگون شده چن روزه ..من نمیخوام اینطوری باشسه..ایا من دچار وسواس شم یا اینکه این شک ها عادی هستش ؟من باید چ کنم؟ تروخدااا جواب بدین زوود

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

باسلام من قبلاً وسواس فکری داشتم که به وسواس عملی تبدیل شده بود تقریبا چند سال بود الان یه مدتی هست که در زمینه های عمل به انجام احکام سخت گیر شدم و به چیزهایی فکر می کنم و توجه که می کنم که قبلاً نمی کردم مثلا حجاب کامل و حتی امر به معروف و نهی از منکر و خیلی چیزهای دیگه که چیزهای خوبی هم هستند ولی همه با هم به ذهنم اومدن و یه جورایی افراطی هستند و در مورد همه چیز حساس شدم و می ترسم اگه انجامشون ندم گناه کردم و خدا ازم ناراحت بشه در مورد بیشترشون هم احکام رو به طور کامل و واضح نمی دونم خودمم این فکرها می کنم که شاید وسوسه های شیطان باشه ولی خیلی دیگه اذیتم می کنند و حتی اگه یکم کامکاری کنم قلبم درد میگیره
و خیلی ناراحت میشم و عذاب وجدان میگیرم می خواستم بپرسم می تونه این باشه که به وسواس اعتقادی مبتلا شده باشم ؟ آخه زندگی روزمره ام رو خیلی تحت تاثیر قرار داده لطفاً راهنمایی ام کنید یه جوری شدم که میگم بهشون فکرنکنم اشتباه کردم خدایی نکرده بی اعتنایی و بی توجهی به دستورات خداوند باشه

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات