ایا بعد از رابطه نامشروع ازدواج به صلاح است؟

روابط دختر و سر

با خواستكارم كه به مدت یكسال در آشنایی بودم، رابطه جنسی برقرار كردم و پرده خود را از دست دادم، آدم خوبی است، وبه اصرار او رابطه برقرار کردم، علتش این بود كه من در این رابطه مردد بودم میخواست خیالش راحت شود كه باهم ازدواج كنیم، از ابتدای آشنایی سر مسایلی كه باهم اختلاف نظر داشتیم بسیار روی موضع خودمان اصرار می كردیم، الانم داریم بیشتر اوقات سر این اختلاف نظرها دعوا میكنیم، من مجبور شدم كه رابطه جنسی برقرار كردم بی تجربه بودم آدم معتقدی هم هستم خیلی از این بابت ناراحتم، خانواده اش از دوستان خانواده ما بودن، بخاطر یك سری انتظاراتی كه من داشتم و خانواده ایشان ابراز مخالفتشان را بیان كردند، علت این رابطه و این اختلاف نظرها را این میدانم كه میخواهد حرف حرف خودش باشد، الان صبر كردم رابطم بهتر شود بعد مشكلاتمان را باهم حل كنیم، بعد ازدواج كنیم. بعد از اینكه این موضوع را  فهمیدم بسیار بهم ریختم؛ اکنون نمیدانم باید ازدواج كنم با نه؟

با سلام و تشکر

از وضعیت پیش آمده متاسفیم... .
موضوع از دو منظر قابل بررسی است. در سطح اخلاقی و شرعی لازم است با توبه و استغفار رابطه با خدای متعال اصلاح شود.
در خصوص ازدواج یا عدم ازدواج با این فرد نیز لازم است به شرایط خود نگاه کنید. از آنجا که متاسفانه سرمایه دوشیزگی خود را تباه کرده اید، به نحوی نیز امکان و فرصت ازدواج با فرد دیگری را نیز از دست داده یا دست کم دشوار ساخته اید!
مگر اینکه مطمئن شوید که خواستگاران دیگر متوجه این وضعیت نخواهند شد. بنابراین با شرایط خاصی که دارید اینگونه به نظر می رسد که ازدواج شما با ایشان حتی اگر منجر به طلاق هم بشود بهتر است چون بعد از طلاق دیگر متهم به بدکاره بودن نیستید و می توانید مجددا ازدواج کنید. البته مطلوب این نیست که به قصد طلاق با این فرد ازدواج کنید بلکه تلاش کنید با سازگاری از میزان اختلافات کم کنید و با کمک خدای متعال زندگی با دوامی را تشکیل دهید. به این منظور لازم است پیش از ازدواج (و حتی در ادامه و همزمان با ازدواج) با مشاوره با متخصصین میزان اختلافات را کاهش دهید تا زندگی مشترک شما کمتر اسیب ببیند.

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

سلام
خانم من مشکل شما را خوندم
من از دید یک مرد می گم چون خودم مردم
مردها اکثرا مشکلشان با خانم هایشان از سر بی توجهی خانم هایشان به ایشان است و البته برای زنها هم همینطور است
به نظر من ازدواج کنید و البته من در شرایط شما نیستم ولی اگه ازدواج کردید به شوهرتات محبت کنید...
بگذارید با محبت ابتدا پایه های زندگی تان محکم شود بعد خود شوهر شما رام میشود اونوقت به شما روی خوش نشان می دهد...
بابا با محبت با حیوانات درنده ارتباط برقرار می کنند ایشان که دیگه آدمند...
از محبت خارها گل می شود....
مردها اگه بفهمند زن ها واقعا دوستشان دارند و به نظریات آنها احترام می گذارند و غرور آن هارا نمی شکنند به خصوص در جمع خانوادگی ... برای زنشان محبت و عشق که سهله جون هم می دن....
ضرر نمی کنید

شما مثل اینکه اصل قضیه رو فراموش کردین ! این دو نفر نامزد نبودن .
فکر کنم زنی که با مردی زنا کنه هرچند خواستگارش باشه دیگه نمیتونه با اون ازدواج کنه !
به فکر یه نفر دیگه باشین

تصویر soalcity

سلام
آنچه که طبق نظر بعضی از مراجع به حرمت ابدی منجر می شود و طرفین هرگز نمی توانند با هم ازدواج کنند، این است که زن در عقد مرد دیگری یا ایام عده ازدواج قبلی باشد و در این حال مرتکب گناه شنیع زنا شود.

راجب موصوعی که بهش علم نداری نظر نده ...

شما که دوشیزگی خودتو از دست دادی دیگه چه سوالیه که میپرسی؟ معلومه که باید باهاش ازدواج کنی. باز خداتو شکر.کن که اون موافقه و.مثل بقیه ی نامردای بی غیرت بعد اینکاری که کرده راشو نکشیده بره. من اگه خدای نکرده جات بودم اگه باهاش ازدواج نمیکردم، با هیچ مرد دیگه ای هم ازدواج نمیکنم حتي اگه اون مرد متوجه مشکلم نشه. چون در این صورت عذاب وجدان منو خواهد کشت که مردی که با من ازدواج کرده فکر میکنه همسرش دختر پاکیه در صورتی که اینطور نیست و تا همیشه عذاب خواهم کشید . من شرایطی برعکس شما داشتم، دو سال و نیم شیرینی خورده ی یکی از فامیلهامون بودم و اون هم همچین چیزی میخواست اما با این تفاوت که اصرار نمیکرد، بلکه از در اجبار وارد شد . خدا هم خیلی منو دوست داشت که هر بار موفق شدم از دستش و از این بی آبرویی نجات پیدا كنم آخر سر هم به قدری ازش نفرت پیدا کردم که نامزدی رو به هم زدم. اگه خدای نکرده اتفاقی می افتاد مجبور بودم باهاش ازدواج كنم در حالی که ازش متنفرم. امیدوارم هیچ دختری چنین اشتباهی مرتکب نشه. بزرگترین سرمایه ی یک دختر، پاک بودن و معصومیتشه و خداروشکر میکنم که تونستم پاکی و معصومیتمو حفظ كنم.

یعنی پاک بودن به باکره بودنه ؟؟؟؟
لطفا نفرمایید این حرفو :)
از دید من کسی که به مردی یا زنی به قصدی نزدیک شد پاک نخواهد بود، حالا حتما اگر باکرگی سر جاش باشه
بعد از موضوع هم توبه بهترین راهه و اینکه به همسر آینده با صداقت همچی و بگی خدا با اون بزرگی میبخشه :)
اگه قسمت به ازدواج باشه طرف مقابلتون همچیو به خاطر صداقتتون هضم میکنه
فقط تو زندگی صداقت داشته باشین و همه ی اتفاقایی که واستون میوفته با عشق به همسرتون بگید
بهترین زندگیو خواهید داشت
هیچ لذتی بهتر از بودن با همسرتان نیست لطفا به هیچ بهانه ای خراب نکنیدش
به هم خیانت نکنید
به خدا چشم به هم بزنیم پیر میشیم و باید بمیریم جواب همسرمون که هیچ جواب خدا رو چی می خوایم بدیم

تصویر شهر سوال

سلام
چرا توصیه می‌کنید مردم، گذشته خود را برای همسرشان، فاش نکنند؟
http://www.soalcity.ir/node/2616

برای اینکه اعتراف به گناه ، خودش از بزرگترین گناهان هست. یکم به روایات مراجعه کنید
اعتراف فقط برای خداست، راه چاره هر گناهی توبه مخلصانه است و انشاالله خدا خودش بقیه مشکلات رو همپحل میکنع
ماها لازم نیست دیگران رو به ابراز گناهان و قبح شکنی تشویق کنیم.
ضمن اینکه اعتراف به گناه پیش افراد صرفا مایه آبروریزی و بدبینی اطرافیان به شخص خواهد شد

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
پرسشگر گرامی،
از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. چون اولا: آبروی و ارزش انسان ها آنقدر زیاد است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند کسب ارزش و آبرو می کند. و این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشد توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته انسان (در اثر اعتراف نزد آنان) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از نظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، غیر خداوند بدون اذن و اجازه خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.

توجه شما را به چند نکته جلب می نمائیم
۱-اعتراف درمقابل بنده خداگناه نیست مگر آنکه سبب تحقیر و ذلت فرد گردد، مثلا انسانی مرتکب گناهی شده است به اشتباه خود پی برده است و به این اشتباه خود در نزد دیگران اعتراف می کند.
۲-حقوق در منظر تربیت دینی بر دو قسم است ۱-یا حق الله است ۲-یا حق الناس، این قضایا هم حق الله است در صورتی که حقوق بندگان در آن دخیل نباشد در این صورت رضایت صاحب حق باید در نظر گرفته شود.
۳-اینکه خداوند سبحان به یک طریقی می خواهد انسان را رها نکند و با او در ارتباط باشد و بنده اش به این نتیجه برسد که همه چیزش خداست.
۴-اینکه این کار یک سری آثار پسندیده دارد ویک سری آثار غیر پسندیده
۱-۴آثار پسندیده آن این است که انسان به خطای خودش اعتراف می کند و از دیگران کمک میگیرد ودر صد جبران و رضایت بر می آید البته به شرط آنکه آن بنده که در نزد او اعتراف به خطا می کنیم راز دار باشد و راهنمائی خوب،
۲-۴آثار غیر پسندیده آن این است که در آینده ممکن است برای معترف در دسر ساز باشد واینکه بهترین راز دار خدا است و فقط حرف دلت را با او مطرح نما که ستار العیوب و بینا به حال بندگانش است.
۵-اعتراف کردن به گناهان در نزد بنده خدا روشی است مرسوم در بین کنیسه ها وااین روش صحیحی نیست.
البته اعتراف به گناه در واقع نوعی پشیمانی است و پشیمانی از گناه توبه است وبه فرمو ده امام باقر (ع) پشیمانی خود توبه است[۱] وشخص ممکن است با اقرار به کار خود ندامت خود رانشان بدهد.و حرفش را میخواهد برای کسی بگوید که او را سرزنش نکند ودر واقع او را در راه رسیدن به هدفش یاری نماید.

[۱] خصال ترجمه مدرس گیلانی ج‏۱ص / ۱۴

ب نظر من آدم باید توبه کنه توبه خالص! من خودم یکی رو میشناسم که گذشته اش رو به خواستگارش گفت اما پسره گفت تو خرابی .درحالیکه قول داده بود اگه گذشته ات رو بگی قبولت میکنم و دختره رو ول کرد و رفت حالا دختره باکره بودا ولی خب دوست پسر داشت. من معتقدم هرخطایی که مرتکب میشیم باید خالصانه از خدا طلب بخشش کنیم چون هیشکی پیدا نمیشه با گذشته همسرش کنار بیاد حتی خیلی از پسرا هستن گذشتشون سیاهه اما زن پاک میخوان!

شما که میگی اعتراف به گناه بزرگترین گناهه منظور پیش دیگران و افراد غریبه هست نه فردی که میشه همسر و قراره یک عمر باهاش زندگی کنی . لطفا با نظرای اشتباه مردم رو گمراه نکنید . یک خصلت مشترک مردها اینه که وقتی همسر با صداقت مطالب گذشته رو مطرح میکنه همه کاری برای زندگیشون انجام میدن و طرف رو کمک میکنن . ولی اگر روزی بفهمن که همسر بهشون دروغ گفته این رو نوعی توهین قلمداد میکنن و در جهت ناسازگاری و عمل متقابل میشن

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم، به شهر سوال خوش آمدید.
ضمن تشکر از اظهار نظر شما، بایستی عرض کنیم که گناه بودن اعتراف به گناه یا به عبارتی جایز نبودن این کار، یک حکم شرعی است و شما نیز میتوانید با استفتاء از مرجع تقلید خودتان نسبت به این مسئله اطمینان حاصل کنید. اما از سوی دیگر به لحاظ تجربه فراوان، موضوعی که شما فرمودید (صداقت در این موضوع بخصوص و نتیجه آن) کمتر دیده شده و معمولا این کار باعث عمیق تر شدن اختلافات و دامن زدن به سایر مسائل اختلافی در زندگی می شود. ما توصیه کننده هستیم و در نهایت تصمیم گیرنده و عمل کننده خود شما هستید، پس تلاش کنید با مشورت و تفکر بهترین تصمیم را اخذ نمایید. موفق باشید.

من با نظرتون مخالفم.من با صداقت تمام با شوهرم ازدواج کردم. تمام خطاهای گذشتمو بهش گفتم و اون قبولم داشت. با این حال تو زندگیم زیاد به من خیانت کرد و حالا که دیگه دلش با من نیست میخواد آبرومو ببره.بچمو ازم بگیره و جدا شه. میفهمین چه شکست بزرگی خوردم؟ من توبه کرده بودم .من هیچوقت بهش خیانت نکردم.من مثل فرشته پاک باهاش زندگی کردم.حق من این نیست...

واقعا همینه من الان توی این شرایطم و فقط امیدم به خداس هر چند میدونم نامزدم سخته براش این مسئله ولی اصل اینه حرف راستو گفنم و تصمیم با خودشه دیگه

و اگر راجبه گناه كسي قضاوت ميكنيد تا آنرا انجام ندهيد از دنيا نميرويد

وقتی دختر قبل از ازدواج بکارتشو از دست میده، حتي اگه اون پسر حاضر بشه باهاش ازدواج کنه، اما با ذلت و خواری ازدواج خواهد کرد چرا که مجبوره به هر شرایطی که اونها تعیین میکنن، راضی بشه. نمیتونه هیچ انتظار و توقعی ازشون داشته باشه چون اگه مخالفتکن به ضرر خودش خواهد بود

صداقت داشته باشه هیچ وقت این اتفاق نمی افته
به خدا نعمتی بهتر از پاکی نیست

موافقم . اینکه این ازدواج تو عمل انجام شده بوده همیشه پس ذهنش باقی خواهد موند

آفرین ، دقیقا همینطوره . نباید تن به ذلت داد بلکه باید به خدا توکل کنیم و مطمئن باشیم که خدای متعال میتونه شخصی رو سر راهمون قرار بده که انقدر دوستمون داره که اشتباهات گذشتمون رو فراموش کنه . ازدواج با آدمی که در عمل انجام شده قرار گرفته ذهن شخص با کوچکترین بحث به اجبار لعنتی که براش وجود داشته برمیگرده .

کجا سوالمو مطرح کنم؟

تصویر پاسخگو

سلام
اگر سوالتون به همین موضوع مربوطه همین جا مطرح بفرمایید .

سلام ،من دختریو دوس دارم ولی اون دختر باکرگیش رو قبلا از دست داده و ازرو صداقتش واینکه من خواستگارشم به من گفته من واقعا عاشقه اون دخترم ولی از یک طرفم برا هر پسری سخته،اون دختر توبه کرده پیش خدایه خودش و حالا من نمیدونم چطور با این مسعله کنار بیام واینکه اون قبلا رابطه داشترو چطور هذمش کنم واینکه نمیتونمم دخترو ول کنم،اینم بگم منم تو گذشتم اشتباهاتی داشتم حتی رابطه جنسی هم ولی بکارته کسیو نگرفتم و منم با اون دختر صادق بودمو بهش گفتم،حالا سوالم اینه که چطور با این مسعله کنار بیام ؟ جفتمونم توبه کردیم ولی خب شما بزارید خودتونو جایع من اینکه فکره ادم درگیر میشه که کسی که با من داره زندگی میکنه قبلا رابطه داشته و بکارتشو کسی گرفته، و اینکه این مسعله ذهنیته ادمو خراب میکنه اون دختر ازهمه نظر پاکه ولی به خاطره سادگیش کاری که نباید میکردو کرده مثله من،الان من چیکار کنم که دلم اروم بگیره و جفتمون پیشه خدامون و خودمون دلمون راحت باشه؟اینم بگم نظر به ول کردنش ندید یک راحله بهتر بدید چون ول کردنش اصلا راه حله درستی نیست

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

ارامشت خیلییییییییییییی عجیبه برام ----- آینده تو خراب کردی -----یادت رفته ما ایرانیم این چیزا رو اصلا قبول ندارن -----خدار رو شکر کن پسر جا نزده -----اشتباه بسیار بزرگی کردی گناهش بماند

درسته که گناه کردی ولی خوب این به هیچ کدوم ازاینایی که جواب دادن بهت ربطی نداره گناهت پیشه خودتوخداته که خداهم خیلی بخشندس مطمعن باش،راجب گذشتت هیچ وقت باکسی که میخوای درآینده باهاش زندگی کنی حرفی نزن اینومن تجربه کردم واون آقام آقانبوده نامردبوده وگرنه باکسی که دوستش داره همچین کاری نمیکرد وتورومجبوربه هرچیزی خواهدکرد

سلام وقت بخیر
از اینکه بی تجربگی کردی دلم برات سوخت و باهات کاملا احساس هم دردی میکنم
تو برای اون نفر تمام هستی زندگیتو گذاشتی اما اصلا نگران نشو بسنجش اگر دوسش داری و آدمه خوبیه و پدرت هم میپذیرتش باهاش ازدواج کن . اگر نه ولش کن .پیرو ذهنیت بده عوام ناس نباش نداشتن پرده بکارات دلیل بر فاحشه بودن و بی عفتی نیست .

با سلام.
به نظر من اگر طرف مقابل ارزش کاری رو که براش کردی بدونه,باهاش ازدواج کن.اگر نه که هیچ!
در مورد مردای دیگه :باید بگم اخلاقی تر اینه که طرف قضیه رو بونه خوبه البته اگه با ظرفیت و بالغ باشه ,ونه با تفکر عوامانه.که اگه عوام باشه همون بهتر که فکر بد بکنه و باهات ازدواج نکنه.

اگرچه کار نادرستی کردی. اول توبه کن و از خدا بخواه تورو ببخشه. اگر پشیمون شی واقعا توبت قبوله. کاری که کردی فقط به خودت و خدا مربوط میشه. گذشته ما به کسی ربط نداره. اگر با ایشون ازدواج کردی که هیچ. اگر نکردی نیاز نیست واسه همسر آیندت در مورد گذشتت صحبت کنی. کمی هم عاقل باش و خودت رو دوست داشته باش

سلام من روانشناسم.با اینجور مسایل زیاد برخورد کردم.اگه واقعا آدمی هستش که میتونه درک که واسه خاطرش چیکار کردی و اینکه نخواد تو زندگی تو سری بزنه بهت باهاش ازدواج کن.و هیچ عذاب وجدانی هم نداشته باش فقط از خدا طلب ببخشش کن.توکل کن به حدا و باهاش ازدواج کن.اگه هم نشد ازدواج کنی باهاش به خواستگار آینده ات هیچی در مورد گذشته نگو.موفق باشی

ببخشید اگرکه اون دختر درمورده گذشتش بگه و ماهم سعی بر درک کردنش داشته باشیم چ کنیم چطور کنار بیایم چون قبلا با کسی رابطه جنسی داشته،چطور باش کنار بیایم و واقعا هم علاقه مند باشیم به هم و توبه هم کرده باشیم

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

به نظر من تو اینجور موارد دخترا بیشتر مقصرند هر چند اگه طرف مقابلش اصرار به انجامش داشته.عین قضیه بارون و سقف خونه هستش،بارون طبیعتش نفوذه اما سقف نباید نم پس بده،اصلا پسره رو نامرد فرض کنیم.شما چرا اجازه نفوذ بهش دادین

آخه دوست عزیز چرا حرف بیخد میزنی خوب؟! نمیشه شما اصلا نظر ندی؟ چون نظرت به درد خودت میخوره فقط. یک مثال خوب بزن پسر... حالا دیگه پسر عین بارون میمونه ها؟!.... من خودم یک پسر هستم .

سلام من وقتی میبینم دخترهایی مثل شماخیلی راحت تسلیم تصمیمهای شهوانی دوس پسرشون میشن خیلی خیلی ناراحت میشم البته شمارومقصرنمیدونم خدایه عنصری تووجودخانمها نهاده که وقتی کسی رودوس داشته باشن حاضرن هرکاری واسه معشوقشون بکنندتاازشون راضی باشه ولی متاسفانه پسرها ومردهای این زمونه ازاین قضیه سواستفاده میکنندونقشهای شیطانی خودشونوعملی میکنندوبعدش به بهونه های مختلف ازدخترها جدامیشن.وتوصیه من بنده حقیر برای شمادوست خوبم شمابایداولا ازاین رابطه دست بکشی چراچون این پسراثلا عاشقتون نیس اگه واقعادوستون داشت هیچ وقت پیشنهاد رابطه جنسی بهتون نمیدادووبخداتوکل کنیدویه مسیردیگری رودرپیش بگیرخداالرحمان الرحیم

ببین شما باید وضع خودتو ببینی اگه کس دیگه ایو میشناسی که باهاش زندگی کنی و اونم شرایطتو درک کنه اینو ولش که در آینده هم این ازدواج به طلاق ختم میشه چون شما نهایتن تا دو سال باهم زندگی کنید وقتی ازت سیر شد شکاک میشه و شما نمیتونی خودتو کنترل کنی و به طلاق کشیده میشه
متاسفانه با این که پسرم ولی خیلی از این پسرا میان دخترارو گول میزنن و دم از پاکی از این مورد شما زیااااد داشتیم که پسر تا قبل ازدواج رابطه بر قرار میکنه و آخرشم ولت میکنه
برو سراغ یکی دیگه که درکت کنه
یاحق

طبق نظر علما سکس با محارم حرام و زنا محسوب می شه و شما هم ب ر هم حرام ابدی شدید..بهتره که با هم ازدواج نکنین.

تصویر پاسخگو

سلام آقای ناظری عزیز
اگر نظر شما در پاسخ به سوال ابتدای صفحه است باید عرض کنم ، زنا با زن شوهر دار باعث حرمت ابدی می شود نه هر زنایی .
خواستگار این خانم هم جزو محارمش نبوده اند .
بنابر این حکمی که شما بدان اشاره کردید در مورد ایشون صدق نمی کند .

سلام
من پاسخس برای این خانم ندارم چون فکر میکنم خودش بهتر از هر کسی میدونه میتونه ادامه زندگی بده یا نه
فقط یه سوال از این خانم دارم اگه منظور ایشون از دوران نامزدی دوران قبل از عقد و قبل از محرمیت است چطوره که با این اتفاقی که افتاده اصلا با این رابطه نا مشروع هنوز هم به اون آقا میگن آقای مقید ؟؟؟
رابطه حرام بوده حالا پرده رفته باشه یا نرفته باشه رابطه حرام بوده... این آقا که به خودشون همچین اجازه ای دادند و چنین درخواستی رو به دختر مردم داشتند ( خیانت در امانت ) و چنین جسارتی رو کردند به چی دیگه مقید بودند؟؟؟

سلام مجدد
من از نظر قبلی خودم عذرخواهی میکنم سخن شما کاملا درسته...
خانم عزیز شما طبق اطلاعات جدید بنده میتونین با همون آقا ازدواج دائم کنین و بر هم حرام نیستید.(نظر شرعی)
اما طبق تجربه بنده ، نظر شخصی خودم اینه که اگه واقعا شوهرتون شمارو دوست داره ازدواج شما بلا مانع هستش و بهتره ازدواج کنین و حرف دیگران رو گوش ندین.سعی کنید تو زندگی مشترک خودتون اخلاق خوب داشته باشین و به اهمیت بدین و از یاد خدا غافل نشین.
درضمن سعی کنین زودتر ازدواج کنین که خدایی نکرده دوباره به گناه نیفتین.
محض اطلاع شما بگم من ۷ماهه پیش عقد دائم کردم. و تجربه خوبی دارم.
بهترین کار برای زندگی ازدواجه.همین.
ایمان خودتون رو بالا ببرین...خدارو فراموش نکنین...حجاب رو رعایت کنین...به هم عشق بورزین...هیچوقت از هم سرد نشین...
خانم عزیز چنان همسر داری کنین که شوهر شما ازت سرد نشه...

چقدر این موضوع پرده رو مهم کردین ، من وقتی با یه دختر بخوام دوست بشم یا ازدواج کنم از دید یک انسان بهش نگاه میکنم چه با پرده چه بی پرده ازش خوشم بیاد ازدواج میکنم چون اون افکار مالیخولیایی رو ریختم دور و ذهنم باز شده و آدما رو از روی روحشون قضاوت میکنم نه شکل پردشون ، خوده پیامبرتونم با یک باکره ازدواج نکرده ها انقدر اسرار به باکرگی دارین هر جا دوست دارین از پیامبرتون پیروی میکنن هر جا هم خوشتون نیومد ....

تصویر soalcity

سلام
درست است که مساله بکارت خیلی مهم نیست. اما مساله عفت مهم است. و این که شخص چگونه بکارتش را از دست داده، مربوط به همان روح انسان هاست که شما می فرمایید طبق آن قضاوت می کنید.

در جواب به آقا هادی. پیامبرمون با دختر باکره ازدواج نکرد اما با زنا کار هم ازدواج نکرد . (پناه بر خدا) ..... این چه حرفیه میزنی آخه داداش من؟ ايا زنی که بکارتشو با ازدواج از دست داده با زنی که یکارتشو با رابطه ی نامشروع از دست داده اینا فرقی با هم ندارن؟اآیا هر دو نا پاک هستن ؟ حضرت خدیجه باکره نبود اما پاک بود. در ضمن خود من هم اعتقادات بیش از حد کورکورانه رو قبول ندارم اما بالاخره باز هم مزدم حق دارن اینطور فکر کنند. چون دختری که به فرض فقط یکبار رابطه برقرار کرده باشه اون هم با معشوقومحبوبش، و پرده شو از دست بده ، وقتی كسي باهاش ازدواج میکنه شاید باور نکنه که اون فقط با یک نفر بوده. ممکنه شک کنه که نکنه با خیلی ها بوده از کجا معلوم فقط با یکی بوده؟ آدم چرا این همه سرکوفت و حرف و حدیث و تحقیرو به جون بخره؟ بکارتشو حفظ کنه هم دنیا رو داشته باشه هم آخرتو

به نظر من شما به این شخص تا حدودی علاقه مند بودی که حاضر شدی بزرگترین داشته ی یک دختر رو که همون بکارت جسم و روحت هست رو به اون ببازی. به هر حال این رابطه شما نامشروع بوده و باید بخاطرش هر دو توبه کنید. اما در مورد تدوام این رابطه و قصد ازدواج احتمالی شما به نظر من باید اول سعی کنید که با گفتگو و حتی گرفتن مشاوره از اهل نظر و حتی مشاور ازدواج سعی کنید تا حد ممکن اختلافاتتون رو قبل از ازدواج حل کنید و مطمین شوید که این موضوع از دست دادن بکارت بین خودتون می ماند و صد البته ازش برای سرکوفت زدن و تحت فشار قرار دادن شما استفاده نمی شود. پس به نظر من ازدواج شما با ایشان در حال حاظر بهترین گزینه است و خدای نکرده در صورت این که به تفاهم نرسیدید و جدا شدید هم ازیک سو تلاش خود را برای حفظ زندگی و آبرویتان کرده اید و از سوی دیگر بدون نگرانی می توانید به مورد های دیگر برای ازدواج مجدد فکر کنید.

کسی که مومنی رو به خاطر گناهی سرزش کنه نمی میره تا اینکه خداوند اون رو در همون مساله امتحان کنه ...

با توجه به حديثي كه نفيسه خانم از رسول اكرم (ص) نقل كردند همگي مواظب باشين كه اين دخترو سرزنش نكنيد شايد شما جاي اون بوديد ........

یه چور نظر میدن انگار پیغمبرن

سلام .به نظر من ا ول شما به يك ماما مراجع كن و ببين آيا واقعا مشكلت جدي هست بعضي پردها ي بكارت طوري هستن كه مشخص نميشون مگر مامايي قابلي باشد شايد نوع بكارتتون از اين نوع باشه دوم بكارت ها را ميشه ترميم كرد سوم بعد از مراجعه با پزشك تكليفت مشخص ميشه وبعد ببين شرايط عمل را داري بعد همه اين مراحل بشين فكر كن كه واقعا چه ميخواهي گذشته ها گذشته شما بايد توبه كني و آينده درستي براي خود در نظر بگيري اينكه ايشان آدم خوب يا بد هست نميتوان قضاوت كرد ن بد نه خوب اگر بد بود خيانت ميكرد ميرفت ازدواج ميكرد اگر خوب بود به شما دست درازي نميكرد به نظر من همين كه پاي شما وايساده و ميگويد ميخواهد با شما ازدواج كند واگر در حد حرف نباشد پس وجدان دارد پاي شما و عملش ايستاده پس مراقب تصميمي كه ميگيري باش اين زندگي تو ممكن ازدواج نكني بعدا نتوني ازدواج كني چرا چون پسرها اعتقاد دارن ميوه گاز زده گاز زده است خيلي هاشون شعار ميدن ما روشن فكريم مشكلي نداره ولي برعكس اين فكر ميكنن .اينم در نظر بگير هر كسي فرهنگ خاصي داره به شرايط خودت نگاه كن وتصميم درست بگير .

سلام، من یک مشکلی پیدا کردم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفته زندگیم با این موضوع، من دوسال پیش یک خواستگاری داشتم با شرایط عالی تحصیل کرده و خونواده دار و پسر پاک و مهربونی بود، بنا به دلایلی خونوادم گفتن چون ایران نیس، بهتره تا درسمون تموم شه، آشنا شیم، منم به پدر و مادر احترام گذاشتم، بعد یم سال تو دانشگاه یکی از هم کلاسیام بهم ابراز احساس کرد و کلی بهم پیام و اس ام اس و خیلی توجه کرد، منم چون از خواستگارم دور بودم دلم رپ بدست آورد، و رفته رفته با هم صمیمی شدیم و رابطه ی جنسی برقرار کردیم، از طرفی وجدان درد داشتم به خاطر خواستگارم، از طرفی هم کلاسیم بدجور من رو عاشق کرد، ولی بعد یک سال الان هم کلاسیم بلند شده داره میره آلمان و من همش بهش می گم تکلیف چی میشه، فقط سکوت می کنه، خیلی نارحتم، خیلی دلم گرفته، به نظرتون چه باید بکنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، خوش آمدید. وضعیت شما بسیار تأسف انگیز است از دو جهت: یکی اینکه دچار چنین مشکلی شده اید که واقعا یک معضل جسمی روحی و خانوادگی است و دیگر اینکه هرچند در سنین کودکی نیستید و جوان عاقل و بالغی هستید و علیرغم اینکه به نادرستی کاری علم داشتید آن را انجام داده اید.
متاسفانه شما در طول این زمان طولانی (یک سال) بارها فرصت این را داشتید تا با خود بیاندیشید و با فکر عمل کنید و یا از دیگران مشورت بگیرید، اول فکر کنید و سپس رشته کلام را با همکلاسی خود آغاز کنید، اول فکر کنید و سپس با کسی به گفتگو و رفتن به تفریح بپردازید، اول فکر کنید و سپس با یک پسر جوان به خلوت بروید.... اول فکر کنید و ....و ... الی آخر کار. اکنون که به نقطه آخر و پشیمانی رسیدید، از ما تقاضای مشورت و کمک دارید.
ما همواره و بارها به دوستان شما در "شهرسوال" این نکته را گوشزد کردیم که روابط دوستانه دختر و پسر عموما سرانجامی جز پشیمانی ندارد، این روابط به روابط عاطفی و عاشقانه منتهی می شود و مشکلات از همینجا آغاز می گردد. در بدترین حالت هم این عواطف به تماس جنسی و بعضا بی آبرویی منجر می شود.
اینگونه روابط در بهترین حالت خود، ذهن شما را مدتها درگیر میکند و روند عادی زندگی و تحصیل شما را تحت تأثیر قرار می دهد، و در حالت بدتر، شما را درگیر عشق و علاقه و وابستگی های عاطفی میکند (و البته گاهی روابط جنسی و ...) . در این مرحله که هنوز به قول معروف نه به دار است و نه به بار، منصرف شدن یک طرف (معمولا پسرها) یا این پا و آن پا کردن یک طرف (باز هم معمولا پسرها) یا عدم موافقت خانواده ها و ...بسیاری موانع دیگر، باعث میشود این رابطه به ازدواج نرسد و ضربات بسیار سهمگین روحی، روانی و حتی جسمی بر دختران وارد می شود.
واقعا پس از اینکه همه کار شده است (یا بهتر بگوییم همه کار کرده اید) و به قول معروف همه پل های پشت سر را خراب کرده اید، چه میتوانیم بگوییم! با اینحال اجازه دهید از چند جنبه ابن مسئله را ببینیم:
۱-از نظر شرعی: شما مرتکب گناه شده اید و لازم است به درگاه خدا توبه کنید. البته ظاهرا عقدی بین شما و خواستگار قبلی نبوده و شرعاً حقی از ایشان از بین نرفته است.
۲-از نظر اخلاقی وعرفی: عمل نادرستی را انجام دادید و در حالی که قول و قرار و تعهدی بین شما و شخص دیگری وجود داشته شما با شخص دیگری وارد رابطه شده اید و شاید سختگیرانه بگوییم از نظر اخلاقی نوعی خیانت کرده باشید.
۳- اما اکنون چه میتوانید بکنید؟ قطعا بهترین گزینه ازدواج با همین همکلاسی تان است. با توجه به علاقه بین شما و همکلاسی شما، ایشان را متقاعد به ازدواج کنید و با ایشان ازدواج کنید تا هم به خواسته دل تان برسید و هم از بی آبرویی بعدی جلوگیری کنید. بی آبرویی از اینکه دیگر دختر باکره نیستید و میخواهید ازدواج کنید و هم اینکه در صورت بازگشت همکلاسی شما (که ظاهرا آدم هوسبازی هستند) و مراجعه احتمالی ایشان به شما مزاحمت و بی آبرویی برای شما پیش نیاید. در غیر اینصورت باید به نوعی عمل کنید تا هم به خاطر از بین رفتن دوشیزگی شما حقی از همسر آینده تان (هر کسی که باشد) ضایع نشود و هم حتی المقدور با صداقت رفتار و گفتار از مسائل احتمالی بعدی مثل آنچه گفته شد جلوگیری شده و حفظ آبرو شود.
به هر حال ما انسانها نسبت به رفتار و اعمال خود مسئول هستیم و اگر اشتباهی میکنیم تاوان آن را هم باید بپردازیم.
امیدواریم خداوند پشیمانی شما را بپذیرد و شما را در ختم بخیر شدن این ماجرا یاری دهد.

سلام من یک دوست دارم که مثل برادرم دوستتش دارم چند وقت پیش به من گفت که قصد دارد خودکشی کند پرسیدم برای چی که ماجرایش را باریم بازگو کرد ماجرا از این قرار که او وقتیکه ۱۳ و۱۴ساله بود با دختر خواهر خود که اون موقع ۷ یا ۸ هشت ساله بود رابطه برقرار می کنه و دخول هم از جلو انجام می دهید و چند وقت بعد پسر داداش خود در این جریان قرار میدهد و پسر داداش او که اون موقع ۱۰یا۱۱و اون هم با دوختر عمه اش دخول انجام میدهد از جلو اما به گفته ی رفیقم جفتشون یعنی رفیقم و پسر داداش سه چهار بار رابطه ازجلو برقرار نکردن و بعدش هم پسر داداش از قضیه خودشو میکشد کنار ولی دوستم به رابطه اش با دختر خواهر ادامه می دهد تا به گفت خود تا یک ماه پیش البته دیگر رابطه از با تن داشتند فقط همون سه چهار با دخول داشته اون هم از جلو و گفت الان دختر خواهرش می ترسه ازدواج کنه به خاطره اینکه می ترسه باکره بودن خود را از دست داده باشه رفیقم ادامه گفت با همون پسر داداشش هم رابطه جنسی برقرار کرده بوده رفیقم میگه که خیلی خود ارضایی کرده و بعد بعضی وقت ها حتی به فکر رابطه با مادر خود هم می افتد و می گفت با این همه گناه صد در صد به جهنم میرم پس می خواهم خودم را راحت کنم تا کسی دیگری را به گناه نکشاندم به خاطره من است که دختر خواهرم می ترسد ازدواج کند دیگر روم نمی شود تو چشمانش نگاه کنم ولی من گفتم که خداوند بسیار مهربان است و او را می ببخشد ولی حرف من راقبول نکرد تنها کاری که تونستم بکنم این بود که بهش بگم یک هفته صبر کن خودکشی نکن من از یکی می پرسم که آیا خداوند تو را می ببخشد یا نه لطفا سریع جواب دهید و به دوست من کمک کنید با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این نکات را خدمت دوستتان عرض بفرمایید:

۱- انسان عاقل حتی در بدترین وضع، با جان خود معامله نمی كند و آن را به بازی نمی گیرد، بلكه با صبر و متانت و توكّل به خدا از چنین مهلكه ای می گریزد. نداشتن هدف، تضعیف پایه های اعتقادی،‌ناكامی و شكست در رسیدن به بعضی از خواسته ها، از دست دادن انگیزه، افسردگی بیش از حدّ و مزمن، نبود امید و توقعات بیش از حدّ از عوامل جدّی زمینه ساز برای خودكشی است. انسان های ضعیف النفس خودكشی را راه چاره می دانند. آیا میدانید كه بعد از خودكشی در پیشگاه خدا با گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش حاضر و به عذابی بزرگ دچار می شوید و راه هر گونه بازگشت و جبران را به روی خود بسته خواهید دید؟ انسانی كه در دنیا است و دچار گناهی شده، همیشه فرصت توبه و جبران آن را دارد، اما انسانی كه دست به خود كشی زده، برای همیشه این فرصت را از خود سلب می‌كند.
تقویت ایمان و باورهای دینی و مطالعه در مورد قیامت و معاد می تواند در جلوگیری از پوچ گرایی و تصمیم های غلط، مؤثر باشد. در زندگی هیچ گاه نباید از رحمت الهی نا امید شود و خود را در مقابل مشكلات زندگی ببازد و یا در آزمون الهی كه بیماری و سختی از آن جمله است، شكست خورده و نامید شود و با فریب شیطان دست به خودكشی زند. تنها راه خروج از بن بست و مشكلات زندگی، امید و توكل بر خدا، دعا و توسل و توبه است كه همه ناممكن ها را ممكن می كند و راه رهایی را به روی انسان می گشاید. بهترین شاهد هم زندگی بندگان مؤمن خدا است كه اگر چه مشكلات بسیار زیادی را متحمل شده اند، اما هیچ گاه مأیوس از خدا نشدند. به تجربه ثابت شده كه ایمان به مبدأ و معاد، سرمایه اصلی سعادت دو گیتی به شمار می رود كه اگر درست و منطقی برای آدمی پیدا شود راه پوچ گرایی و بیهوده انگاری كه پایه تصور شیطانی یأس و ناامیدی به شمار رفته و احیانا افتادن در دام خودكشی را به همراه دارد، برای همیشه از بین می رود و شكوفه های شفابخش و اطمینان آفرین در زندگی پدیدار می شود.
امام علی (ع) می فرماید: «هرگاه سختی و گرفتاری به اوج و نهایت خود رسید، باز هم باید امید گشایش و پیروزی داشت.»
[غررالحکم، ج ۴، ص۳۱۹]

۲- زیان‏هایی كه در كشتن دیگران هست در خودكشی نیز وجود دارد از جمله:
الف. خودكشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و كسی كه دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی كند مستحق عذاب می‏گردد.
ب. خودكشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‏باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است كه گاهی در رتبه شرك و كفر قرار می گیرد.
ج. كسی كه دست به خودكشی زده همانند كسی كه دیگری را كشته، انسان و انسانیت در نظر او بی‏ارزش شده است. از این جهت بین خودكشی یا كشتن دیگران فرقی نیست و همان‏گونه كه هر كس دیگری را كشت، مستحق عقوبت و عذاب می‏گردد، انسانی كه خودكشی كرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‏گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد.

۳- اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشیمانی درونی است .
زنا از گناهان کبیره و بزرگ است که در تمام ادیان الهی حرام اعلام شده و بر انجام آن عذاب الهی وعده داده شده است. زناکار به عنوان شخص تجاوز گر از حریم الهی معرفی شده است.
اما گناه هر چه بزرگ باشد ، باز به جهت بزرگی و عظمت رحمت و بخشش الهی ، بخشیده خواهد شد. البته اگر توبه واقعی نماید و از صمیم قلب پشیمان بوده و قصد انجام دوباره آن را نداشته باشد ، به خصوص اگر کسی به غفلت یا در اثر فریب به این عمل زشت مبتلا شده باشد .
در هر حال انسان باید سعی کند که فریفته نشود و در دام فریب کار نیفتد . در غیر این صورت او به اندازه همین غفلت مقصر خواهد بود ، اما این ها هیچ کدام نباید موجب یأس و نا امیدی از رحمت خدا شود.

۴- توبه هرگاه واقعی باشد و از اعماق جان برخیزد و انسان از کرده خویش پشیمان شود ،مقبول درگاه خدا می شود و آثار و برکات توبه نمایان می گردد. توبه کار واقعی خود را از مجالس گناه دور می دارد و از عواملی که گناه را وسوسه و تداعی می کند، برحذر می باشد .او خود را در پیشگاه خدا شرمنده می بیند و همواره در صدد کسب رضای او می باشد. خداوند نه تنها توبه را می پذیرد، بلکه توبه کار واقعی را دوست دارد. قبلا نیز اشاره شد : اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشیمانی درونی است .
اسلام درهای توبه و استغفار و کفارات را به روی گناهکاران گشوده است. وقتی با خدا خلوت کردی و به دعا و مناجات مشغول شدی، گناهان و معصیت‏های گذشته خود را به یاد آور . به زبان اعتراف و اقرار کن . از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: "واللَّه ما ینجو من الذّنب ألاّ من أقربه؛(نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۵۷) سوگند به خدا! جز آن که به گناه اقرار کند، نجات نیافت"

موفق باشید.

سلام من دختری ۲۹ ساله و مجرد هستم یک سال پیش با پسری آشنا شدم و به قصد ازدواج باهم صحبت کردیم. در مدت این یک سال چندین بار باهم رابطه داشتیم. این اواخر متوجه شدم که ما بدرد هم نمی خوریم چون واقعا پسر کاملا عصبی بود. باوجود این که خواستگاری اومدن من به خونواده گفتم ج رد بدین. حالا یه خواستگار دیگه دارم و از هر نظر باهم مچیم ولی می ترسم از وجود ایم رابطه نامشروع قبلی باهاش حرف برنم چون می دونم خیلی واسش مهمه. اون خواستگار قبلیمم همش تهدیدم می کنه. تورو خدا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، سلام. با کمال تأسف شما به مدت یک سال وارد یک رابطه نادرست شده اید و (جدای از معصیت و نادرستی آن به لحاظ شرعی و دینی) بدون این که به عاقبت آن بیاندیشید، اکنون انتظار دارید بدون هیچ دردسر و مشکلی بتوانید با شخص دیگری ازدواج کنید. با وضعیتی که در واقع خودتان برای خودتان ایجاد کرده اید، بهترین تصمیم، گفتن واقعیت به ایشان است. از آنجا که میفرمایید ایشان در این مسائل بسیار حساس هستند و از طرفی خواستگار قبلی تهدید به افشای این رابطه کرده است، اگر با پنهان کاری در مورد این مسئله وارد ازدواج و زندگی مشترک با ایشان بشوید، حتی با فرض این که این قضیه برای همسرتان برملا نشود، باز هم شما آرامش نخواهید داشت و سایه سنگین این راز و ترس فاش نشدن آن و احیانا تهدیدهای مکرر خواستگار قبلی ادام خواهد داشت. پس به قول قدیمی ها دعوای اول به از صلح آخر است. حتی اگر گفتن این مسئله باعث شود این خواستگار فعلی، از ازدواج با شما منصرف شود (که اگر ایشان آدم منطقی باشند و شما واقعا از کار خود پشیمان باشید و صادقانه اعتماد او را جلب کنید نباید اینطور بشود) باز هم شخص شما آسیب کمتری در این قضیه خواهید دید.
موفق باشید.

سلام دختری هستم ۲۹ ساله.. تو یه خانواده ده نفره زندگی میکنم.. پدرم تا پارسال بیکار بود .. از سن ۱۹ سالگی خرج خانواده ام دادم و تحصیل کردم... لیسانسم و گرفتم بعد فوق لیسانس الانم دانشجوی دکتری هستم.. خواستگار دوران لیسانس و فوق لیسانس زیاد داشتم الانم تو مقطع دکتری دارم ولی نمیتونم به خاطر خانواده ام ازدواج کنم دلم نمیاد رها کنم برم دختره پنجم خانواده هستم... ولی دو سال با یه مرد متاهل دوست شدم البته اون همکارمه... عاشقش شدم با هم رابطه داریم ولی باکره هستم.. خیلی حواسش بهم هست.. همه نیازهامو برطرف میکنه... جسمی جنسی... ولی عذاب وجدان دارم هم از اینکه زندگی اونو خراب کنم هم به خاطر خودم... چیکار کنمنمیخوام از دستش بدم شرایط زندگی منو میدونه.. خیلی دوسم داره.. حتی از خانمش و دخترش بیشتر.. ولی نمیتونم باهاش ازدواج کنم... خواستگارام اکثرا تحصیلکرده ان..و خوب.. ولی دلم یه ادمی میخواست از لحاظ مالی اینقد قوی باشه که رو حقوق من حساب نکنه بتونم ازدواج کنم و خرج خونه رو هم بدم... هیچ کدوم از خانواده ام ازدواج نکردن... نمیدونم چیکار کنم... هم زیبایی هم هیکل هم تحصیلات دختره مهربونی ام... همیشه دوس داشتم زندگیمو بر همسر آینده ام بزارم ولی نشد که ازدواج کنم... الانم عاشقشم.... بیچاره اونم میترسه میگه نکنه به خاطر این رابطه دیگه ازدواج نکنی... میخوام بر همیشه باهاش بمونم نه به عنوان همسر به عنوان دوست... چون شرایط ازدواج ندارم.

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، حضور شما در شهر سوال را ارج می نهیم و خدمت شما عرض سلام و خوش آمد داریم. شرح حال شما جنبه های گوناگونی دارد که بخشهایی مایه مباهات و تقدیر و بخشهایی مایه تاسف و ناراحتی است. به هر حال امیدواریم عرایضی که خدمتتان تقدیم می گردد تا حدی راهگشای شما باشد. اما بخش اول مطالب شما که بیانگر تلاش و کوشش خستگی ناپذیر شما با وجود حضور در خانواده ای پرجمعیت و با سطح اقتصادی و مالی پایین و بیکاری پدر بود واقعا قابل تقدیر است. این که با این شرایط بعنوان یک خانم به اقتصاد خانواده خود هم کمک میکنید قابل تقدیر است. این که باز، با همین شرایط دشوار به تحصیلات خود تا مدارج عالی و سطح دکتری ادامه داده اید واقعا امری است که قابل تحسین و تقدیر است چون خیلی از انسانها با شرایط بسیار مساعدتر نمیتوانند به این سطوح دست یابند. تا اینجای داستان، کار و نقش شما بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. این هم که با یک آقا آشنابشوید به قصد ازدواج اصلا اشکالی ندارد، اما مشکل این جاست که شما با کسی آغاز رابطه داشته اید که خانواده و زن و فرزند دارد. متاسفانه در این مقطع از زندگی تصمیمی اشتباه گرفته اید و این کار شما به هیچ وجه قابل دفاع نیست و امیدوار هستیم با تصمیمات غلط بعدی این کار اشتباه را ادامه نداده و بدتر نکنید. رابطه شما با آقایی که هیچ پیوندی بین شما نیست درحالیکه ایشان دارای زن و فرزند می باشد، هم به لحاظ شرعی دچار اشکال بوده و مرتکب گناه شده اید (که با ادامه رابطه و میزان شدت رابطه تان این مسئله میتواند بزرگتر یا کوچکتر محسوب شود) و هم به لحاظ عرفی و اخلاقی شما وارد حریم زندگی دیگری شده اید و به نوعی از نظر اخلاقی به خیانت آن آقا به خانواده اش کمک کرده اید.
اکنون حتی ادامه این ارتباط به شدت به لحاظ شرعی و عرفی و اخلاقی دچار اشکال است و هرچند شما ممکن است با ایشان بسیار نزدیک شده باشید و رابطه قلبی عمیقی داشته باشید اما این چیزی از وخامت این وضع نمی کاهد. از نظر شرعی، شما باید با رضایت همسر ایشان به عقد ایشان در بیایید تا رابطه شما از شکل گناه گونه در بیاید. اما با توجه به شرایطی که ذکر کردید و تجربیات شبیه شما این کار به صلاح شما نخواهد بود و نتیجه خوبی درپی نخواهد داشت. به ویژه این که شما فرمودید از نظر خواستگار آن هم در سطوح عالی علمی و مختلف مشکلی نداشتید و صرفا به خاطر این که با این آقا دلبستگی و وابستگی پیدا کرده اید به این رابطه غلط ادامه می دهید.
به هر حال این رابطه فعلی به هیچ عنوان به صلاح شما نیست و مطمئن باشید نه تنها برای شما خوشبختی نخواهد آورد، بلکه موجب پشیمانی و تاسف همه افراد دخیل در این جریان و در رأس همه آنها برای شما خواهد شد. بهتر آن است که ضمن استغفار و توبه از گناهانی که در این مدت انجام داده اید، به این رابطه را پایان دهید، هرچند شاید کار ساده ای نباشد، و با توکل بر خدای مهربان، خواستگارهایی که می آیند بررسی کنید و با یک مورد مناسب ازدواج کنید. این دغدغه هم که به خاطر سایر اعضای خانواده و به اصطلاح با یک روحیه فداکارانه بخواهید از این حق مسلم خود بگذرید، تفکری کاملا غلط است. مطمئن باشید روزی یک خانواده نه در دستان شما که در دستان خداوند بزرگ است و از طرفی هم ازدواج یک نفر از خانواده هرچند دختر پنجم خانواده، میتواند خیر و برکاتی برای کل خانواده به همراه بیاورد که همه خانواده از آن بهره مند گردند.
ما هم برای سلامتی و خوشبختی شما دعا میکنیم.
موفق باشید.

سلام من با دو زن رابطه جنسی داشتم الان عذاب وجدان گرفته ام چون هر دونفر از همسرانشان دلسرد شدن و محبتشون کم شده و حتی یکیشون طلاق گرفته و هنوز بعد گذشت حدود هشت ماه از قطع رابطه بهم ابراز علاقه میکنن اگر خدا توبه ی من بدبختو بپذیره کافیه یا باید حق این دو نفر بعلاوه ی شوهراشونم ادا بشه اگه اینطوریه چطوری میشه حقشونو داد؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در هر گناهي، حق الله وجود دارد؛ ولي برخي از معاصي، حق الناس نيز مي باشد.
گناه زناي محصنه، حق الله است و شخص زناکار، تنها بايد بين خود و خداي خود، حقيقتاً توبه کند و حتي حق افشاي گناه خود را نزد همسر ندارد.

توضيحي در باره ي اقسام زنا:
زنا يعني ارتباط نامشروع زن و مرد كه دو حالت دارد: ۱. زناي محصنه ۲. زناي غير محصنه

هر گاه يكي از طرفين خواه زن يا مرد يا هر دو انها، داراي همسر (متاهل باشند)، اين عمل نامشروع نسبت به او محصنه محسوب مي شود و هر گاه يكي از انها يا هر دو انها مجرد (فاقد همسر) باشند، نسبت به او غير محصنه خواهد بود.به عبارت ديگرمردي كه زن دارد اگر با زن ديگري زنا كند و نيز زني كه شوهر دارد با مرد ديگري زنا نمايد آن را زناي محصنه گويند كه در صورت فراهم بودن شرايط آن بر آنها حد جاري مي شود و حد آن رجم يعني سنگسار كردن زاني و زانيه است.
جوان مجرد كه همسر ندارد خواه مرد باشد يا زن، اگر با ديگري زنا كند آن را زناي غير محصنه گويند و حدش تازيانه است.
البته بايد توجه داشت اگر مرد مجرد با زن شوهر دار زنا كند، حد زن رجم است ولي حد مرد تازيانه است چون زناي در حق مرد، زناي غيرمحصنه است و نيز اگر دختر مجردي با مردي كه همسر دارد زنا كند، تنها مرد را سنگسار مي كنند و بر زن تازيانه مي زنند.

احکامي که گفته شد مربوط به موقعيتي است که اين جرم در دادگاه صالحه اثبات و توسط فرد به آن اعتراف شود، در غير اين صورت توبه کافي است و در صورت توبه واقعي عواقب اخروي آن مرتفع خواهد شد.
نكته ي قابل توجه اين است كه وقتي كسي گناهي مانند زنا به خصوص زناي محصنه انجام مي دهد از جمع مومنين خارج مي شود و قرآن كريم او را كفو مشركين و زناكاران معرفي مي نمايد, اما اين به اين معنا نيست كه اگر بخواهد برگردد امكان آن نيست. در صورتي كه توبه كند و به سوي خدا بازگردد, مي تواند به جمع مومنين وارد شود و توبه اش پذيرفته خواهد بود.
بنابراين اگر چه ممکن است شما به گناه كبيره اي آلوده شده ايد، ولي به اين دليل كه كاملا پشيمان هستيد و تصميم قاطع به ترك چنين گناهاني داريد، از توبه كنندگان واقعي محسوب مي شويد و خداوند فرموده خود توبه كنندگان را دوست دارد. «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين». پس براي جبران، سعي كنيد تاريكي حاصل در قلب را با معنويت و انجام كارهاي خوب پاك نماييد و هر وقت ياد گناهان خود افتاديد استغفار كنيد و از خداوند بخشش بخواهيد چرا كه خداوند مهربان و آمرزنده است.
پرسشگر گرامي
اصولا هر گناهي قابل توبه است و خداوند خود فرموده است: «ان الله يغفر الذنوب جميعا; خداوند همه گناهان را مي آمرزد. در برخى موارد مانند غيبت و تهمت طلب رضايت از غيبت شونده نيز در صورت امكان و نداشتن مفسده لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون زنا، پشيمانى واقعي، تصميم بر عدم تكرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه كافى است.
در آيه ۷۰ سوره فرقان بيان شده است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛ مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آوردند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسنات تبديل مى‏كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
قرآن مجيد مى‏فرمايد: «و هُو الّذِى يقْبل التّوبه عن عِبادِه» او كسي است كه توبه را از بندگان خود مي پذيرد. (۴۲: ۲۵). و مى‏فرمايد: «غافِرِ الذّنْبِ وَ قابِلِ التَّوبِ» خداي متعال بخشنده گناهان و توبه پذير است (۴۰: ۳).
امام باقر عليه السلام به محمد بن مسلم چنين مى‏فرمايد: وقتى كه مؤمن توبه مى‏كند، گناهان قبل از توبه‏اش بخشيده مى‏شود، پس او بايد براى بعد از توبه عمل كند. ولى آگاه باشيد به خدا قسم اين مزيت فقط براى اهل ايمان است.
ابو حامد غزالى در كتاب احياء چنين مى‏گويد: اگر معنى قبول را فهميده باشى شك نخواهى داشت كه هر توبه صحيحى پذيرفته و مقبول است. قرآن مجيد مى‏فرمايد: وَ هُوَ الّذِىيَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ ۴۲: ۲۵ احياء العلوم/ فصل پنجم

خداى رحمان و رحيم در قرآن مى‏فرمايد:
قُلْ يا عِبادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِيمُ. وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ، بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد. و به درگاه پروردگارتان باز گرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد سپس از سوى هيچكس يارى نشويد .
اگر به معناى كلماتى كه در آيه آمده توجه كنيم لطف خدا را نسبت به بندگان خواهيم فهميد. «تعبير به يا عِبادِيَ (اى بندگان من) آغازگر لطفى است از ناحيه خدا، و تعبير به اسراف به جاى ظلم و جنايت نيز لطف ديگرى است، تعبير به عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ نشان مى ‏دهد كه گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏گردد، تعبير به لا تقنطوا دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از لطف الهى نوميد گردند، تعبير به من رحمة اللّه تاكيد بيشترى بر خير و محبت الهى است و هنگامى كه به جمله إِنَّ اَللَّهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ‏ مى ‏رسد با حرف تأكيد آغاز شده و كلمه الذنوب با (الف و لام) جمع شده همه گناهان را بدون استثناء در بر مى‏گيرد، بدين صورت است كه سخن اوج مى‏گيرد و درياى رحمت الهي موّاج مى‏شود»، بنابراين انسان در تحت هر شرايط و موقعيتى كه باشد اگر به سوى خدا باز گردد (توبه كند) و تسليم فرمانش باشد و از اوامر و نواهى خداى سبحان تبعيت كند، خدا را توبه‏پذير و مهربان و بنده نواز خواهد يافت.
امام صادق عليه السّلام فرمود: گاهى انسان گناهى مى‏كند و خدا به خاطر آن گناه او را به بهشت مى‏برد. عرض شد: آيا خدا به خاطر گناه او را به بهشت مى‏برد؟ لو عملتم الخطايا حتى تبلغ السّماء ثمّ ندمتم لتاب اللّه عليكم. فرمود: بله او گناهى مى ‏كند، ولى هميشه از آن گناه بيمناك، و بر نفس خود غضبناك است، خدا هم او را مى‏بخشد و داخل بهشت مى ‏كند. ترجمه ‏اخلاق ص : ۳۴۱

موفق باشید.

لعنت به دختری که با پسر نامحرم رابطه جنسی نامشروع داره و تف به غیرت و شرف هر پسری که با دختر مردم و احساساتش بازی میکنه .

باسلام،پسری هستم ۲۷ساله،در سن ۲۰سالگی عاشق دختری شدم که دوسال از خودم بزرگتر بود،سه سال باهمدیگه بودیم وهمه اصول های اخلاقی و شرعی رو رعایت میکردیم،هدفمون هم فقط ازدواج بود ،بنا به دلایل نامعلوم اون دختر به صورت مخفیانه و بدون اطلاع به من ازدواج کرد ومن شکست عاطفی سختی خوردم ولی چون خیلی دوستش داشتم ارامش زندگیشو بهم نزدم،حدود دوسالی افسرگی گرفتم وبامراجعه با روانپزشک کم کم بهبودی خودمو بدست اوردم،الان حدود شش ماه میشه که با یه نفر دیگه اشنا شدم،خیلی خیلی به همدیگه علاقه مند شدیم،عشق من بهش حتی از عشق به اون دختر چندسال پیش هم بیشتره،بعد ازدیدارهای متعددی که باهم داشتیم من قصد خودمو بهش گفتم و اون هم نسبت به درخاست ازدواج من بسیار خوشحال بود،کم کم باهم بیشتر و بیشتر صمیمی شدیم تا جایی که همین چند روز پیش باهم توی یه خونه تنها شدیم،و خیلی سریع کار به عشقبازی کشید،درحین رابطه اون به من گفت که دختر نیست و بکارت نداره ،... اون گفت که چند سالی هست که ازدواج کرده و حتی یک بچه هم داره ولی از شوهرش متنفره .گفت چون عاشق من بوده نتونسته بهم بگه ومیترسیده منو از دست بده ،درضمن من مخالف صدرصد همچین رابطه هایی هستم واگه از اول باخبر بودم هیچوقت همچین رابطه ای برقرار نمیکردم،ولی الان خیلی خیلی به این زن وابسته م ،نمیدونم چکار کنم،لطفا راهنماییم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. به شهر سوال خوش آمدید. سرگذشت اول شما حقیقتا دردناک و ناراحت کننده است. اما ماجرای دوم واقعا تأسف انگیز است. واقعیت این است که شما اگر همچنان قصد داشته باشید با خانمها ارتباط داشته باشید تا بخواهید ازدواج کنید، احتمالا سرنوشتی بهتر از این نخواهید داشت. این کار اخیر شما قطعا نادرست و از نظر شرعی قطعا گناه بوده است و لازم است به درگاه خداوند توبه کنید. حتما میدانید که حکم شرعی مجازات چنین کاری چیست و نیازی به گفتن آن نباشد. البته تا لحظه ای که شما اطلاع از حقیقت امر نداشته اید مسئله یک حکم دارد و از آن لحظه به بعد فرق می کند... بگذریم. این ارتباط قطعا نه شرعا و نه عرفا و نه اخلاقا درست نیست و باید آن را قطع کنید. اولین گام در این جهت تعویض شماره تلفن و پاک کردن شما ره و تصمیم به عدم تماس با ایشان است. اگر نمیتوانید جلوی آن خانم را بگیرید حداقل شما نباید شریک خیانت ایشان به همسر و خانواده و فرزندش باشیدو علاوه بر خداوند بزرگ در مقابل آنها نیز پاسخگو باشید. در مرحله بعد خیلی سریع و جدی به دنبال ازدواج باشید البته نه به سبک گذشته و با اقدام شخصی خودتان و آشنایی و ارتباط با فرد مورد نظر، بلکه از طریق خانواده، انتخاب خانواده مناسب، فرد مناسب و البته طی کردن روال عادی و عرفی این کار. انشالله با نیت و قصد نیکو، خداوند نیز شما را در این مسیر کمک خواهد نمود
برای قطع ارتباط و سعی در فراموشی ایشان میتوانید از این راهکارهای ارائه شده استفاده کنید:
http://www.soalcity.ir/node/2685
http://www.soalcity.ir/node/2335
http://www.soalcity.ir/node/318
موفق باشید

سلام دختر ۲۷ ساله هستم که در سن ۱۴ سالگی به خاطر خودارضایی پرده خودم رو از دست دادم و به همین دلیل تصمیم به ازدواج نداشتم مگر با کسی که منو خیلی دوست داشته باشه. در اثر خودارضایی دچار افسردگی شدم و در همین دوران حدود ۳ سال قبل با پسری آشنا شدم که خیلی برای من تلاش کرد اما چون تفاوت تحصیلی و اقتصادی داشتیم خیلی سرسختی کردم. اون تلاش کرد تا خودش رو بالا بکشونه و من بالاخره قبولش کردم اما خانواده ام به شدت مخالف بودند. من هم خصوصا به خاطر اصرار اون سعی کردم خانوادم رو هر جوری بود راضی کنم و در همین مدت ما با هم در ارتباط بودیم. من آدم مقیدی بودم اما اون بی پروا... هرچی تلاش کردم که رابطه رو سالم نگه دارم به خاطر خصوصیات اخلاقی خاص اون نتونستم و با هم رابطه برقرار کردیم...تا اون موقع بهش نگفته بودم که پرده ندارم البته قصد فریب هم نداشتم چون اون به من گفته بود قبلا رابطه داشته البته به دروغ. لزومی ندیدم بهش بگم. بعد از اون به شدت به من شک می کرد البته قبلش هم بود اما بعدش بدتر شد. بارها ازش خواستم تمومش کنیم اما همیشه تهدیدم می کرد که آبروت رو می برم و من ادامه دادم تا نامزدی کردیم. اما همیشه می گفت مطمئنم تو قبلا رابطه داشتی. تا اینکه یه روز بهش گفتم در مدتی که با هم در ارتباط بودیم با یه همکلاسی پسر بیرون رفتم و کلا قاطی کرد و نامزدیمون رو بهم زد و گفت تلافیش رو سرت در میارم. و الان همش عصبی و ناراحتم که نکنه بیاد و آبروی منو ببره چون هیچی ازش بعید نیست. گاهی فک می کنم خودکشی کنم تا از همه این فکرها خلاصی پیدا کنم و آبروی خانوادم محفوظ بمونه. من خیلی دختر عاقلی بودم و هیچوقت در زندگیم کاری نکرده بودم که پیش خودم و خانوادم سرم پایین باشه اما نمی دونم چرا و چی شد که این حماقت رو کردم.دلم میخواد بمیرم...هیچکس خانواده آدم نمیشه

حتی اگر اون هیچ کاری نکنه نمی دونم می تونم با شدت عذاب وجدان و تنفری که نسبت به خودم دارم می تونم به زندگی ادامه بدم یا نه؟ خیلی دارم به خودکشی فکر می کنم. من فقط خودارضایی داشتم که شدیدا افسرده شدم و به خودکشی فکر می کردم. اگر به خاطر خانوادم نبود حتما تا الان خودکشی کرده بودم...

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، سلام و خوش آمدید.
شما نباید به خاطر اشتباهی که در سنین کوچکی مرتکب شدید، زندگی خود را تا سرحد مرگ تحت الشعاع قرار دهید. در حال حاضر به نظر می رسد دو راه کلی در پیش دارید، یکی این که با نامزد خود صحبت کنید و او را از حقیقت مطلع سازید و البته ایشان هم قانع بشوند و زندگی مشترک را آغاز کنید.که امیدواریم به لطف خدا این طور بشود. شاید شما هم بدانید که بسیاری از دختران که تحرک شدید دارند (به ویژه ورزشهای سخت) به طور طبیعی بکارت خود را از دست می دهند و لزومی نداشت و ندارد که شما دلیل اصلی آن را بگویید و خانواده خود را دچار نگرانی و آشوب نمایید. دومین راه این که مسئله را هر طور که می توانید با یکی از بزرگترهای خودتان که با او راحت تر هستید مطرح کنید و ایشان را در جریان واقعیت امر بگذارید و بار سنگین این مسئله را به تنهایی به دوش نکشید. البته این کار قطعا دشوار است اما به سختی و آرامش بعدش می ارزد. حتی اگر فکر می کنید به هیچ وجه نمیتوانید این مسئله را مطرح کنید از کسی که امکانش باشد (مثل یک مشاور) کمک بگیرید . قطعا با اطلاع خانواده از این موضوع تمام تهدیدهای نامزد شما خنثی می شود و دغدغه های شما ازبین خواهد رفت.
به خدا توکل کنید و در مسیر حل مشکل خودتان گام بردارید. خداوند هیچگاه بندگانش را رها نمی سازد، مگر این که آنها دست خود را از دست خدا جدا کنند...پس به او تکیه و اعتماد کنید.
موفق باشید.

من بازنی متاهل رابطه جنسی داشتم،البته درابتدا ازمتاهل بودن وی بی خبر بودم ،و بعد از اولین رابطه جنسی باخبر شدم،الان ما شدیدا به هم وابسته شدیم ،به حدی که زن از رفتن به آغوش شوهرش امتنا میکنه و زندگیشون سردتر از قبل شده (به گفته خودش)لطفا راهنماییم کنین،من باید چکار کنم،

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام. از ارتباط شما با شهر سوال متشکریم. دوست عزیز، مسئله شما از چند جنبه قابل بررسی است. اول باید عرض کنیم تا زمانی میتونیم بگوییم انسان عملی را به اشتباه انجام میدهد که واقعا از نادرستی آن آگاه نباشد. بر فرض این که شما با ایشان رابطه مشروع داشته اید بدین معنا که پس از جاری شدن صیغه عقد با وی رابطه برقرار کردید با این خیال که ایشان همسری ندارند، تا زمانی که واقعیت را ندانید عمل شما گناه محسوب نمی شود درحالیکه عمل آن خانم گناه است. اما به محض فهمیدن واقعیت از آن به بعد عمل شما نیز گناه خواهد بود و وظیفه شما قطع این ارتباط است. اما به لحاظ اخلاقی و عرفی که قطعا میدانید کار شما در حال حاضر هیچ توجیهی ندارد و کمک به خیانت خانم به همسرشان است. و اما به لحاظ مشاوره ای و روانشناسی، هرچند دلیل این ارتباط از طرف آن خانم قابل تأمل و بررسی جداگانه است، و به صورت مجزا باید ریشه یابی کرد که مشکل ایشان در روابط سرد با همسرش چیست، اما ارتباط شما با ایشان قطعا به روابط سرد او دامن خواهد زد و شرایط را لحظه به لحظه وخیم تر خواهد نمود.
برای شما، نه بهترین کار، بلکه تنها کاری که باید انجام دهید قطع ارتباط با ایشان است. در این شرایط حتی کمترین ارتباط شما (تلفنی یا پیامکی) هم مضر و مخرب خواهد بود. البته ایشان هم برای حل مشکل خود به یک مشاور خانواده باتجربه مراجعه کنند.
موفق باشید

باکره بودن یعنی چی اصلا تواین اوضاع که خواستگارکمه یاموقعیتش طرف نداره نبایداززندگیش لذت ببره ؟! وقتی شوهرنیست بری خودارضایی !!!واقعا متاسفم واسه فرهنگ این مملکت که اقایون ازادی کامل دارن باصدنفررابطه سکس میزارن اخرش انتظار دارن همسرشون باکره باشه !!

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اینکه برخی آقایان مشکلات اخلاقی دارند، دلیل نمی شود که زنان هم همان مسیر آنها را بروند!

متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته اي در ميان مردم باب شده كه خوبي دختر را مي توان از تعداد خواستگارانش فهميد. يعني هر دختري كه تعداد خواستگارانش زياد باشد معلوم مي شود كه دختر خوبيست و اصل و نسب دار است اما اگر دختري در زمان متعارف جامعه ازدواج نكند يا خواستگار زيادي نداشته باشد اين طور تعبير مي شود كه حتماً مشكلي دارد كه كسي سراغش نمي رود!
آن وقت است كه دختران و خانواده هايشان روز به روز نا اميدتر، نگران تر و دستپاچه تر مي شوند و اعتماد به نفس خود را در زمينه ازدواج از دست مي دهند.
معمولاً افراد در مقابل اين مساله (نداشتن خواستگار) به دو نحو برخورد مي كنند. برخي با آن كنار آمده و منتظر فراهم شدن شرايط خوب مي شوند ولي برخي ديگر مدام در تلاشند تا از طرق مختلفي چون برقراري آشنايي هاي نادرست، دعانويسي و... خود را از اين مهلكه نجات دهند.
اما به واقع علت اصلي نداشتن خواستگار چيست؟ به طور كلي علل و عوامل نداشتن خواستگار را مي توان در دو دسته تقسيم كرد:
۱) عوامل فردي: عللي كه خود فرد باعث ايجاد آنها شده است.
۲) عوامل بيروني: عللي كه عامل ايجاد آن ها خود فرد نبوده است.
طبيعي است كه اگر مانعي بر سر راه شما وجود دارد ابتدا بايد سعي كنيد آن را برطرف نماييد. ( از آنجا كه ما در مورد بسياري از مسايل زندگي شما اطلاعي نداريم مطالب زير را بيان مي كنيم و اين خود شما هستيد كه بايد با دقت در اين مطالب و بررسي وضعيت خود پاسخ مناسب را بيابيد).
۱) عوامل فردي
- گاهي دختر دچار خطا يا انحراف اجتماعي، اخلاقي و... شده و يا يك صفت اخلاقي ناپسند دارد كه تمام اهل محل آن را مي دانند. اين امر از سويي باعث سلب اعتماد مردم محل و از سوي ديگر باعث مردود شدن وي در تحقيقات محلي افراد غريبه مي شود. به همين دليل كسي به خواستگاري ايشان نمي رود كه البته بايد تا حدودي در اين رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهايي از اين مشكل توبه حقيقي دختر به درگاه خداوند و كمك خواستن از او براي تغيير و اصلاح است. اگر فرد واقعاً توبه كرده و درستكار شود، مردم با ديدن رفتار تغيير يافته اش، به مرور زمان دوباره به وي اعتماد مي كنند.
- گاه برخي از دختر خانم ها به علل مختلفي چون خجالتي بودن، كمرويي، درونگرايي و... از حاضر شدن در جمع هاي خانوادگي يا دوستان سر باز مي زنند و به قولي انزواجو مي شوند. در اين حالت نيز اولاً به دليل اين مشكل شخصيتي شان و ثانياً به خاطر ديده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخير در ازدواج مي شوند. راه چاره اين مشكل، توسعه روابط اجتماعي دختر و خانواده او است. در چنين مواردي پيشنهاد مي گردد چنين دختراني با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي در مجامع و محافل زنانه نظير روضه هاي خانگي، مراسم هيأت هاي مذهبي و ... حضور يابند تا زمينه آشنايي مادران نيازمند عروس و يا واسطه ها با چنين دختري مهيّا گردد.
همچنين شركت در جمع هاي جديد به شما فرصت ديده شدن مي دهد و در محيط هاي جديد مي توانيد عقايد خود، شخصيت و ظرفيت اداره يك زندگي را به ديگران نشان دهيد.
به عبارتي، پختگي شما تا زماني كه پشت پرده باشد، كسي را به سوي شما جلب نمي كند. شما بايد در محيط هاي اجتماعي سالم رفت و آمد داشته باشيد و قابليت هاي خود را نشان دهيد. حتما منظورمان را از قابليت متوجه مي شويد. يعني آن چه كه احترام ديگران را نسبت به شما برمي انگيزد و نشان مي دهد شما يك سر و گردن از ديگر دختران بالاتريد و آمادگي يك زندگي واقعي را داريد.
- مشكل ديگر برخي از دختران ايراد گرفتن هاي زياد از خواستگاران است. البته هيچ دختري در خودآگاهش خود را يك آدم سخت گير نمي داند. پاي صحبت بيشتر اين دخترها كه بنشينيد مي شنويد: «مگر من چه توقعي دارم؟ من كه خانه و ويلا و مهريه و شيربها نخواستم. همين قدر كه پسري مرد زندگي باشد براي من كافي است»
اما خيلي از همين دختران پاي انتخاب كه مي رسد، دچار وسواس هاي بيهوده مي شوند: «نكند تك پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نكند پرجمعيت بودن خانواده او بعدها برايم مشكل تراشي كند؟ اين خواستگار را نمي پسندم چون چاق است... اين يكي پدرش را از دست داده و بايد سرپرست خانواده خودش هم باشد ... مگر مي شود با پسري كه دانشجو است ازدواج كرد؟ و...» همين وسواس هايي كه به نظر خيلي از خانواده ها منطقي به نظر مي رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهايت نبود خواستگار مي شود.
۲) عوامل بيروني
- اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمي شود. خيلي وقت ها اين پسران و خانواده آنها هستند كه اين مشكلات را دامن مي زنند. مثلا با عرض تاسف يكي از مهمترين ملاك هاي انتخاب همسر در اين روزها چه از سوي پسر و چه از سوي خانواده او داشتن زيبايي بسيار دختر است. يك دختر همه چيز تمام دختري است كه زيبا، خوش ظاهر، مقيد باشد و خانواده داري او با تمكن مالي خانواده تعبير مي شود. همين امر باعث شده كه دختراني كه از زيبايي كمتري برخوردارند يا متمكن نيستند با مشكل عدم خواستگار مواجه باشند.
- گاهي مشاهده مي شود كه برخي از دخترها به دليل وجود نقص عضو يا مشكل جسمي با اين مشكل درگير مي شوند كه يقيناً اين امر نوعي آزمايش از جانب خداوند براي محك فرد مي باشد. البته افراد اين دو دسته مي توانند با گسترش استعدادها و توانمندي هاي خود در زمينه هاي متفاوت علمي، هنري و... نواقص خود را جبران و توانمندي هايشان را به رخ ديگران بكشانند.
- مشكل ديگر برخي از دخترهاي جوان بزهكاري و شرايط نامساعد اخلاقي پدر، مادر، برادر و ديگر افراد خانواده شان است. والدين بايد بدانند كه اشتباه هر يك از اعضا و بدنامي خانواده ابتدا به پاي جوانان در شرف ازدواج آن خانواده به خصوص دخترهايشان نوشته مي شود. به همين دليل بايد تمام سعي خود را براي اجتناب خود و اعضاي خانواده از مشكلات اجتماعي و اخلاقي بكنند.
- نداشتن هم كفو و همتا معضل ديگر برخي از دختران است. مثلاً دختري تحصيل كرده كه در محيطي كوچك و روستايي زندگي مي كند و همتايي برايش وجود ندارد. در چنين مواردي يكي از راهكارها هجرت و نقل مكان كل خانواده به محله و يا شهر بزرگتر و يا ميهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي) در منزل يكي از محارم در شهري بزرگتر است.
- گاه ديده مي شود كه خانواده اي محترم در محله اي بدنام و يا معروف به فساد زندگي مي كنند. يقيناً دختر اين خانواده با مشكل نبود خواستگار مواجه مي شود. زيرا هر كسي كه قصد ازدواج با وي را داشته باشد ابتدا وارد محله مي شود تا از همسايه ها تحقيق كند و اگر ببيند كه محل سكونت دختر در محله اي بدنام مي باشد گمان مي كند كه خانواده يا خود دختر نيز مشكل دارند. راهكار مقابله با اين مشكل ترك محل است. هجرت حركتي مقدسي است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.
- فرهنگ هاي اشتباه و كوته نظرانه، عامل بيروني ديگري است در ايجاد نبود خواستگار براي برخي از دختران. فرهنگ هايي چون «دختر كوچك ازدواج كرده و دختر بزرگتر مانده. حتماً ايراد و اشكالي دارد كه كسي دختر اول را نگرفته است.»، «سطح مالي پايين خانواده دختر و عدم تامين جهيزيه از طرف آنها» و... همه و همه فرهنگ هاي غلطي هستند كه متاسفانه مثل قارچ هاي سمي در جامعه ما رشد يافته اند و كسي به بيهودگي شان نمي انديشد.
حال چه كنيم؟ در شرايط كنوني چه كار بايد كرد؟ دختر خانمي كه خواستگار ندارد چگونه مي تواند اين آرامش فكري را داشته باشد؟ آيا مي توان جايگزيني براي نيازهاي ارضاء نشده معرفي كرد؟ آيا مي توان اين نيازها را مهار كرد؟
انشاءالله توجه و عمل به نكات زير بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد :
۱. شما تنها فردى نيستيد كه با اين مساله مواجه هستيد؛ لذا آن را به عنوان يك مساله ببينيد نه يك معضل و مشكل لاينحل.
۲. زود ازدواج ‏كردن نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست. با كمى دقت و تفحص در بين همسايگان، فاميل و ديگران، مشاهده مي كنيد كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت و نيازمند زمان و دقت كافى است. چه بسا همين تأخير، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيشتر و عميق‏تر كند و موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كند كه در نتيجه به صلاح شما خواهد بود.
۳. ازدواج همه زندگي نيست ، بلكه تنها يك بعد از ابعاد زندگي است . پس تا زماني كه شرايط ازدواج برايتان فراهم نشده، از فرصت استفاده كنيد و در ساير ابعاد مثل تحصيل در مقاطع بالاتر و ... بكوشيد.
۴. از منفي بافي و افكار منفي بايد اجتناب شود. اگر مي خواهيد سالم بمانيد و جواني خود را حفظ كنيد ناراحتي و افكار مزاحم را از خود دور كنيد و بدانيد كه آنچه باعث ناراحتي و مشكل مي شود افكار منفي و نوع ديد ما به دنيا و وقايع است. در بسياري موارد ما از يك حادثه طبيعي، برداشتي داريم كه كاملا متفاوت با واقعيت آن است. سعي كنيد بدبيني را كنار بگذاريد و به دنيا با عينك خوشبيني نگاه كنيد اجازه ندهيد افكار منفي بر شما پيروز شود، آرامش را در زندگي به خودتان هديه دهيد.
۵. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخي زياد و جلف بودن مي تواند براي يك خانم مناسب باشد و نظر يك آقا را جلب كند. طرز برخورد در جامعه نيز در اين باره موثر است، بعضي خانم ها ممكن است فكر كنند، برخورد مناسب در مواجهه با يك آقاي نامحرم، اخم كردن و بدخلقي است ولي اين درست نيست، ما نبايد با رفتار محرك، ديگران را تحريك كنيم، ولي اخم كردن و بدخلقي هم مناسب نيست.
۶. كم كردن توقعات: يكي از موانع مهم پيش روي ازدواج جوانان توقعات بالا مي باشد كه با كم كردن اين توقعات و بيان اين مساله در موقعيت هاي مناسب مي توانند زمينه ازدواج را ايجاد كنند. همچنين يكي از مواردي كه مي تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاري منصرف سازد موقعيت اقتصادي خوب خانواده خانم است يعني آقا اين جرات را ندارد كه اقدام به ازدواج كند، كه بيان كردن اين مساله در جمع دوستان و بستگان كه انتظارات من براي ازدواج بالا نيست مي تواند راه حل مناسبي براي آن باشد.
۷. افزايش مهارتها: تلاش بيشتر و روزافزون براي شكوفايي استعدادها و توانايي‌هاي خود و يادگيري فنون و هنرهاي مختلف و پر كردن اوقات فراغت داشته باشيد. دختراني كه شايستگي هاي لازم در زمينه هاي اخلاقي، اجتماعي، مهارت هاي زندگي و امتيازات ويژه ديگر در جامعه كسب مي كنند، نسبت به ديگر دختران خواهان بيشتري دارند.
۸. نيكو كردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محيط اطراف به خصوص در خانه سعي كنيد با كمال متانت و گذشت و فداكاري رفتار كنيد.
۹. صبور و بردبار بودن: چرا كه صبر و شكيبايي كليد معنويات و گشايش‌هاي نعمت‌ها و الطاف الهي است.
۱۰. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌هاي ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دليل وجود يك صفت بد يا يك رذيله اخلاقي و رفتاري در ما، خداوند نعمتي و يا لطفي را از ما دور كند.
۱۱. توجه نكردن به حرف و حديث هاي مردم و برخورد كردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با كمال بزرگواري.
۱۲. حضور در جمع ها با شركت كردن در مجالس مذهبي- فرهنگي- هنري و ... و نشان دادن توانمندي هاي و كمالات روحي و اخلاقي خود.
۱۳. توجه به اين مطلب كه دنيا به آخر نرسيده و اساساً هدف اصلي و نهايي زندگي كه ازدواج كردن نيست. با ازدواج نكردن نيز مي توان به آن اهداف متعالي دست يافت.
۱۴. براي تعجيل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار عليهم السلام بويژه امام جواد عليه السلام متوسل شويد.
۱۵. آيه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّياتِنا قُرّةَ أَعْينٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقينَ إِمامًا»(سوره فرقان آيه ۷۴) را زياد بخوانيد.
۱۶. در مهماني هاي خانوادگي و مراسم گوناگون در ميان سخنان خود به صورت غير مستقيم نسبت به ازدواج با جوان پاك و متديني ابراز علاقه كنيد.
۱۷. يك احتمال را هم نبايد نديده گرفت و آن اينكه شايد خواستگاراني براي شما آمده يا مي آيد اما چون در حال تحصيل هستيد والدينتان چيزي در مورد آنها به شما نمي گويند و يا اينكه آنها داراي معيارهاي لازم نيستند لذا والدينتان ترجيح مي دهند صحبتي در مورد آنها نكنند تا شما با فكري آسوده به تحصيلتان بپردازيد. لذا بدون خجالت با والدينتان در اين مورد صحبت كنيد و تمايلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانيد. اگر صحبت رودررو با آنها برايتان سخت است با شخص ديگري از خانواده يا بستگان كه راحت تريد صحبت كنيد تا نظر شما را به اطلاع والدينتان برساند.

و حرف آخر اين كه:
توجه به امتحانات و آزمايش هاي الهي داشته باشيم كه مبادا با بي صبري، اجر خود را از دست داده و مشكلات را بيشتر نماييم. ضمن اينكه خداوند متعال كساني را كه به هر جهت اسباب و امكانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج كنند، دستور داده كه تقوي و پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز گرداند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتّي يُغْنِيَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/۳۳.]. پس آنچه كه در زندگي در درجه اول اهميّت دارد، بندگي و اطاعت خداوند و حفظ پاكدامني و عفّت است.
خواهر محترم، در پايان شاخه گلي از گلستان نبوي پيش كش شما مي كنيم: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «آنچه از دنيا نصيب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زيان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور كنى. هركس به آنچه از دستش رفته اميد نداشته باشد، آسوده است و هر كس به آنچه خداوند روزى اش كرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ».
خواهر گرامي به ياد داشته باشيد كه باد با شمع هاي خاموش كاري ندارد، اگر بر تو سخت مي گذرد بدان كه روشني.
تو شاهكار خالقي تحقير را باور مكن
بر روي بوم زندگي هر چيز ميخواهي بكش
زيبا و زشتش پاي توست، تقدير را باور مكن
تصوير اگر زيبا نبود نقاش خوبي نيستي
از نو دوباره رسم كن، تصوير را باور مكن
خالق تو را شاد آفريد، آزاد آزاد آفريد
پرواز كن تا آرزو، زنجير را باور مكن

موفق باشید.

من یه مشکلی دارم لطفا کمکم کنید.من و دوست پسرم باهم آشنا شدیم ولی قصد ازدواج نبودیم یع اشتباه کردیم و باهم رابطه داشتیم فقط در حد بوس و بغل و این چیزا هیچ دخولی از هیچ جا نداشتیم.الان میخوایم ازدواج کنیم پیش مشاوره هم رفتیم خانواده ها هم تاحدودی میدونن.از هر نظر بهم میخوریم و همه چی خوبه.تنها مشکلمون اینه که رابطمون اشتباه بوده و نباید اونکارو میکردیم و هردو مقصریم.میگه چرا اینقدر زود بهم اعتماد کردیم چرا اینکارو کردیم و از کجا معلوم در اینده هم و راحت ول نکنیم.میگه راه حل بیاریم مشکلمون و حل کنیم قبل ازدواج

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

زنا عبارت است از: "إیلاج ذکر الإنسان حتى تغیب الحشفة فی فرج امرأة- قبلاً أو دبراً- محرّمة، من غیر سبب مبیح و لا شبهة"؛ دخول آلت تناسلی مرد در آلت زن (جلو یا عقب) به اندازه حشفه (ختنه گاه) بدون ازدواج، یا شبهه آن را زنا گویند. [۱]

بر این اساس؛ اگر چه عملی که انجام شده، زنا نیست، اما حرام و گناه محسوب می شود؛ زیرا هرگونه تماس و ارتباط با نامحرم به قصد لذت جنسی گناه و حرام است. ولی در عین حال خداوند وعده داده که اگر گناه کار توبه کند توبه اش را می پذیرد و از گناهانش می گذرد. لازم به ذکر است که ازدواج شما اشکال شرعی ندارد.

موفق باشید.

سلام من باكسي كه رابطه جنسي در دوران دوستي مون داشتم ازدواج كردم ولي خيلي عذاب وجدان دا م درسته با خودش ازدواج كردم ولي از گناه و اخرت ميترسم و هميشه فكرم درگير اين مسئله هس چيكار كنم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

متأسفانه این روزها دوستی‌هایی که به ازدواج ختم نمی‌شوند رو به افزایش است و دختران و پسران جوان به بهانه‌های مختلف به این نوع از دوستی‌ها روی می‌آورند.
حال که شما زندگی خود را شروع کرده اید، گمان بد نبرید و گذشته را با استغفار به اتمام برسانید و زندگی خود را با تدابیر و مشاوره های قوی ادامه دهید.

موفق باشید.

سلام من وپسرعمه ام ازبچگی به هم علاقه داشتیم وخانواده هامون
راضی بودن امارابطه نداشتیم تاسن هفده سالگی که بهش پیام دادم
چون خودم ردش کردم بدون خبرخونوادم باهاش رابطه تلفنی شروع
کردم و چون ازهم دوریم قرارشدبیاد 'من به بهانه مد رسه رفتم پارک وبخاطراینکه سرم روشونش بود رونیمکت تو پارک پلیس ماروگرفت وخانواده هامون فهمیدن و ناراضی شدن وبی آبرو
شدم بعدازمدتها که دروغ گفته بودم نمیخوامش چون اذیت وسرکوفت نشم دوباره پنهانی رابطه دارم تا الآن وخیلی دوستش دارم وخیلی عذاب وجدان دارم
حتی دوشنبه پنجشنبه روزه میگیرم ونمازشب میخونم وباگریه دعامیکنم
باورکنید عاشقیم ن هوس باز اما میدونم
گناهه
مادرش خیلی متلک گفته به خواهرم که عروسشه آخه پسرعمه امه حالا من واون بدون هم نمیتونیم هرروزاشک میریزم رابطمه امون ۸ماهه وشیش ماهه ندیدمش چیکارکنم؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

والدین، دوستان، رسانه های گروهی و نیروهای بیشمار دیگر روی سازگاری زوج ها تأثیر می گذارد. مخصوصاً والدین خیلی تأثیر گذارند. اگرچه اغلب زوج ها به والدین خود عشق می ورزند و قدردان آنها هستند ولی بعضی ها رۆیای فرار از خانواده های اصلی را در سر می پرورانند. آنها ممکن است بخواهند زندگی جدیدی را به دور از هرگونه توصیه های معمول والدین، شروع کنند.

مواقع زیادی وجود دارد که در آن گوش دادن به عقاید والدین می تواند خیلی سودند باشد. ضروری نیست که ما با همه عقاید آنها موافق باشیم، اما درک توصیه های مهم والدین در تصمیم گیری ها عاقلانه است.

ازدواج امری است که دو نفر با یکدیگر بدون هیچ فشار خارجی، زندگی مشترکی را آغاز می‌کنند. اما برای شروع آن شرط اصلی رضایت داشتن والدین است. با توجه به شان و منزلتی که پدر و مادر در زندگی انسان دارند، شرط اصلی در هنگام ازدواج، رضایت داشتن آن‌هاست. والدین در زندگی فرزندان نقش معنوی و پررنگی دارند و زن و شوهری که دعای پدر و مادر پشت سرشان نباشد، خود را از نعمت بزرگی محروم کرده‌اند. مطالعه ای بر روی ۵۱۷۴ نفر از نامزدها نشان داد، هنگامی که هر دو والدین درباره ی ازدواج فرزندانشان مخالفند، نزدیک به ۸۸ درصد از زوج ها سطح پایینی از رضایت زناشویی را نشان دادند.

اما اگر فقط یکی از والدین، در باره ی آینده ی ازدواج نظر منفی داشتند، تقریباً ۷۳ درصد از زوج ها سطح پایینی از رضایت را در ارتباطشان نشان دادند. از طرف دیگر هنگامی که هر دو والدین درباره ی ازدواج نظر مثبتی داشتند، تقریباً ۸۵ درصد زوج ها سطح بالایی از رضایت را در ارتباطات خود نشان دادند.

همه انسان‌ها احساس تعلق به گروه و به‌خصوص خانواده را دوست دارند، حالا کسانی که از خانواده‌هایشان به طور کلی جدا می‌شوند و بدون رضایت آنها زندگی مشترک تشکیل می‌دهند، ممکن است در سال‌های اول چندان به مشکل برنخورند، اما بعد از چند سال همین احساس بدون خانواده بودن غم‌هایی را برایشان به ارمغان می‌آورد که می‌تواند در زندگی تاثیرات بدی را به‌جا بگذارد.

این مطالعه نشان داد که والدین در مورد ارتباطات پیش از ازدواج فرزندان خود احساس مشکل می کنند. اگر والدین درباره ی ارتباط نظر مثبتی نداشته باشند و زوج ها واقعاً نتوانند آنها را راضی کنند، در این صورت عاقلانه است که زوج ها بنشینند و درباره ی این شرایط صحبت کنند.

همچنین زوج ها باید صحبت کردن با والدین درباره ی آنچه اتفاق می افتد را سودمند و کمک کننده بدانند. البته انجام این کار خیلی مشکل است و می تواند دردناک باشد. اما تلاش نکردن برای حل مشکلات قبل از ازدواج می تواند منجر به یک فاجعه ی واقعی شود.

همیشه حق با پدر و مادرها نیست
امروز فضای سنتی ازدواج تا حد زیادی تغییر کرده‌ و بچه‌ها ترجیح می‌دهند خودشان انتخابگر باشند و تصمیم بگیرند و انصافا باید گفت گاهی ملاک‌های واقعی‌تری هم برای ازدواج دارند. مثلا من بین مراجعانم جوان‌هایی را داشتم که وقتی درباره دلایل مخالفت‌های والدین و نظرات خودشان صحبت می‌کردند، می‌دیدم دلایل بچه‌ها خیلی منطقی‌تر است. البته در کشور ما نمی‌توان بدون خانواده‌ زندگی کرد. اگر خانواده‌ها برای ازدواج موافق نباشند بچه‌ها هم امروز به مشکل برمی‌خورند و هم فردا. آنها چند سال بعد از ازدواج مشکلاتی هم در رابطه‌شان و هم احساسات بدی را درون خودشان تجربه می‌کنند. وقتی جوانی با خانواده‌اش قهر باشد عملا با خودش و همه آدم‌‌های اطراف به طور ناخودآگاه دچار تنش‌هایی می‌شود، اضطراب‌ها و احساس گناه را تجربه می‌کند و همه اینها می‌تواند روی زندگی شخصی و زناشویی تاثیر منفی بگذارد.

چه زمانی خودتان باید برای ازدواج تصمیم بگیرید
هرچند دل‌کندن سخت است ولی پیشنهاد ما این است که بدون رضایت والدین تن به ازدواج ندهید، مگر اینکه پدر و مادر یا آگاهی مناسب یا سلامت روانی چندانی نداشته باشند. مثلا پدری را می‌شناختم که دچار بیماری پارانوئید بود و با همه رفتار‌های اطرافیان دچار سوءظن می‌شد، مسلما مخالفت چنین پدری با ازدواج جای اما و اگر بسیاری دارد. در چنین جاهایی شاید ازدواج بدون رضایت خانواده چندان بد نباشد چرا که همان محیط ناسالم خانواده می‌تواند آسیب‌زا باشد، چون پدر و مادرهایی که به لحاظ روانی چندان سالم نیستند برای اعضای خانواده و فرزندانشان نیز تصمیمات ناسالمی می‌گیرند. البته ناگفته نماند که بهتر است در چنین مواردی حداقل با یک مشاور مشورت کنید تا مطمئن شوید تصمیم درستی گرفته‌اید.

با مخالفت شدید والدین چه کنیم؟
اگر پدر و مادر به هیچ عنوان با ازدواج موافقت نمی‌کنند، جنگیدن با آنها اصلا توصیه نمی‌شود، فرزندان باید آنقدر درایت داشته ‌باشند تا بتوانند با دوستی و جلب اعتماد با پدر و مادر کنار بیایند، کمک یک مشاور هم می‌تواند در چنین مواقعی بسیار کمک‌کننده باشد، چرا که می‌توان با تشکیل جلسات و گفت‌وگوهای گروهی به همراه مشاور، فضا را کمی بازتر کرد تا والدین تا حدی نرم شوند. بهترین راه در اینجا صبور بودن است حتی تا چند سال، شاید کمی مشکلات سبک‌تر شوند، اگر هم مشکلات حل نشوند اما این اطمینان‌خاطر وجود خواهد داشت که به اندازه کافی سعی خود را کرده‌اید و هیچگاه احساس گناه نخواهید کرد.

یک درگوشی؛ اما کاملا شنیدنی
پدرها و مادرها وقتی قبل از ازدواج می‌گویند: «تو باید با شخص موردنظر من ازدواج کنی» یا «تو نباید با فرد موردنظرت به فلان دلایل ازدواج کنی و من او را دوست ندارم» و... اینها باعث به وجود آمدن کدورت می‌شود و خواه ناخواه از فرزندشان فاصله می‌گیرند. شاید اینجا این سۆال پیش بیاید که پدرها و مادرها تا کجا می‌توانند برای ازدواج فرزندشان نظر بدهند؟

لازم است بدانیم دلیل اصلی ازدواج جلوگیری از انجام گناه است. اگر دختر و پسری به یکدیگر علاقه دارند، باید به والدین‌شان بگویند و آن‌ها هم باید بدانند که اگر فرزندشان ازدواج نکند، به سمت گناه کشیده خواهد شد و آن‌ها مقصر خواهند بود در این رابطه پیامبر به والدین فرمود: «برای دو نفر که یکدیگر را دوست دارند، هیچ‌چیز بهتر از ازدواج نمی‌باشد».

والدین نباید به گونه‌ای رفتار کنند که فرزندشان احساس کند از خودش هیچ اراده‌ای ندارد. باید به جرات گفت در این موضوع نظر نهایی را باید خود فرزند بدهد چون یک عمر زندگی را با یک مسئولیت بزرگ پیش‌رو دارد وکسی تا آخر این مسئولیت را به دوش می‌کشد که خودش از اول انتخاب کرده‌ باشد. در واقع بهترین حالت این است که والدین نظر موافق یا مخالف خودشان اعلام را کنند ولی در نهایت تصمیم‌گیری را به عهده خود فرزند بگذارند. پدر و مادر باید به جای دخالت کردن در كار فرزندشان این فضا را به او بدهند تا خودش فکر کند و تنها به اعلام نظر قناعت کنند.

از سوی دیگر، اگر پدر و مادر با ازدواج موافقت نکنند، تبعات پس از آن به عهده خودشان می‌باشد. این امر باید دو طرفه باشد یعنی این‌که از طرفی باید فرزندان رضایت والدین را برای ازدواج جلب نمایند و از طرفی دیگر والدین باید در مواجهه با چنین مواردی منطقی بوده و سعی کنند تعصبات خود را کنار گذاشته و اگر شخص مورد نظر فرزندشان شرایط مورد نظر را داشت، او را بپذیرند. پس از ازدواج پدر و مادر باید فرزندان‌شان را از راهنمایی‌ها و کمک‌های خود بهره‌مند ساخته و سعی کنند در زندگی آن‌ها به هیچ عنوان دخالت نکنند زیرا این امر موجب از بین رفتن حرمت‌ها و احترام‌های فی‌مابین خواهد شد.

موفق باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

اگر فرد مورد نظر شما براي ازدواج گزينه مناسبي باشد، شما مي توانيد از انتخاب خود دفاع کنيد يعني اگر شما از نظر عقلاني و بر اساس ملاک هايتان نه با هندي بازي و عاشق شدن افراطي، همسر آينده تان را انتخاب کرده باشيد و هم کفو بودن از نظر مذهبي، اقتصادي، فرهنگي، تحصيلات، قيافه و... را رعايت کرده باشيد مي توان گفت فرد موردنظر شما، گزينه مناسبي براي ازدواج است اما معمولا مخالفت والدين با فرد انتخابي فرزندشان، به دليل نداشتن ملاک هاي اصلي و هم کفو نبودن فرد با فرزند يا خانواده شان است. البته اين جمله به معني اين نيست که هيچ پدر و مادري در اين باره اشتباه نکرده اند و هرگز تصميم هاي آنان نادرست نخواهد بود.

دغدغه والدين را ناديده نگيريد
رضا آذريان کارشناس و مشاور خانواده با بيان اين مطلب مي گويد: در بحث ازدواج، افراد بايد آمادگي هاي مختلفي را داشته باشند که يکي از اين آمادگي ها، آمادگي خانواده است. آمادگي خانواده براي ازدواج هر فرزندي در چندين بعد قابل بررسي است.

به طور مثال باورهاي خانواده اهميت دارد، در بعضي خانواده ها ترتيب سني بچه ها اصلي ترين ملاک براي ازدواج آن هاست و هيچ گاه فرزند کوچک تر نمي تواند از فرزند بزرگ تر زودتر ازدواج کند. شرايط اقتصادي خانواده براي ازدواج فرزندشان هم شامل آمادگي خانواده محسوب مي شود. وقتي خانواده به هر دليل منطقي آمادگي لازم براي عروس کردن دختر يا داماد کردن پسر را ندارد، فرزندان نبايد با ناديده گرفتن دغدغه هاي والدين براي ازدواج در يک زمان خاص اصرار کنند.

اين گونه از انتخاب تان دفاع کنيد
اين مشاور خانواده مي افزايد: مطمئنا هيچ پدر و مادري مانع خوشبختي فرزندشان نمي شوند حتي اگر با ازدواج او ۱۰۰درصد مخالف باشند. بنابراين اگر پدر يا مادري با فرد موردنظر فرزندشان براي ازدواج مخالف هستند، فرزندان بايد دلايل آن ها را بشنوند. اگر اين دلايل منطقي و عقلاني باشد، جوانان نبايد احساسي تصميم بگيرند و بگويند که فقط ما ۲نفر مهم هستيم و پيوند قلبي ما ۲نفر همه مشکلات مان را حل خواهد کرد.

فرزندان بايد روي دلايل منطقي فکر کنند. اگر هم دلايل غيرمنطقي بود، در گام اول بايد در يک فضاي صميمي و يک فرصت مناسب با والدين خود صحبت کنند. جوانان بايد ملاک هايشان را براي پدر و مادرشان بازگو کنند و بگويند که چرا و بر چه اساسي از اين انتخاب شان دفاع مي کنند.

با اين حال، ممکن است پدر يا مادر شما هم دلايلي داشته باشند که از نظر شما منطقي نباشد در اين شرايط بهتر است از يک ناظر بي طرف که مي تواند بزرگ فاميل باشد، کمک بگيريد تا او دلايل را بررسي کند. اين ناظر بي طرف بايد مورد تأييد والدين و فرزندشان باشد.

صبر هم لازمه متقاعد کردن والدين است
آذريان ادامه مي دهد: زماني که پدر و مادر به هيچ وجه راضي نمي شوند و به عبارتي اصلا حاضر نيستند حرف هاي شما را بشنوند يا طرف مقابل را ببينند، بايد بدانيد که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نيست. شما بايد صبر کنيد تا پدر و مادر از فضاي عاطفي و هيجاني خود بيرون بيايند چون در فضاي هيجاني آدم ها نمي توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصميم بگيرند، بنابراين دختر و پسر بايد با درايت، صبر کنند تا زمان مناسب براي حرف زدن فرا برسد.

توجه ويژه والدين به اختيار فرزندشان
اين مشاور خانواده معتقد است: جوانان نبايد فراموش کنند که همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج، به والدين مان نياز داريم. البته پدر و مادرها هم بايد به بحث اختيار در جوانان براي انتخاب همسر آينده شان توجه ويژه اي داشته باشند. بالاخره اگر جواني با فردي که هيچ علاقه اي به او ندارد، ازدواج کند به احتمال زياد زندگي او شکست خواهد خورد و شايد باعث سرشکستگي اجتماعي خانواده اش هم بشود. پدر و مادرها بايد به فرزندانشان کمک کنند تا آن ها قدرت تصميم گيري و انتخاب صحيح را در خودشان افزايش دهند زيرا در غير اين صورت، اعتماد به نفس فرزندشان به شدت کاهش مي يابد.

ازدواج پيوند ۲نفر نيست، پيوند ۲خانواده است
تبيان نيز در اين باره مي نويسد: ازدواج در ايران به معني پيوند ۲ نفر نيست، شما با ازدواج تان ۲خانواده و در برخي مناطق کشور ۲ طايفه را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، خانواده سهم بزرگي در انتخاب و زندگي آينده فرزندان دارد.

آن قدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سايه اين مخالفت همواره بر سر زندگي تان خواهد بود.

چه طور والدين مان را راضي کنيم؟
ازدواج با رضايت والدين، آرامش بيشتري را براي شما در پي دارد اگر والدين شما با دلايل نه چندان منطقي با ازدواج تان مخالفت مي کنند مي توانيد با چند راه حلي که در ادامه خواهيد خواند، تلاش کنيد که نظر مساعد آن ها را جلب کنيد.

۱ - اول از همه بگوييم که تهديد، پرخاشگري، دعوا يا فرار از خانه و ... به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر راه حل هاي بيهوده بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد.

۲ - با والدين تان صحبت کنيد، در شرايطي آرام و منطقي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر مثبت شان را جلب کنيد. والدين شما، حتما دلايلي براي مخالفت شان دارند. آن ها را بشنويد و سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد. شايد واقعا حق با آن ها باشد. مي توانيد اين دلايل را با فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و با او مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، بزرگ فاميل يا مشاور باشد.

۳ - والدين گاهي به خاطر بي اعتمادي به شما با انتخاب تان مخالفت مي کنند، چون فکر مي کنند به قدر کافي بزرگ و عاقل نشده ايد. در اين شرايط بايد دلايل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشريح کنيد و با صحبت هاي منطقي به پدر و مادرتان ثابت کنيد که بزرگ و قابل اعتماد هستيد.

۴ - اگر هيچ کدام از راه ها نتيجه نداد، سعي کنيد همراه والدينتان پيش مشاور خانواده برويد و در شرايطي منصفانه درباره مشکل صحبت کنيد.

مخالفت خانواده ها را جدي بگيريد
اگر مخالفت خانواده ها به اين دليل بود که دو خانواده از نظر مذهبي در يک سطح نيستند، اگر اختلاف مالي فراوان بين خانواده ها وجود داشت، اگر فاصله سني شما و فرد مورد علاقه تان بسيار زياد است و اگر مخالفت والدين به دليل موجه نبودن شخصيت فرد موردنظر است (در حالي که شما به اشتباه فکر مي کنيد، مي توانيد با قدرت عشق و صبر او را عوض کنيد) بهتر است به توصيه والدين تان گوش دهيد و بي گدار به آب نزنيد. حساسيت والدين در اين مسائل کاملا منطقي است و شما بايد در انتخاب تان دقت بيشتري داشته باشيد.

موفق باشید.

سلام.ببینید اگر ادم باکسی باشه و قصدشم ازدواج بااون شخص باشه و باهاش بخوابه ک البته منظورم از خوابیدن ارتباط جنسی و دخول نیس فقط درحد اینکه لمس کنن و هموارضا کنن اما نمیخوان قبل از ازدواج دختر بکارتشو ازدست بده.ایا گناهه این کار بعد ازدواج برطرف میشه؟

تصویر سید پاسخگو

با سلام
این ارتباط حرام است و باید بلافاصله ترک گردد و بعد از ازدواج گناه آن از بین نمی رود مگر اینکه از کار خود توبه کنید.
موفق باشید.

سلام من دختری ۱۸ ساله هستم عاشق پسری شدم ده ماهه باهاش حرف میزنم پنج شیش ماهی هم مس که هر هفته میاد خونمون و بام رابطه برقرار میکنه من با این کارش مخالفم و وقتی بهش میگم میگه من با تو قراره ازدواج کنم درسته تا حالا نه از پشت نه از جلو دخول نداشتیم چون میگه قبل ازدواج مامانظ منو میبره پیش متخصص اون ۲۲ سالشه و قبل دوستی با من داشت درسشو میخوند ولی بعد دوستیمون رفت سربازی که بتونه زود تر بیاد خواستگاری من میترسم من که باهاش اینجوری رابطه برقرار میکنم بعد اینارو تو روم بزنه نمیدونم چیکار کنم میترسم بعدا این کارا برام بد شه و بگه که همچین دختری بودی ولی من اصلا به اون قصد باهاش حرف تمیزنم واقعا دوسش دارم اونم میگه دوسم داره بعد تموم شدن اون کارا واقعا ناراحت میشه ولی بعدش میگه عیبی نداره زنمی کمکم کنین من چی بش بگم از کاراش دس برداره من خیلی عذاب وجدان میکشم هرچی باشه نامحرمه من اصلا نمیزارم لباسمو دربیاره تنمو ببینه ولی اون همیشه جلوم لخت میشه لطفا راهنماییم کنین یه جوری منصرفش کنم از این کارا

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامي، شما كه گناه، روحتان را آزار مي‌دهد اي کاش زودتر نسبت به مشاوره اقدام مي کرديد اما از آنجا که ماهي را هر موقع از آب بگيري تازه است، به ذکر نکاتي مي پردازيم که موثر بودن آن تنها به خواست و اراده شما و اينکه چقدر اين نکات را به کار گیرید، بستگي دارد.
غالب پسران در ابتداي راه و براي جلب اعتماد دختر، خود را علاقمند و عاشق دختر نشان مي دهند اما پس از آنکه از احساسات دختر سوء استفاده کرد و از دختر به عنوان وسيله اي براي رسيدن به اميال نفساني خود بهره برد، دختر را با هزار و يک آرزو رها کرده و به دنبال کار خود مي روند. شايد الان جوابي در ذهن شما نقش بسته است و آن اينکه پسري که من با او آشنا هستم چنين خيانتي را در حق من انجام نمي دهد و او حقيقتا علاقمند و عاشق من است، اما بايد در پاسخ گفت: بسياري از دختران در ابتداي ارتباط خود با نا محرم چنين برداشتي را دارند اما پس از آنكه مورد سوء استفاده افراد فرصت طلب قرار گرفتند به ساده لوحي خود پي مي برند.

چگونه مي توان به قول و قرار انساني که به راحتي فرامين الهي را زير پا مي گذارد اعتماد کرد؟ چه تضميني وجود دارد كه او به قول خود نسبت به ازدواج با شما عمل كند؟ چه دليلي بر صحت گفتار او مبني بر مخالفت خانواده اش با ازدواج او با شما وجود دارد؟ آيا اين امر بهانه خوبي براي سوء استفاده از شما بدون هيچ قيد و بند قانوني و شرعي نيست؟ به یاد داشته باشید خواستگاری آزمون عشق پسر است، آیا فرد مورد نظر که برای خواستگاری از شما تلاش نمی کند، می تواند در ادعای عشق خود صادق باشد؟ آيا او تا به حال براي راضي کردن خانواده خود با تمام وجود تلاش کرده است؟ آیا بهتر نیست از دلایل مخالفت خانواده او با ازدواج شما مطلع شوید؟ شاید آنان دلیل قانع کننده ای برای مخالفت خود داشته باشند؟ آیا خانواده شما هم با این ازدواج موافق هستند؟ و یا اینکه با این ازدواج مخالف هستند و برای مخالفت خود دلایل قانع کننده ای دارند؟ آيا پس از گذشت دو سال او موفق به راضي کردن خانواده خود مي شود؟ اگر او موفق به راضي شدن خانواده خود نشد و يا به هر بهانه ای از ازدواج با شما سر باز زد، زندگي مشترک آينده شما چه وضعيتي پيدا خواهد کرد؟ شما از لحاظ رواني با چه آسيب هايي روبرو مي شويد؟ شما از چه طريقي به ويژگي هاي فرد مورد نظر پي برده ايد و او را شايسته زندگي مشترك با خود تشخيص داده ايد؟
به هر حال ارتباط جنسي او با شما (هر چند كسي از آن آگاه نشود) براي شما عوارض و آسيب هايي را به دنبال دارد ( که ما در اين مجال كوتاه در پي بيان آن نيستيم) اگر فرد مورد نظر واقعا به شما علاقمند بود به خود اجازه نمي داد تا عفت و پاكي شما را لكه دار كند و شما را در معرض آسیب های جدی روانی ، اجتماعی و ... قرار دهد.

آيا چنين فردي كه فقط به دنبال هوس و بر آمدن كام خويش است سزاوار عشق ورزيدن است؟ آيا به او به عنوان يك تكيه گاه مي توان اعتماد كرد؟ آيا كسي كه در روابط خود با انسان فقط به دنبال منافع شخصي خود است قادر خواهد بود كه در زندگي مشترك احساسات و خواسته هاي شريك زندگي خود را درك كند؟ آیا پسری که در مدت کوتاهی با دختر مورد نظر خود رابطه جنسی بر قرار کرده است، از انگیزه کافی برای ازدواج در آینده با آن دختر برخوردار است؟ جالب است بدانيد پسران هنگام بهره بردن از روابط آزاد، عاشق پيشه جلوه مي‌كنند اما وقتي نوبت انتخاب حقيقي براي زندگي مشترك برسد، کم اتفاق می افتد كه با كسي ازدواج كنند كه در دسترس آنها بوده‌ است. اگر هم اين ارتباط به ازدواج بينجامد، اين زندگي مشترك، سرانجامي جز جدايي و تنفر و سوءظن نخواهد داشت.
آیا دختری که بدون هیچ قید وبند شرعی و قانونی خود را در اختیار فرد نا محرمی قرار می دهد از کشش و جاذبه لازم برای آن پسر برخوردار است؟
فرض را بر اين مي گذاريم كه جواب تمام سوالات بالا به نفع فرد مورد نظر باشد و شما هنوز هم به او اعتماد داشته با شيد، چگونه مي توانيد گناهاني را كه در اين مدت مرتكب شده ايد را جبران كنيد؟

پرسشگر گرامي!
چنانچه فردي تشنه بود و به شدت از تشنگي رنج مي برد و در مقابل او فقط يك ظرف آب بود كه درون آن مقداري سم ريخته شده بود آيا انسان تشنه به دليل تشنگي به خود اجازه مي دهد از اين آّّب استفاده كند؟
از شما خواهر گرامی می خواهم قبل از خواندن ادامه جواب از جلو کامپیوتر بلند شوید و چند قدمی راه بروید و با دقت به سوالات بالا جواب دهید، و حداقل این سوالات را به عنوان یک احتمال بررسی کنید. حتما مطالبی که مطرح کردیم برای شما بسیار نا خوشایند است اما به عنوان افرادی بی طرف که نگران آینده شمايند این سوالات را مطرح کردیم پس در حسن نیت ما شک نکنید وبه یاد داشته باشید هر ماه با تعداد زیادی از دختران که مانند شما با آرزوی ازدواج به دام افراد سود جو افتاده اند روبرو می شویم. آنچه در این نوشته برای شما بیان می شود حاصل سالها مطالعه و مشاوره است. به یاد داشته باشید که اینگونه روابط به طور حتم آسیب هایی را بدنبال دارد، که ما به دلیل طولانی نشدن جواب از ذکر آن خودداری می کنیم.

چه باید کرد:
۱) در اولین گام به هر نحوی شده ارتباط خود را با فرد مورد نظر قطع کنید.
۲) پس از آنکه ارتباط خود را با فرد مورد نظر قطع کردید در فضایی به دور ازاحساسات و عواطف زود گذر ازدواج با فرد مورد نظر را با دقت بررسی کنید، و بررسی کنید که آیا فرد مورد دارای ویژگی های حداقلی ازدواج می باشد. با دقت به سوالات زیر جواب دهید و جواب آن را در کاغذی یاداشت کنید و پس از گذشت مدتی دوباره این جواب ها را با مو شکافی بخوانید و ببینید هنوز هم همین نظرات را دارید :
- آیا او ویژگی های همسر مناسب را دارد؟
- آیا بعد از گذشت چندی از زندگی مشترک و فروکش کردن احساسات باز هم از این عشق وعلاقه خبری هست؟
- چه ویژگی هایی باعث شده است تا من به او علاقمند شوم؟
- آیا برای انتخاب او ملاک های انتخاب همسر را در نظر گرفته ام؟
- آیا انتخاب او به عنوان همسر آینده تصمیمی عاقلانه است و یا اینکه من از روی احساسات تصمیم گرفته ام؟
- آیا علاقه او به من از عشق و علاقه است و یا اینکه هوسی بیش نیست؟ من برای شناخت هوس از عشق چه کرده ام؟ اصلا عشق و هوس چگونه از هم جدا می شود؟

۳) در صورتی که او دارای شرایط حداقلی همسر مناسب نبود او را برای همیشه از ذهن و خاطر خود پاک کنید، اما چنانچه او دارای ویژگی های حداقلی همسر مناسب بود، به او بگویید با توجه به شرایط موجود و فشارهای خانواده به هیچ وجه امکان ارتباط با او وجود ندارد و تنها راه پیش روی او خواستگاری از طریق خانواده است. فرد مورد نظر چنانچه واقعا عاشق وعلاقمند به شما باشد با تمام وجود برای راضی کردن خانواده خود تلاش می کند. سهل انگاری او در این امر نشانگر عدم علاقه او به شما است.
۴) به یاد داشته باشید هر قدر گناه شما سنگین باشد در برابر لطف و کرم الهی قطره ای بیش محسوب نمی شود، با تمام وجود از گذشته خود توبه کنید و از خداوند بخواهید که شما را در ترک این گناه یاری دهد. در ضمن به یاد داشته باشید انسان باید در تمام تصمیمات خود راضی خدا را در نظر بگیرد، بنده ای که برای رسیدن به اهداف خود از هیچ کاری فرو گذار نیست و بدون در نظر گرفتن حقوق الهی اقدام می کند،چیزی به جزِِء سر گردانی در انتظار او نیست.
۵) اشتباه در مورد ازدواج و انتخاب همسر غیر قابل جبران است. برخی اهمیت انتخاب همسر را به راه رفتن در میدان مین تشبیه می کنند که اولین اشتباه فرد آخرین اشتباه اوست، پس انسان باید در این مورد خیلی با احتیاط عمل کند و از همفکری تمام اطرافیان به ویژه والدین خود استفاده کنید. بنابراین والدین خود را در را در جریان تصمیمات خویش در مورد انتخاب همسر قرار دهید و از نظرات آنان در این مورد استفاده کنید.
۶) ارتباط معنوی خود را با خدا افزایش دهید و سعی کنید لذت یاد خدا را در زندگی خود بچشید. لذت های پست و نا چیز مادی در برابر چشمان فردی که بالذت یاد خدا آشنا شد رنگ می بازد وزندگی او رنگ و بوی دیگری پیدا می کند.

موفق باشید.

سلام.من میخواستم مشکلمو با دوستان در میان بزارم .من با یکی از همکلاسی هام دوست بودم و قصدمون ازدواج بود تا اینکه بعد از ۱سال با هم رابطه برقرار کردیم که من نمیدونم که بکارتمو تو اون رابطه از دست دادم یا نه. چون قبلش که دکتر رفتم نوع پردم طوری بود که خون نمیومد.بعد از اون رابطه هم جرات این که برم دکتر رو نداشتم.تا اینکه سر مسائلی رابطه ما بهم خورد و من بعد از مدتی با کس دیگه ای آشنا شدم که ازدواج کردیم ولی در مورد گذشتم چیزی به همسرم نگفتم و قبل از ازدواج از ته دلم و با تمام وجود توبه کردم و از خدا طلب بخشش کردم از گذشتم خیلی پشیمونم و حاضرم همه چیزمو بدم که به اون دوران برگردم و این اشتباهو نکنم.همسرم هم رو این موضوع حساس بود و میگفت من با هیچ دختری دوست نبودم و با کسی رابطه نداشتم که اولین بار با همسرم باشم و از خدا ممنونم که دختری رو جلوم گذاشت که اینطور بود و من از این موضوع خیلی عذاب وجدان میگیرم احساس میکنم که گولش زدم ولی از طرفی میگم حتما خدا توبم رو قبول کرده که همسرم همچین حسی داره و من الان بعد از ۴سال زندگی خیلی خوبی دارم به جز عذاب وجدان که بعضی مواقع سراغم میاد.من از گذشتم خیلی پشیمونم و هر موقع یاد گذشته میفتم احساس ندامت و ناراحتی میکنم ولی الان میخوام ببینم توبم واقعا قبوله و من از این غذاب وجدان چه کنم؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در دایره لغت برخی، رازداری بعد از ازدواج جایی ندارد و معتقدند که زن و شوهر هیچ چیز را نباید از هم مخفی نگه دارند.
خیلی ها فکر می کنند که درست از لحظه ای که خطبه عقد جاری شد، دیگر تمام مرزها از بین می رود و زن و شوهر باید بدون هیچ حرف ناگفته ای زندگی عاشقانه شان را شروع کنند!

این صداقت خالصانه خیلی ستودنی است اما وقتی رنگ و بوی افراط و صداقت محض به خود می گیرد، کم کم شبیه یک ساده لوحی پردردسر می شود که ممکن است مشکلات زیادی برایتان به وجود آورد. همان طور که در مثل داریم:

جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت!

اگر بعدها برایتان دردسر درست نمی شود و مسأله کاملاً تمام شده است، نیازی به بیان آن نیست!(خصوصا که زندگی را شروع کرده اید!)

موفق باشید.

سلام،من دختری ۲۰ ساله هستم ،حدود یک سال و نیم پیش من با پسری اشنا شدم که از من حدود یک ونیم سال کوچکتر است،به من پیشنهاد داد من قبول نمیکردم چون واقعا اعتقاد داشتم این دوستی ها و رابطه ها اشتباه است( الان هم همین عقیده را دارم) و همچنین به خاطر اختلاف سنی موجود بینمان،اما از نظر او و خانواده اش این مسله به هیچ‌ عنوان مشکل نداشت حتی خانواده ی او بسیار مشتاق ازدواج ما دو نفر هستند،اما من از نظر خانواده خودم مطمن نیستم،ولی۶۰ بر اثر اصرار های مکرر در نهایت بعد سه ما پاسخ مثبت دادم اما در حدود ۷ ماه تمام بر خلاف میل ایشون و خودم که بسیار بهش علاقمند شده بودم و هستم،تمام شئونات رو رعایت میکردیم،بعد این مدت یواش یواش با دست دادن شروع شد که به من گفتن اگر‌به قصد ازدواج‌باشد به هم دست بزنید(منظورم به هیچ وجه رابطه ی جنسی و دخول نمیباشد،همان در حد دست دادن بغل و بوس کردن است) اگر رابطه به از دواج منجر شود تمام گناهان این رابطه رفع می شود،حتی دوست پسر من نیز بر این عقیده بوده و این حرف هارا تایید کرد،و من هم به علت وابستگی و اعتماد زیاد بدون اینکه خودم بیشتر تحقیق‌کنم حرف های او را قبول کردم و تا این حد اجازه دادم،تا الان ما بر همین منوال بودیم تا اینکه من خواستم خودم بیشتر تحقیق کنم و فهمیدم که گفته های ان ها صحت کامل ندارد یعنی باید توبه کنیم اگر عمری باقی بماند و اینکه اگر به ازدواج منجر شود،در ضمن باید اشاره کنم که به علت اختلاف سنی که من از اون بزرگترم یقین دارم خانواده ی من در اینده با ازدواجمان مخالفت خواهند کرد اما از انجایی که به غیر این مورد تمام موارد مورد نظر خانواده ی من برای ازدواج من در نظر دارند را این فرد دارا میباشد،به همین علت احتمال ازدواجمان نیز کم نیست،همچنین ما بهم خیلی وابسته هستیم و همدیگر را واقعا دوست داریم شاید این اشتباهاتمان نیز به خاطر سن کم و بی تجربیگیمان باشد،الان سوال من این است من که الان فهمیده ام این کار ها حرام است و نمی خواهم بیشتر از این هم خودم و هم فرد مورد علاقه ام به گناه بیافتد چکار باید بکنم،از درمیان گذاشتن این موضوع با او نیز امتناع میکنم چون می ترسم برداشت نادرست کرده و فکر کنم که دیگر من او را دوست ندارم و رابطمان به هم بخورد،لطفا راهنمایی کنید،ممنون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

راه چاره چیست؟(به صورت ایده آل)
پیشنهادی که مشاورین به صورت کلی می دهند:

۱ - بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.(از اینجا به بعد به والدین خود صریحاً اعلام کنید جزئیات را و مسأله ارتباط گذشته را از ذهن خود خارج سازید.)

۲ - بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

۳ - اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا ۶ ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

پرسشگر گرامی،
گذشته تمام شده است و نیازی نیست بدان فکر کنید و نهایتاً با یک استغفار خود را از این حسّ منفی نجات دهید.
سریعاً والدین را در جریان قرار دهید و کار را فیصله ببخشید.

موفق باشید.

متاسفم كه پاكي رو فقط در نداشتن تماس لمسي و جسمي و نزديكي خلاصه ميكنيد. خوبه كه بكارت باشه ولي اين ملاك سنجش يه انسان نيست. كساييكه بكارت رو حفظ كردن ولي صداقت ندارن ، واقعاً از كسيكه اينكارو كرده و صادقانه ميگهن شان انسانيشون كمتره. تو زمونه ايكه پسرها تن به ازدواج نميدن اگر دختر خطايي بكنه گناهش پاي خيلياست كه شرايط ازدواج و از جوونا گرفتن. نه . بكارت تعريف دقيق پاكي نيست. بايد انسان بود، صادق بود، وفادار بود، بايد حرمت يك انسان رو نگه داشت ، دل نشكست ، و و و . شما وقتي اسم پاك روي باكره و اسم ناپاك روي كسي كه بكارت نداره ميذاريد اولاً به خطاي قضاوت گرفتار شديد كه فقط مسند خداوندي حق قضاوت داره و ثانياً عزت نفس فرد خطاكار رو ميشكنيد و برگشت اون به راه درست رو سخت يا لير ممكن ميكنيد. اين خانوم اگر اينكارو كرده و اگر اين آقا رو نميخواد براي ازدواج بهتره ازدواج نكنه . قرار نيست دختر بخاطر يه لايه گوشت يك عمرشو به فنا بده. به نفر بعدي صادقانه بگه و اگر اون مرد با وجود شناخت پاكي اخلاقي اون خانوم و شناختن شخصيتش فقط به اين دليل قبول نكرد يعني لياقت صداقت رو نداره . تنها موندن شرافتش بيشتره تا زندگي با دروغ . مردها بايد ياد بگيرن زن رو با روح و عقلش بسنجن نه صرفاً با آكبند بودن جسم.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال.

پرسشگر گرامی؛
تا حدودی با بیانات شما موافق هستیم.
اما به نکات زیر هم توجه فرمایید:
در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است گفتنش هنگام ازدواج مشکل‌ساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی مسائل را بیان نمی‌کنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

همان‌طور که زندگی شما، مثل یک کتاب باز در مقابل چشم‌های اوست، زندگی او نیز چنین وضعیتی دارد اما ما در یک دنیای واقعی‌واقعی‌واقعی زندگی می‌کنیم. جایی که حتی خوشبخت‌ترین زوج‌های جهان نیز رازهای بزرگ‌شان را از یکدیگر مخفی نگاه می‌دارند. برای بیشتر ما، بزرگ‌ترین راز در زندگی زناشویی، خیانت است، اما واقعیت اینجاست که حتی کوچک‌ترین رازهای جهان می‌تواند رابطه شما را با بحران مواجه کند و خب، چه مرزی میان رازهای خطرناک با رازهای ویژه وجود دارد؟ نباید فراموش کنیم که این رازهای ویژه، همان‌هایی هستند که شما را به یکدیگر نزدیک می‌کنند. صبر کنید ببینیم کارشناسان این حوزه، چه نظری دارند.

آنچه جوانان را در مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نگران می‌کند، ناگفته‌هایی است که افراد را در دو راهی گفتن یا نگفتن قرار می‌دهد که این موضوع نیز راه‌حل‌هایی دارد.

دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگی‌های شخصی خود را بیان کنند و از علاقه‌مندی‌های خود صحبت کنند. به طور مثال این‌که "من بافتنی کردن را دوست دارم" یا "دوست دارم هر چند وقت یک‌بار مهمانی بگیرم"، با بیان این مسایل طرف مقابل می‌تواند خود را به خوبی سازگار کند. همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید.

این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند. اما به جز اینها، همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آن‌چه که در دوران پیش از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد می‌کند، برخی ناگفته‌ها در زندگی است که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟

رازهای ویژه؛ رازهایی که باید بگوییم

اگر دنبال رابطه‌ای سالم می‌‌گردید باید کمترین میزان پنهان‌کاری در رفتارتان وجود داشته باشد. اگر راز بزرگی که مخفی کرده‌اید روی زندگی شریک زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد، او حق دارد تا بداند. از آنجایی که بیشتر زوج‌ها دیرتر به رازها پی می‌برند، نگهداری آنها باعث می‌شود آینده‌ ازدواج‌تان با خطر دو‌جانبه‌ای تهدید شود. زمانی که ابرها کنار روند و حقیقت برملا شود، زمانی که شوک اولیه گذشت و حتی بحران اولیه برطرف شد ناگهان بحث عدم اطمینان و خیانت به میان می‌آید.

بیشتر مردها رازهایی را درباره مشکلات مالی و مسائل شخصی شان حفظ می‌کنند تا وجهه خودشان را حفظ کنند. آنها ترجیح می‌دهند تا ظاهر قوی خودشان را حفظ کنند و نشان دهند که همه‌چیز تحت کنترل شان است و فکر می‌کنند با به زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از دوست‌داشتن شان برمی‌دارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه می‌کنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان می‌ترسند و بیشترشان تصور می‌کنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند، از جنگ احتمالی جان سالم به‌در می‌برند.

رازهایتان را بگویید

اما گاهی برعکس این اتفاق می افتد. نامزد شما فکر می کند شما دارید چیزی را از او پنهان می کنید و مدام پاپیچ می شود تا بیشتر بداند. در چنین مواقعی خونسردی‌تان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که بخواهی بیشتر درباره‌اش بدانی و فکر می‌کنی به تو نگفته‌ام؟ بعد، با صداقت تمام درباره موضوعات صحبت کنید.

یادتان باشد هر چقدر رازهای زندگی عاطفی‌تان دیرتر رو شوند، تاثیری ماندگارتر و عمیق‌تر برجا می‌گذارند و بیشتر رابطه تان را متزلزل می کنند. نه‌تنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگی‌تان دارد تا تصمیم هوشمندانه‌ای درباره ادامه ارتباط بگیرد،میگنا دات آی آر.بلکه او از میزان اعتمادی که به او دارید خوشحال خواهد شد. چرا که با به زبان نیاوردن چنین رازهایی، درواقع به او پیغام می‌دهید که به اندازه کافی باهوش نیست، بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار بیاید. اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید

ناگفتنی های قبل از ازدواج

یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او باید بداند. حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و مرز رازداری تعیین می شود.

رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی مشترک امروزتان نرسانند. این موضوع مصداق این حدیث است: "النجاه فی صدق". اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر است تا این‌که از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع مطرح شود.

رازهای خطرناك قبل از ازدواج
بیماری‌های پنهان شده

مسئله‌ی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدم‌سلامتی خود بیان می‌کنند، می‌توانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئله‌ی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت.

خلق‌وخوی ناگفته

شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد.

جیب‌های خالی

گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانواده‌ی همسر آینده‌شان پنهان می‌کنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق می‌افتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند، سعی می‌کنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش می‌کنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار ‌شود، زندگی‌دچار مشکل خواهد شد.

ناگفته های خطرناک

مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است.

ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و... از جمله‌ مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند. خانه‌ای که بر پایه‌های دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئله‌ای‌ست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدم‌های صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئله‌ی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت.

بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد

مواردی که می توان نگفت

در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از: اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد. گناهانی که مرتکب شده اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است. اختلافات و مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت.

موفق باشید.

سلام من دختری ۱۸ ساله هستم ۵ سال با دوست پسرم رابطه جنسی داشتم اما واقعا قصد ازدواج داشتیم. ولی این رابطه تمام شد. الان من پرده ام از دست دادم متاسفانه وتمام زندگی برام سیاه شده.چه کار کنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام. خواهرم، با این اشتباه بزرگی که سالهاست مرتکب شده اید، اکنون چه انتظاری از ما یا سایرین دارید؟؟؟؟ اکنون دو راه دارید تا حداقل از بی آبرویی در میان فامیل و اطرافیان در امان باشید، یکی این که به هر صورتی شده با به اصطلاح دوستتان (که گاهی اوقات واژه دشمن برازنده تر است برای این گونه افراد)، ازدواج کنید، یعنی او را به خواستگاری تشویق و یا مجبور کنید و تشکیل زندگی مستقل بدهید. و راه دیگر آنست که از طریق پزشک زنان، اقدام به ترمیم نمایید و در انتظار سرنوشت بهتری باشید. امیدواریم کسانی که در شرایط چهار پنج سال پیش شما هستند، نگاهشان به این مطالب بیفتد و شاید عبرتی باشد.

سلام ۱۵ ساله ازدواج کردم صاحب فرزند نشدم عیب هم به خانمم برمی گرده چند سال پیش رفتیم از بهزیستی یه بچه آوردیم و الان ۷ سالشه همسرم و دخترمو خیلی دوست دارم ولی خیلی دلم میخاد از خودم هم یه بچه داشته باشم قصد ازدواج مجدد دارم نمیدونم کارم درسته یا نه راهنماییم کنید لطفا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید. واقعیت این است که ما نمیتوانیم توصیه ای به ازدواج مجدد کنیم چون به قول خودتان زندگی خوب و آرامی در کنار همسر و فرزنخوانده تان دارید. معمولا چنین کاری در فرهنگ فعلی ما میتواند به منزله یک زلزله در خانواده و اطرافیان عمل کند و اول از همه آرامش خودتان و همسرتان و فرزند بیگناهتان، و سپس سایر اطرافیان را از بین ببرد. البته به لحاظ قانونی این حق شماست و شما در صورتی که بتوانید رضایت همسرتان را در این خصوص جلب کنید میتوانید دست به چنین کاری بزنید. از سوی دیگر توجه داشته باشید متخصصان نازایی امروزه معتقدند تقریبا اکثریت قریب به اتفاق مشکلات نازایی با روشهای بسیار متنوع و جدید امروزی قابل درمان است. بنابراین اگر هم روزی تصمیم به ازدواج مجدد خواستید بگیرید، بهتر است زمانی باشد که پیش از ان تمام راههای ممکن در زمینه درمان همسرتان را رفته باشید. زیرا به طور طبیعی همانطور که دوست دارید خودتان بچه داشته باشید، قطعا از بچه خودتان و همسرتان نیز بیشتر لذت خواهید برد.
موفق باشید.

باسلام.من با دخترعموی خود رابطه نامشروعی دارم و میخاستم بدونم که وقتی ازذواج کنیم باهم گناهانی که کردیم بخشیده میشه وقتی که زنم بشه یانه هنوز اون گناهان سرجاش می مونه و کاری به ازدواج ما نداره.تازه این رابطه با رضایت دختر بوده ممنون از سایت خوبتون؟؟؟

تصویر پاسخگو

با سلام
رابطه ای که شما با دختر عموتون داشته اید ، زنا محسوب می شود و باید ضمن ترک این گناه ، توبه و استغفار کنید .
این که شما در آینده با ایشان ازدواج کنید ، برطرف کننده گناه شما نیست . برفرض هم که ازدواج کنید گناه زنا در نامه اعمال شما باقی خواهد ماند .
فقط با توبه و استغفار و تصمیم جدی بر ترک این گناه ، می توانید امید داشته باشید که خداوند شما را ببخشد .

سلام.میشه یکی کمکم کنه؟من مشگلم خیلی بزرگه.میشه یه مشاور یا روانشناس لینک تلگرامشو بده برم باهاش صحبت کنم.لطفااا خیلی نیاز دارم

تصویر پاسخگو

با سلام
این کانال پاسخگویی مشاوره ای ما در تلگرام هست .
https://telegram.me/pasokhgoo3

سلام
سه سال پیش عقد کردم.زندگی خوبی داشتم همسر مهربان و زیبا بود ولی اختلاف سنی داشتیم الان ۲۷ سال من دارم و خانومم ۱۹ ساله هست.فاصله شهرمان ۱۳۰۰ کیلومتره توی زندگی کمی زمان با هم بودن کم داشتم ان هم برای طی مسافت و کار بود.عید امسال ازدواج کردیم خانومم رفت دانشگاه .کمکم به شبکه های اجتماعی و پیامک های خانومم مشکوک شدم و بعد از تحقیق فهمیدم با پسری در ارتباط تلفنی بود خواستم طلاق بگیرم چون بسیار غیرتی هستم .تعبه کرد خئا مهرشو به دلم برگردندوند تو یک ماه اخیر بهترین روزهای متاهلیم بود .خانواده خانوومم اومدن اینجا خواستن برم شهرشون و خانوم من رو هم بردن من برای مشکلاتی که برای استخدام داشتم نتوانستم برم باز هم متوجه شدم یک پسر دیگر را توی خیابون دیده و قرار داشته .خودش می گفت که تماس مکرر پسر باعث قرار شده بوده و به خاطر قولی که داده و تعبه ای که کرده می خواسته او را از زندگی به خاطر تهدیدهایش بیرون کند.
خیلی ناراحت بودم جند رو مدام گریه می کردم و فقط با خدای خودم حرف می زدم اصلا نمی توانستم با کسی در میون بزارم.با هزار کلک و حیله و ارتباطی که با اون پسر برقرار کردم فهمیدم تا قبل از عروسی یعنی در زمان نامزدی خانومم چند بار به خانه ایشان رفته ولی هر چه ادامه دادم ۵۰ در صد شکم به رابطه سکس بود را پس گرفتم و چیزی نفهمیدم و هر دو ان را رد کردن..
خانومم هنوز به تعبه خودش پایبنده و روزی هزار برا می گه از گذشته پشیمونه من می خواد جبران کنه .تصمیم جدی به جدا شدن بود .ولی باز پایم لغزید و دلم نرم شد سعی می کنم ببخشمش شاید خدا از گناهانمون کم کنه.به نظر شما این زندگی دوامی هم داره هنوز دوباره شروعش نکردم و راخت می تونم جدا شم.ولی دوستش دارم اما خیلی داغون شدم و می دونم بدون اون زندگی برام بی اهمیته.می ترسم دوباره شروع بشه .گفته دیگه گوشی نمی خواد هیچی نمی خواد فقط منو می خواد.همه چیز از این فضای مجازی شروع شد هزار برا بهش هشدار دادم خیلی سخته ایشلا هیچ کی دچار درد من نشده و اگرم شد هیچ وقت زنشو نبخشه تا محبور نشه یک عمر با شک و هزار سوال تو زندگیش زندگی کنه.نمی گم ادم پاکی هستم ولی از وقتی متاهل شدم با اینکه کارم توی بد ترین نقطه شهره به خودم اجازه ندادم به ناموش مردم هم نگاه کنم.نمی دونم چی کار کنم.خواهش دقت کنید از لفظ خانومم استفاده کردم.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
وقتی همسرتان به شما می گوید ارتباط خاصی نبوده، نباید بیش از این کنکاش کنید، مهم این است که او به شما قول داده است که هیچ برنامه ای دوباره تکرار نشود. سعی کنید با گذشت، فرصت دوباره به ایشان بدهید تا توبه اشان مداوم باقی بماند.

اين گونه نگراني مختص به شما نيست و متاسفانه درصد زيادي از مردان و زنان جامعه ما اين دلهره را دارند که مبادا همسر، در محل کار يا تحصيل فرد مناسب تري را پيدا کند و از او خوشش بيايد و آن وقت زندگي مشترک آنان به هم بخورد. اگر بخواهيم نگاهي علمي به مسئله بدبيني داشته باشيم بايد بين دو نوع بدبيني تفاوت قائل شويم.

بدبيني موقعيتي
يک نوع بدبيني، بدبيني موقعيتي است يعني فرد در اثر يک حادثه عاطفي، مثل خيانت همسر يا خيانت يکي از اعضاي خانواده، به جنس مخالف بدبين مي شود و اعتماد دوباره او به آن ها مستلزم گذشت زمان و تجربه هاي مثبت و متناقض با آن اتفاق است؛ براي مثال اگر مردي به همسرش خيانت کند و به خاطر اين قضيه از او جدا شود، شايد آن زن به سختي تن به ازدواج مجدد بدهد و اگر هم ازدواج کند، اين که به همسر دومش، اعتماد پيدا کند کاري بسيار سخت و زمان بر خواهد بود. اما اگر همسر دوم آرامش و متانت لازم را داشته باشد و بتواند با رفتارش اين قاعده اشتباه ذهني خانم را که «همه مردها خيانت کار هستند» تعديل کند، آن وقت اين خانم مي تواند دوباره به همسرش اعتماد کند و با گذشت زمان مي بينيم که هيچ گونه بدبيني در روابط آن ها وجود ندارد. اين گونه بدبيني ها به «موقعيتي» معروفند چرا که هر کسي ممکن است در چنين موقعيتي گرفتار شود.

بدبيني شخصيتي
نوع دوم بدبيني ها، به بدبيني هاي شخصيتي معروفند. معمولاً افرادي که به اين بدبيني ها دچارند، بدبيني را از دوران کودکي و از همان سال هاي نخستين يادگرفته اند. در خانواده چنين افرادي، معمولاً حداقل يک فرد بدبين ديگر هم وجود دارد که عمدتاً پدر يا مادر هستند. تصور کنيد که مثلاً مادري به پدر خانواده شک دارد و مدام در حال چک کردن اوست.

چيزي که فرزند اين خانواده از همان اوايل کودکي در حال مشاهده و يادگيري است، صحنه هايي از اين قبيل است: خروج پدر از خانه و افزايش نگراني و اضطراب مادر، بدگويي هاي مادر از پدر نزد اقوام و شايد حتي فرزندان، مشاجره هاي مکرر مادر و پدر به دلايل متعدد و غالباً نامفهوم براي کودک، حوصله نداشتن والدين براي فرزندان يا به عکس چسبندگي والدين به فرزندان يا به اصطلاح جبهه سازي با کودکان عليه والد ديگر، نبود روابط صميمي و گرم در محيط خانواده و ...

وقتي کودک هم بدبين مي شود...
کودک براي پيدا کردن دليل رفتار والدين و توجيه حالات آن ها و کم کردن استرس خود گزينه هاي زيادي را امتحان وبررسي مي کند اما در نهايت بيشتر کودکان راه حل مسئله را در همانند سازي با والدين مي دانند تا از دلهره و نگراني خود بکاهند، به اين صورت که دختر نيز به مادر براي تفحص در کارهاي پدر کمک مي کند تا به ظاهر با مادر همراهي کرده باشد و هم به گونه اي تلاش مي کند خيال مادر را راحت کند تا از مشاجره هاي آتي پيش گيري کند. اين رفتار کودک با گذشت زمان دروني مي شود و در بزرگسالي مي بينيم که او هم همان رفتارها را دوباره تکرار مي کند.

دليلي براي نگراني!
دليل ديگر بدبين شدن فرزندان در چنين خانواده هايي آن است که چون معمولاً اين کودکان بي اعتمادي يکي از والدين به ديگري را دليل اصلي ناراحتي ها و آشوب ها در محيط خانواده مي بينند، تصور مي کنند که پس حتماً دليلي براي نگران شدن وجود دارد و بايد نگران بود که مبادا کسي که دوستش داري، فرد ديگري را دوست داشته باشد! اين طرز فکر در کودک به مانند تفکرات ديگر، عميقاً باور مي شود و در لايه هاي زيرين روانش ته نشين مي شود چرا که اساساً کودک فکر مي کند هرچه پدر يا مادر مي گويند يا باور دارند، درست است. نتيجه چنين تربيتي، بارآمدن فرزندان مضطرب و بدبيني است که در آينده هم خود آرامش ندارند و هم آرامش را از افراد ديگر مي گيرند.

شما از کدام دسته ايد؟
حال براي پيدا کردن دليل بدبيني و بي اعتمادي خود بنگريد که از کدام دسته هستيد. اگر از دسته اول يعني «موقعيتي ها» هستيد، نگران نباشيد چون با گذشت زمان و مشاهده رفتارهاي اعتماد برانگيز همسرتان، مي توانيد زندگي آرام و مطمئني داشته باشيد و نگراني تان به مرور برطرف مي شود. اما اگر از دسته دوم هستيد، کارتان کمي مشکل است، چون خيلي مواقع بدبيني و نگراني شما هيچ ربطي به رفتارهاي همسرتان ندارد و او هر چقدر هم تلاش مي کند تا شما را قانع کند که دوست داشتنش واقعي و باثبات است، فايده اي ندارد و آرامش شما موقت و لحظه اي است و با دور شدن همسرتان دوباره ناآرامي و نگراني به سراغتان مي آيد.

معمولاً برطرف شدن اين خصوصيات فقط با گذشت زمان امکان پذير نيست و بايد از يک روان کاو يا روان درمانگر تحليلي کمک بگيريد؛ چرا که اگر در پي گرفتن کمک حرفه اي و تخصصي برنياييد، نه تنها آرامش نخواهيد داشت بلکه همان طور که گفته شد فرزنداني بدبين نيز بار خواهيد آورد که مثل شما آرامش ندارند و آن ها هم بدبيني را به نسل هاي بعدي منتقل خواهند کرد.

راه حل قطعي چيست؟
بدبيني از اعتماد به نفس پايين و قبول نداشتن خود نشأت مي گيرد. فرد بدبين چون در اعماق ناخودآگاه خود فکر مي کند فردي دوست داشتني نيست يا آن قدر ويژگي جذاب ندارد که براي ديگران جالب توجه باشد، دائم در حال مقايسه خود با ديگران و دور کردن رقيبان از صحنه و نگراني براي از دست دادن آدم هايي است که دوست شان دارد. اگر فرد خودش را باور داشته باشد، خود را همان طور که هست مي پذيرد و براي زيباتر و جذاب تر به نظر رسيدن تلاش هاي وسواس گونه نمي کند. شما هم اگر بتوانيد به اين باور برسيد که حتماً ويژگي هاي مثبت و قابل توجهي داشته ايد که همسرتان بين آن همه دختري که در فاميل و در شهر وجود داشته، شما را انتخاب کرده است و اگر واقعاً اورا باور داشته باشيد، نگراني تان درباره دانشگاه رفتنش کم مي شود و بيشتر به او اعتماد مي کنيد.

مانع صميميت نشويد
فراموش نکنيم که بدبيني هاي مداوم و چک کردن هاي مکرر هم مانع صميميت و دوست داشتن مي شود و هم باعث آزردگي و خسته شدن طرف مقابل! خيلي از مواقع همسران افراد بدبين به آن ها خيانت مي کنند، به اين دليل که آدمي توان تحمل محدودي دارد و اگر با وجود تلاش براي ايجاد اعتماد، نتواند محبت لازم را از همسر دريافت کند، يا به اين زندگي خسته کننده خاتمه مي دهد يا ممکن است همان اتفاقي بيفتد که افراد بدبين از آن مي ترسند، يعني علاقه مند شدن همسر به کسي ديگر وترجيح دادن ديگري به او.

موفق باشید.

سلام دختری هستم ۱۴ساله... مدتی بود که با پسری دوست شدم بعد از چند وقت گفت ازت خوشم اومده و میخوام باهات ازدواج کنم با فریب و اغفال من به من دست درازی کرده حالا اون پسر تو ایران نیست من موضوع را با خانوادم در میون گذاشتم و پدرم شکایت کرده بنظرتون حکم چیست آیا منو با اون پسر عقد میکنند یا مجازات دیگری تعیین میکند در ضمن اون پسر ۱۱سال از من بزرگتر است و تازه فهمیدم نامزد داشته

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

اینکه دادگاه چه حکمی برای فرد تعیین می کند را ما نمی دانیم. باید منتظر باشید و ببینید که نظر دادگاه چه خواهد شد.

این که چه حکم صادر شود به خیلی چیزها بستگی دارد.

...توروخدااااا کمکم کنید..من هیچ رابطه ای باکسی نداشتم ولی بخاطر ضربه ای که خورد بهم ۹ مسال پیش که دیدم بعدش یکم خونریزی بود فهمیدم که انگار بکارتم اسیب دیده بعد خیلی پیگیری کردمو از کلی سایت و اینا خوندم و بررسی کردم و رفتم تو اینه نگاه کردم وخودم دیدم فهممیدم انگار واقعا اسیب دیده ...حالا ۸ساااله من تو عذاب و افسردگیم ...من خیلییی دوس داشتم ازدواج درست کنم و مادر و پدرم ارزوشووونه خیلی ام رو ین چیزااا حساسن اصلنم نمیتونم دکتر برم از ترس ابروو این چیزا به خانواده ما نمیخوره اصن...من چندساله یذره از ته دل نخندیدم هیجا بهم خوش نمیگذره همش تو نافسردگیم هرکیو میبینم راحت ازدواج کرده همش حسرتشو میخورم دوس داشتم منم این مشکلو نداشتم و راحت زندگی میکردم مثه بقیه زندگی زهرم شده و دیگه دارم به اوج افسردگی میرسم شما یجیزب بگین من دیگه نمیدونم چیکار کنم بخدام توکل کردم ولی جوابمو نمیده تمام جوونیم رفت ...عمرااا کسی حرفمو باور کنه که همچین چیزی شده عمراااا...اخه چرا دخترا اینطوری باید باشن و عذاب بکشن درصورتی که پسرا هرکاریم بکنن بعدش با ی توبه درست میشه ولی دخترچی کاری نکردم ولی سالهاس دارم عذاب میکشم وهیچکاریم ازدستم لرنمیاد شرایطم خیلی بده ..هیچ پسری قبول نمیکنه اینطوریو من مطمعنم که همچین چیزی شده و دکترم اصلااا نمیتونم برم حتی اگه برمم چه فایده میخواد چیکار کنه.با ی نامه دادنم باززم ابروی ادم میره وکلی منتم سرمه..البته همین نامه ام نمیتونم.اگه بکل از بین رفته باشه چی؟؟؟.یعنی راهی نیس؟ من نمیخوام به کسی بگم اینطوری شدمممم ...توروخداااا یچییزی بگین خیلی سخته در هر صورت سخخخخخته ..نمیدونم چیکار کنم.

تصویر مشاور شهر سوال

باسلام خدمت شما خواهر گرامی، متشکریم که شهر سوال را امین حرف دلتان دانستید. دوست عزیز، به نظر می رسد بیشتر از مشکلی که برایتان پیش آمده است، خودتان میخواهید برای خودتان مشکل بسازید!! توکل بر خدا به جای خود لازم و خوب است اما، در کنار آن حرکت خود انسان لازم است! به قول معروف از تو حرکت از خدا برکت.
در مورد مشکل شما، اگر واقعا رابطه ای نداشته اید نباید این قدر ناامید و نگران باشید، چون این مسئله (از بین رفتن بکارت به دلایل غیر از ارتباط جنسی، مانند برخی حوادث، ضربه ها، برخی ورزشها ...) چیز غریبی نیست. در نهایت امر پزشکی قانونی با معاینه میتواند گواهی صادر کند. ضمنا مراجعه به پزشک، آن هم پزشک زنان چرا باید برای شما سخت باشد؟ توصیه می شود حتما این کار را بکنید تا هم نسبت به این مسئله اطمینان خاطر پیدا کنید و هم اگر لازم شد برای پزشکی قانونی اقدام کنید. قطعا پزشک شما شما را راهنمایی خواهد کرد.
موفق باشید.

سلام بنظر من که حتما دکتر برین چون من دوستام پزشکن ویبار ازشون شنیدم اسیب پرده اقسام مختلفی داره..اینکه حتی شاید شما اسیب ببینید و از شما خون بیاد وشب زفاف با عمل دخول مشکلی براتون پیش نیاد وخونریزی رو دارین.چون بصورت بصری کسی نه انچنانی بررسی میکنه ون چیز دیگ..فقط خونریزیو.میبینن که ان شالله اونم حل میشه هرچند که شما مرتکب اشتباهی نشده بودینو باید همون موقع اطلاع میدادین..هرچند که مثل حرف مدیر سایت پزشکی قانونی راحت میتونه تشخیص بر حادثه بودن کنه و گواهی صادر کنه..لطفا بخودتون سخت نگیرین.ابرو یوبا یک اتفاق عادی نمیره و شماهم انقد بزرگ نشونش ندین ک گمان ب دروغگویی شما ببرن.حقیقت ترس ندازه.یاعلی

سلام دختری ۲۳ ساله هستم از خانواده ضعیفی ک مشکلات مالی فراوانی دارد و ب خاطر نداشتن جهیزیه نمی تونم ب ازدواج فکر کنم از طرفی میل جنسی شدیدی دارم، مدتی خودارضایی میکردم ورابطه ای با نامحرم نداشتم ب نظرم همه چی خوب بود توبه کردم با تعدادی پسر دوس شدم خواسته و ناخواسته رابطه نامشروع بین ما شکل گرف باز هم توبه کردم دعا کردم خدا کمک کنه بتونم ازدواج کنم ولی هیچ تاثیری در زندگیم نمی بینم ناامید شدم دوباره با پسری دوس شدم قصد ازدواج داریم و همه شرایط مرا قبول کرده و حاضره هزینه تمام جهیزیه رو هم خودش بده من با ایشان هم رابطه داشتم در حد عشق بازی بعد از هربار رابطه خیلی پشیمون میشم میترسم ادامه رابطه ب ازدواج نکشه وفقط خودم را تباه کرده باشم،  واقعا دیگه نمیدونم باید چکار کنم عاجزانه خواهش میکنم برام دعا کنید

تصویر مشاور شهر سوال

باسلام. مراجع گرامی، شما متاسفانه در چندین مرحله هر کاری که خواستید کرده اید، چه انتظاری دارید که تأثیری در زندگی ببینید! این هشدار را جدی بگیرید که این رویه شما رفته رفته شانس شما را در ازدواج موفق و زندگی آرام بعدی، کمتر و کمتر می کند...
از خداوند متعال میخواهیم شما را در مقاومت در برابر رفتارهای نادرست یاری کند.
موفق باشید.

خدا جونم یچیزی میدونسته گفته قبل ازدواج این کارو نکنید الهی قربون خدام برم.

خدا جون مرسی مرسی مرسی مسی مسی

سلام.دختری ۲۶ساله ام که پنج سال پیش با پسری آشنا شدم.شرایط ازدواج نداشت و لی خانواده ایشان در جریان بودند .ببین ما رابطه برقرار شد و حدود چهار سال رابطه داشتیم.سال پنجم دوستی رابطه نامشروعی نداشتیم و در طول این یکسال چندین بار برای خواستگاری اقدام کردند که پدرم راضی نبود اما الان که همه چیز داشت جور میشد آقا یه دفعه میگن مابه درد هم نمیخوریم.من از لحاظ روحی داغونه .بکارتم رو از دست دادم و اصلا یه درصد هم فکر نمی کردم این بشه.کمکم کنید اون خیلی شکاکه و البته بعضی جاها من خیلی بهش زور میگفتم.حالا همه اینارو بهانه کرده.من چی کار کنم کمکم کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما.
خواهر گرامی، هرچند برای جبران گذشته و اصلاح مسیر هیچگاه دیر نیست، اما خواسته شما از ما هم اندکی شبیه نوشدارو پس از مرگ سهراب است! شما ارتباط دوستانه با شخصی برقرار کردید و پارا فراتر گذاشتید و خود را کامل در اختیار او قرار دادید، آن هم نه یکبار و دوبار بلکه چهارسال متوالی! و هیچگاه احساس خطر نکردید و احتمال کوچکی ندادید که آیا کارتان درست است یا خیر؟ یا آیا ممکن است عواقب بدی داشته باشد و ...؟
این را بدانید، هم شما و هم سایر دوستان شما که سوال و جواب ما را میبینند! زمانی که شما به سادگی خود را در اختیار کسی که به اصطلاح دوست شماست قرار میدهید، اولین گام را در کاهش ارزش خودتان در نظر او انجام داده اید! قطعا هر پسر عاقل و منطقی (هرچند خودش اهل هر کار خلافی باشد) برای تشکیل زندگی و اعتماد به او، کسی را انتخاب می کند که هیچ سابقه نامشروعی نداشته باشد.
اکنون دو راه پیش روی شماست. البته پیش از هر کاری بایستی از مسیر اشتباه گذشته خود توبه کنید و رویه ارتباطی خود را اصلاح کنید. اکنون اولین و بهترین راه، راضی کردن آقاپسر برای ازدواج و جلب نظر ایشان است. و راه دوم،که طبیعتا دشواری ها و مشکلات زیادی هم خواهد داشت، مراجعه به پزشک جهت حل مشکل بکارت و انتظار برای آمدن خواستگاری دیگر...

سلام خسته نباشید من یه دختر ۳۱ ساله هستم در ۲۴ سالگی یه پسر با اغفال گولم زد که با هم حرف بزنیم کم کم انقدر قسم قرآن و جون مادرش و همه اماما رو خورد که من قصدم با تو ازدواجه درسم تموم نشده بذار تموم بشه برم سر کار میام خواستگاری بخدا بدجوری گولم زد و در یه فرصت از غفلت من استفاده کرد و آنچه نباید میشد شد و من الان دختر نیستم... من ۷ سال منتظرش شدم تا دکترا بگیره تازه فهمیدم چند ماهه عقد کرده و تو این چند ماه هم منو فریب میداده راحت تو چشام نگاه کرد گفت زن دارم برو با یکی دیگه واسش اعتراف کن تا باهات ازدواج کنه. می دونم الان میگید منم مقصر بودم و می دونستم گناهه و ... ولی بخدا من این حرفشو باور کرده بودم که گفت وقتی ما همدیگرو میخوایم زن و شوهریم و گناهی نداره بخدا من باور کردم و اون کارم بزور انجام داد. حالا می خوام بدونم خدا فقط منو با این تنهایی و آتیش تو قلبم مجازات کرد اون راحت داره با یکی دیگه حال میکنه و واسش ژست صداقت و جوانمردی میاد. چرا خدا اونو دوست داره با اینکه با قسم به قرآنش منو فریب داد؟ چرا دوسش داره و خوشبخت شده؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر محترم، به شهر سوال خوش آمدید.
متاسفانه، هشداری که ما همواره به همه دوستان به ویژه به دخترانی که هنوز در ابتدای راه و ارتباطات هستند، در همین سایت می دهیم پرهیز از این گونه ارتباطات است. داستان سرگذشت شما، افسوس و اندوهی که هرازگاهی با برخی از مطالب دیگر دوستان بر جان خوانندگان می نشیند، زنده می سازد. همانطور که خودتان اشاره فرمودید، تقصیر این خطا، بر عهده هر دوی شماست (نه آقاپسر به تنهایی و نه دختر خانم). و متاسفانه رنج و عذاب و مجازات آن نیز برای هر دو خواهد بود. اما پاسخ شما این است که به هیچ وجه تصور نکنید که ایشان (در صورت پایمال کردن حق شما) راه گریزی از نتیجه اعمال خود دارند. قطعا نتیجه ظلمی که روا داشته اند خواهند دید. و لزوما خوشبخت شدن یا نشدن در ازدواج نمیتواند مجازات آن باشد، هرچند هنوز هم ایشان در ابتدای راه هستند و واقعا مشخص نیست که خوشبخت شده باشند یا بعد از این باشند.
اکنون شما هستید که باید چاره مشکل خود کنید، از گذشته خود عبرت بگیرید، و تجربه تلخ هفت ساله خود را به دیگران، کوچکترها و دوستان دیگرتان نیز گوشزد کنید تا مسیر اشتباه را طی نکنند.
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست.

با تشکر از اینکه وقت گرانبهاتونو واسه من گذاشتید و پاسخ دادید. فقط خواستم اینو بگم که اون نامرد با دختری ازدواج کرد که با اونم رابطه داشت فقط اونو زن نکرده بود ولی رابطش با اون اخیرا شروع شده بود. و با من تو تمام این ۷ سال مثل زنش رفتار میکرد من عملا زنش بودم فقط واسه من پولی خرج نمی کرد و از نظر مالی حتی من بهش کمک می کردم. حالا اون با دختری ازدواج کرده که هر دو عاشق همن و دختره واسش میمره حتی وقتی دختره ماجرای منو فهمید کوچکترین اخمی به پسره نکرد و وقتی پسره بهش گفت من دروغ گفتم قانع شد با اینکه من خیلی شواهد درست بهش دادم که باید باور می کرد. حالا اون نامرد با دختریه که عاشقشه به این نمیگن خوشبختی؟ منو با بی آبرویی و تنهایی و درد و آتیش رها کرد و داره با عشق و لذت زندگی میکنه. حتی وقتی من بهش گفتم آبروم میره اگه کسی بفهمه نامرد من ۷ سال زنت بودم گفت چرا به زنم گفتی الان بهترین دوران زندگیمونه چرا بهترین دوران زندگیشو خرب کردی؟ تو برو با یکی دیگه واسش اعتراف کن تا قبولت کنه. این همون آدمی بود که واسه رسیدن به من به امام رضا دخیل بسته بود تا منو بهش بده. تمام قسماش که به امام و قران خورده هنوز تو گوشیم هست. رفتم پیش امام رضا شکایتشو کردم ولی اونم کاری نکرد. ۵ ماهه عاشقانه داره زندگی میکنه خدا مردا رو خیلی دوست داره این انصاف نیست

با سلام
من دختری ۲۰ ساله هستم.یک سال پیش با پسری آشنا شدم و بعد از مدتی رابطه نامشروع برقرار کردیم...ما قصدمون ازدواجه اما پدرم قبول نمیکنه بدلیل دانشجو بودن و کار مناسب نداشتن پسر.ما الان هیچ رابطه ای نداریم نه از طریق تلفن و نه هیچ چیز دیگر ، و در ضمن من از خطایی که مرتکب شدم به شدت پشیمان و از خدا طلب بخشش کردم و توبه کردم و لی نمیدانم خدا توبه ام را قبول کرده یا نه؟در ضمن از آنجایی که من دیگر نمیتوانم با کس دیگری ازدواج کنم و از آنجایی که اون پسر قراره بعد از سر کار رفتنش دوباره بیاد خواستگاری ، راهنمایی ام کنید که بهتر است دیگر ازدواج نکنم یا اینکه صبر کنم تا دوباره بیاید خواستگاری ...و از آنجایی که با خدای خود عهد بستم دیگر هیچ نوع رابطه ای با این پسر نداشته باشم تا وقتی ازدواج کنم با او...آیا شما صلاح میبینید که خودم با او تماس داشته باشم و پافشاری کنم برای ازدواج؟ و یا صبر کنم تا او بیاید...چون فکر میکنم اگر این موضوع را به خانواده ام بگویم پدرم حتما منو میکشه ، م من توبه کرده ام از این گناهی که انجام داده ام.لطفا راهنمایی....

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

آنچه رابطه بين پسر و دختر نامحرم را حلال مي کند، خواندن عقد شرعي ازدواج موقت يا دائم است که با شرائط آن و به صورت صحيح خوانده شود. بر اين اساس تا زماني که بين شما و پسر مورد علاقه شما عقد شرعي ازدواج -موقت يا دائم- به صورت صحيح خوانده نشود ، با هم نامحرم هستيد . هر نوع ارتباط غير متعارف بين شما حرام است ، هرچند قصد ازدواج هم داشته باشيد.
حتي نگاه کردن با قصد لذت به صورت و دست هاي همديگر و نگاه کردن بدون قصد لذت به بدن همديگر و دست دادن به هم و خنديدن و شوخي کردن با هم و صحبت هاي تحريک کننده حرام است .
مقداري که اسلام اجازه داده است ، صحبت کردن بدون قصد لذت دختر و پسر، براي شناخت اجمالي از هم و گرفتن نظر همديگر در مورد ازدواج است. اما بيش از اين مقدار و يا صحبت کردن با قصد لذت جايز نيست .
اگر رابطه بدني و جنسي داريد ، اين نوع رابطه گرچه با قصد جدي ازدواج هم باشد ،حرام است. هر گونه صحبت کردن با قصد لذت و يا نگاه به بدن همديگر حتي بدون قصد لذت حرام است.(۱)
ارتباط خود را فورا با هم قطع کنيد . بترسيد از اينکه اثر منفي اين نوع ارتباط قبل از عذاب آخرت ، در دنيا دامنگير شما گردد و هر دوي شما را رسوا نمايد. ممکن است اثر اين گناه به خانواده هاي شما نيز سرايت کند و براي زندگي آينده شما ايجاد گرفتاري نمايد.
در هر صورت از ارتباطي که تاحال با هم داشته ايد، فورا توبه کنيد . اگر قصد ازدواج جدي داريد ، از پسر بخواهيد تا رسما خواستگاري کند و سپس رفع موانع زمينه ازدواج خود را فراهم کنيد.
چنانچه فعلا زمينه ازدواج نداريد، بايد صبر کنيد تا زماني که زمينه ازدواج بين شما فراهم گردد.
غير از موضوع حكم شرعي كه در اين جا روشن است، توصيه ما به دختر خانم ها اين است که در اين گونه مسائل بايد بسيار عاقلانه تر و به دور از احساسات نگاه كنيد. اگر چه احساس و عاطفه و غرايز جنسي در وجود شما يك امر طبيعي است و نمي توانيد آن را ناديده بگيريد ، اما وقتي سخن از زندگي مشترك در زندگي براي هميشه است‌، نبايد ميدان را براي احساسات زياد باز كنيد ، به گونه اي كه عقل و اختيار شما نيز در دست‌آن قرار گيرد.
افراد بسياري مانند شما بودند كه با قصد و هدف ازدواج با پسراني دوست مي شوند ، اما به دلايل بسياري (خواه از طرف دختر ، يا پسر يا خانواده آن ها و يا عوامل اقتصادي و شرايط ديگر) ازدواجي صورت نمي گيرد. غالباً بازندگان اين گونه ارتباط ها دختران هستند‌، چون روابط شان صرفاً ‌بر اساس غريزه جنسي نبوده‌ ، بلكه يك روحيه عاطفي عميق در آن ها وجود داشته كه با جدايي موجب سرخوردگي ، افسردگي و ... آن ها شده است. غير از مسايل خانوادگي يا اجتماعي كه براي شان به وجود مي آيد.
اكنون ۲۵ سال داريد و تجربه شما بيش از يك دختر ۲۳ ساله است. تعجب مي كنيم كه چگونه ۲ سال به انتظار ازدواج يك نفر نشسته و عشق و علاقه خود را خرج و هزينه كرده ايد و به نتيجه روشني نرسيديد و هنوز هم مي خواهيد آن را ادامه داده يا پر رنگ تر كنيد! در حالي که خانواده شما هنوز هم مخالف هستند. چه بسا در همين دوره خواستگاراني خوب داشته ايد ، يا مي توانستيد داشته باشيد ، اما از كنار همه آن ها گذشتيد و يا توجهي چنداني به ‌آن ها نكرديد.
با صرف نظر از سوال مورد نظر، اصولآً ادامه ارتباط عاطفي شما با شخص مورد نظر به هيچ وجه به صلاح نيست. بهتر است بگوييم چيزي جز افزدودن تنش بر روحيه افسرده شما و تشديد افسردگي و اضطراب هيچ نتيجه اي براي شما ندارد ، ضمن آن كه توسعه دادن به اين ارتباط ، ضمن اينكه غير شرعي است ، پيامدهاي منفي براي تان خواهد داشت. به نظر ما حتي در صورت ازدواج ، غالباً چنين ازدواج هايي بر اساس آمارهاي موجود ازدواج هاي موفقي نبوده، مشكلات متعددي داشته كه طلاق يكي از آن پيامدها است.
بنابراين توصيه مي شود كه خود دار و صبور باشيد تا آينده خود را خراب نکنيد . زمينه ازدواج دائم خود را از بين نبريد . دختر مومن و دور انديش نبايد تا زماني که زمينه ازدواج شان با کسي که مي خواهد با او ازدواج کند فراهم نشود، خود را در اختيار هيچ پسري هرچند علاقه داشته باشد و قصد ازدواج هم داشته باشد، قرار دهد.
به نظر بيش تر مراجع معظم تقليد در ازدواج دختر باکره اجازه پدر دختر شرط است . اگر اجازه نگيرند ، عقدش باطل است.
مي تواني مسئله را با خانواده ات مطرح کني . رضايت خانواده را براي ازدواج با پسر مورد نظر جلب کني . بعد از خواستگاري رسمي و بعد با هم عقد يا صيغه محرميت بخوانيد، ولي عروسي بماند براي زمان مناسب. البته اين ها بعد از آگاهي تان از شرايط مناسب آن شخص براي ازدواج و زندگي هميشگي است.

پي نوشت:
۱. امام خميني، توضيح المسائل ، مسئله ۲۴۳۳.

موفق باشید.

با عرض سلام بنده یک مرد ۳۶ ساله هستم من رابطه فراوانی با دخترهای متعدد داشتم اما به یکی قول ازدواج دادم و بکارتش را گرفتم و تا زمینه ازدواج دائم برایم فراهم شود گفتم منتظرم شود ۶ سال منتظرم شد و من همچنان که با او رابطه داشتم و مانند زنم ازش استفاده می کردم با دخترهای دیگر هم بودم و با آنها رابطه جنسی کوتاه داشتم ولی بکارتشان را نمی گرفتم و قطع ارتباط می کردم ولی یکی در این بین بود با اینکه بکارتش را نگرفته بود بدجوری پیله کرد باید باهام ازدواج کنی من یک خواستکاری صوری رفتم که شرش را بکنم و بگویم مادرم مخالف است ولی زیبایی و مهربانی اش باعث شد عقدش کنم و آن دختری که ۶ سال بهش قول ازدواج داده بودم و در تمام این مدت هم مانند زنم ازش بهره می بردم و نهایت کمک و محبت را در همه زمینه ها به من داشت و با فداکاریش در زندگی پیشرفت کرده بودم را گول زدم و بهش نگفتم عقد کردم ولی روزی که در خانه زنم میهمان بودم پیامک هایش را دید و بهش گفت که من عقد کرده ام خیلی ناراحت شد و تا ۲ ماه هی ناله کرد و وقتی دید که من زنم را بسیار دوست دارم ناامید شد و گوشی اش را خاموش کرد. نمی دانم چه بر سرش می اید و دیگر هم نمی تواند با کسی ازدواج کند و از لحاظ روحی هم بسیار آسیب دید ولی من زنم از او زیباتر است و نمی خواهم طلاقش بدهم به نظرتان کار درست چیست؟ باید چکار کنم تا بلایی که بر سرش آوردم جبران شود؟ توبه کردم همین کافی است؟ خدا مرا می بخشد؟ و اینکه او تا آخر عمر تنها می ماند اشکالی ندارد؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به طور معمول با گذر زمان، شرايط و ملاك‌هاى افراد تغيير مى‌كند و گاهى عواملى غير ارادى از جمله عدم رضايت خانواده يا پاسخ مثبت آزمايش، مانع از عمل به قول و قرارها مى‌شود كه نتيجه‌اش سرخوردگى، احساس شكست، افسردگى، ازدواج گريزى نفرت از مردان )در دختر(، احساس گناه در صورت وجود رابطه، انتقام‌جويى، از دست رفتن فرصت ازدواج )به ويژه براى دختر( خواهد بود.

اما توجه داشته باشید که شما به خاطر وعده دروغین کار غیر اخلاقی انجام داده اید و چه بسا ایشان برای همیشه به مردان بدبین شود.

اما دقت داشته باشید:
اسلام دین عهد و پیمان است و یکی از علائم و صفات مؤمنان را وفای به عهد می داند. پیامبر اکرم (ص) فرمود :مؤمنان به شرط ها و تعهدات خود پای بند هستند. [۱] متأسفانه بعضی از افراد به این امر مهم پای بند نیستند و هر جا منافع و هوا و هوس آنان ایجاب کند به راحتی عهد و پیمان های خود را زیر پا می گذارند که این امر از نظر اخلاقی بسیار ناپسند است. با توجه به این نکته، انسان های فهیم و زیرک تا اشخاص را در جریانات و حوادث گوناگون امتحان نکنند و به صداقت و راستگویی و وفای به عهد و پیمان آنان یقین پیدا نکنند، در هیچ کاری به آنها اعتماد نمی کنند. مخصوصاً در امر مهم انتخاب همسر و ازدواج که انسان می خواهد شریک زندگی خود را انتخاب نماید، و از این رو است که باید با تحقیق و بررسی و مشورت با افراد دانا و دلسوز باشد تا بتواند همسری را انتخاب کند که به عهد و پیمان خود وفادار باشد. یک دختر جوان باید توجه داشته باشد که افراد فریب کار و هوسباز بسیاری، در کمین آنان نشسته اند که اگر غفلت کنند با زبان چرب و نرم و وعده های دروغ و توخالی ازدواج و زندگی های رؤیایی، در صدد فریب و تاراج عفت آنانند که به محض گرفتن گوهر عفت، آنان را به حال خود رها خواهند کرد و یا به وادی فساد و تباهی اخلاقی می کشانند. بنا بر این اولاً قبل از تحقیق کامل و مشورت با پدر و مادر هیچ درخواست ازدواجی را نپذیرند و ثانیاً بعد پذیرش درخواست ازدواج و انتخاب همسر آینده خود قبل از ازدواج شرعی و قانونی و ثبت آن در دفاتر ثبتی معتبر، به هیچ یک از اعمال زنا شویی تن در ندهند که پشیمانی هیچ سودی ندارد.

مسلما کسی که خدعه و نیرنگ می زند و عهد شکنی می کند گناه کار است و شدت گناه او به میزان ضربه و ضرر و خسارتی است که طرف مقابل در اثر این کار او می بیند و باید به هر نحو که می تواند خسارت های روحی و جسمی او را جبران نماید و الا در قیامت در پیشگاه خداوند مسئول است و در آخرت باید جواب گو باشد.

پی نوشت:
[۱] . تهذیب‏الأحکام، ج ۷، ص، ۳۷۲، رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِم‏.

موفق باشید.

سلام
هر کاری کنیم نتیجه ش بخودمون برمیگرده حتی اگر اون شخصی که بهش ظلم هایی از قبیل
تجاوز،بردن آبرو،از بین بردن پرده بکارت با دروغ و فریب شده ظالم رو ببخشه نتیجه عمل اون شخص به خودش برمیگرده و یه روزی یه جایی با ناموس خودش همون کار یا به مراتب بدتر انجام میشه
پس حواسمون باشه به کارامون قضاوتای نا بجامون حق و ناحق کردنامون و...

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .

اجازه دهید مطلب را از این جا آغاز نماییم که قرآن کریم درباره عکس العمل و پیامد کارهای انسان‌ها نکته‌های درس آموزی دارد از جمله فرمود: «و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ضعافاً خافوا علیهم فلیت... الله و لیقولوا قولا سدیدا» (۱)
کسانی که می‌ترسند کودکان ناتوان از آنها باقی ماند و زیر دست مردم شوند، پس باید از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستی گویند و راه عدالت را پویند. مفسر حکیم علامه طباطبایی در ذیل این آیه نکته‌ای درس آموزی بیان کرده و فرمود:
از آیات کریمه قرآن به دست می‌آید که بین اعمال نیک و بد انسان و بین حوادث خارجیه ارتباط هست و پیامد اعمال آدمی گاهی به شخص خود او و گاهی در یک مقیاس وسیع‌تر به نسل‌های آینده او باز می‌‌گردد و از همین باب است که در جریان خضر و موسی در قرآن آمده که آن دو دیواری را که در حال خراب شدن بود دوباره تعمیر کردند و ثروتی زیر آن دیوار پنهان بود که مال دو فرزند یتیم بوده است که پدر آنها فرد صالحی بوده است، و خداوند خواست این ثروت مصون بماند تا وقتی آن یتیم بزرگ شدند آن را بردار ند. از این گونه آموزه به روشنی معلوم می‌شود که اعمال آدمی اعم از نیک یا بد گاهی نتیجه و پیامدش حتی به نسل‌های بعد او می‌رسد ، گفتنی است که این نتیجه و پیامد وضعی و تکوینی اعمال خود آدمی است که گاهی اثر دراز مدتی از خود بر جای می‌گذارد و چه بسا ممکن است کارهای بد افراد به دلایل نهفته و نامعلوم و یا صالح بودن خود ذریه و نسل‌های بعدی آن افراد دامنگیر آنان نشود، ولی به طور کلی اصل ماجرا حقیقتی انکارناپذیر است و در قرآن کریم تصریح شده است. (۲)
پی‌نوشت‌ها:
۱. نساء (۴) آیه ۹.
۲. سید محمد حسین طباطبایی المیزان، نشر جامعه مدرسین ، قم ،ج ۴، ص ۳۱۸.

سلام.خسته نباشید...از حس مسولیتتون به جواب سوالا ممنونم و جواباتون عالیه..و بهمین دلیل میخواستم باهاتون درمورد زندگیم مشورت بگیرم..من چن ساله با دخترخانومی که کوچیکتر از خودمه رابطه داشتم واوایل رابطه. فقط صرف اینکه این نوع رابطه ها جذابیت خاصی داشت(نه بخاطر سکس)انجام دادم.ایشون کمی زودتر از اون سنشون که البته دیگ توی ایران عادی شده به بلوغ جنسی رسیده بودن و از طریق تلفن وپیامک با کسانی که نمیشناختن در ارتباط بودنو بکلی منو در جریانه تمام کارهاشون گذاشتن که البته جز من رابطه ی نطدیکی نداشتن و یک سری بحث ها دیگ..البته منم اشتباهاتم با ایشون یکسان بودو درک میکردم.از همون اول دلیلم بر ازدواج بوده و هست و الان بیشتر.حتی اجازه ندادم کسی از دوستانم ایشونو از نزدیک ملاقات کنه..حتی اگر بخوان حرف بی غیرتی بزنن.ایشون توی خونواده ی بشدت غیرتی و دوستداشتی ای هست(که البته فقط خواهر دارن و فرزنده ارشد هسن ک چن سال از من کوچیکترن)وزندگی ساده تری نسبت به ما دارن و همیشه من توی تصوراتم واقعا به اینکه روزی بخوام جزوی از خونوادشون باشم افتخار میکنم چون دوسشون دارم و بشدت اولویتم ایشونه..واینکه رابطه جنسی که باعث دخول بشه نداشتیم و اونم بدلایلی.چون درست بود اشتباه میکردیم ولی وجدان هم داشتیمو جلو کارامونو رفته رفته گرفتیم وهمدیگروهم درک میکردیم هرچند ک واقعا سخته جلو شهوتو بگیری ولی الان چند ماهه چون حرف یکی از اساتید دانشگاهم فکرمو مشغول کرد که فقط بخاطر سکس وشهوت ادامه میدم..بخاطر همین همون رفتارای اشتباهمونم گذاشتیم کنار ودروغ چرا از لحاظ عاطفی بوسیدن و دست گرفتنو بغل کردن هست وعذر میخوام بابت گفتنش.ولی خودم خیلی دوست دارم که همیناعم نباشه بخداقسم واز امروز بنا بر دلایلی با خدا عهد بستم که بخاطر رضایتش کاریو انجام بدم ودرعوضش خداهم یک لطف درحقم کنه که بازم هرچی باشه حکمتو رحمتشه..جدا از اون وقتی بعنوان یک مرد خودمو جای پدر ایشون قرار میدم میبینم اگر حتی پسری به قصد ازدواج و دوست داشتن خونواده م با دخترم رابطه پنهانی داشته باشه بطبع خیلی ناراحت میشم ومیدونم که از حق پسره نمیگذرم.ولی چنتا مشکل هس..یکی اینکه درسته بکارت سرجاش هست ولی تضمینی نمیتونم بدم که از احساست این خانوم چیز دیگ ای مونده باشه که بخواد واسه کسی خرج کنه..هرچند از این نگذرم که اگر ایشون توی زندگیم نبود معنی غیرتو مردونگی یادم میرفتو مسلما گرفتار اعتیاد و مشروبات بودم.چون تعصبی که ایشون رو این مسایل داشتن باعث شد که بخاطر فکر کردن به زندگی مشترکمون کنار بذارم ونخوام با دخترای دیگ ای رابطه برقرار کنم.چون پدرم نتونس چیزی از غیرت بهم نشون بده.هرچند که مرد بزرگ ودلسوز ومهرونیه.ولی ی اشکالم ی اشکاله.همه جوره جلورفتم باخودم از همه دیدگاه دیدم.کذشته ش برام مهم هست ولی میدونم چون درست اطلاع رسانی نشده بوده وگرفتار دوستای ناباب بوده درکش میکنم ومثل یه مرد نمیذارم کسی پشتش حرف بزنه حتی اگر چیزیو بخاطر خجالتش یا ترس از گذشته ش نگفته باشه.چون الانشو میبینم.ماهمدیگرو ساختیم.ب امامای معصوم اعتقاد داریم.خیلی احساس نزدیکتری ب دین و نماز پیدا کردیم و همدیگرو بخاطرشو نصیحت میکنیم.خلاصه همه چی خوبه ولی از نظر علت رابطه و ماهیت نه...کارمون گناهه هردومون میدونیم درکنار این گناه مستعد گناهای دیگ ای مثل دروغ نگاه ب نامحرم(نگاه بهمدیگه) دست زدن بهمدیگه هستیم..ولی مشکل اینجاس من توی شهرستانم وپشت کنکورو صد درصد بهم اطمینان داریم بحثی سر این نیست.فقط مشکلم اینه که باید تا سال اینده صبر کنم وبعد برم خواستگاری.چون نمیشه که بگم اصل رابطمون چی بوده.چون برادرام یبار اینکارو کردنو ب مشکل برخوردن..البته اینم بگم که از لحاظ عقیدتی من با اونا فرق دارم.اونا یجورایی شبیه اورپاییا فکر میکنن چون خارج از کشور بودن.حالا من باید داستان سازی کنم و ایشالا باهم ازدواج کنیم.چون هم خوفیم...ولی گناهشو چی؟؟خودم میدونم قصدم ازدواجه...ولی اینکه بخام رابطه پنهانی داشته باشم و دارم برام عذابه و ایشونم همچین نظری دارن.ولی نمیشه ک موقت از هم جداشیم.هرچند یکبار واسه محک زدن عشق همدیگ که بخاطر هوس نباشه یکماه از هم فاصله گرفتیم و بعد ازاون تغییر منفی که ایجاد نشد حس بزرگتر شدن دیگه ای بهمون دست داد والبته حس ترس که دیگ ازهم جدا نشیم.چون تلخ بود..حتی یبار خودش ازم خواست که دوسال از هم فاصله بگیریم بعد توی یک روز مشخص بیام خاستگاریش..منم بخاطر اینک براش سخت نشه انجام دادنش قبول کردم..ولی به ساعت نکشید که گفت نمیتونه..ببخش سرتونو درد اووردم.ولی جدا از اینکه هم از لحاظ احساساتی وانسانیت درقبال این اتفاق مسولم عاشقشم هستم واگر خدای نکرده قرار باشه بعد از ازدواح ضربه ای بخورم میپذریم هرچند که به انتخابم ایمان دارم.چون من باعث شروع این رابطه شدم واسه همین نمیخوام زندگی کسیرو که دوستدارم خراب کنم..شاید همه بگن باتو دوست شد شاید...اره شاید این واسه اکثریت صدق کنه.ولی من روی یه گمان و امار نامعمول نمیتونم پس بکشم.اصلا.هرچی باشه خودمو میبینم که چقدر پایبندم.اصلا فرض ده درصد که اونم مثل من باشه...اگه بخام داغونش کنم چی؟؟ایشون الان نماز میخونه..حجابش عالیه..مسجد میره..دور دوستای بدشو خط کشیده..نمیتونم خرابش کنم.لعنت ب من..فقط سوالم اینه درمقابل گناهی که ازش مطلع هستم میشه در اینده ان شاالله بعد ازدواج کفاره ای چیزی داد علاوه بر گناه که خدا از سر گناهمون بگذره؟؟چون باعث همه گناها منم...لطفا جوابمو بدین.یا علی

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. دوست عزیز، ای کاش میفرمودید هم شما و هم دختر خانم مورد نظر شما در چه سنی هستید. اجازه دهید ابتدا پاسخ سوالتان را بدهم. به طور کلی از نظر شرعی گناه دیگران بر عهده شما نیست و افشای آن هم برای شمامجاز نیست (البته به لحاظ شرعی، نه اخلاقی. چون ممکن است عملی از نظر شرعی اشکال نداشته باشد ولی از نظر اخلاقی درست نباشد).در مورد گناهان هم اگر کسی توبه (واقعی)کند، گناهان گذشته او را خداوند بزرگ می بخشد و پس از ان مانند کسی است که گناهی نکرده است. البته اگر گناهان و خطاها در حیطه حق الناس باشد یعنی باعث شده که حق کسی ضایع شود، آن راباید جبران کنید. اما... اما بخشش گناهان مربوط به گذشته است و اکنون و پس از این را شامل نمی شود. بنابراین شما از این به بعد نباید مرتکب گناه شوید.
اما در مورد ازدواج، اگر سن و سال شما و شرایط کلی هر دوی شما مناسب ازدواج است، بهتر است هرچه سریعتر این مسئله را از طریق خانواده ها دنبال کنید و اجازه ندهید از این جهت ذهن و فکر شما درگیر باشد. این حرف، به معنای مجلس عروسی نیست بلکه به معنای مطرح کردن آن با خانواده تان و تصمیم برای خواستگاری و رفت و آمد ها... که شاید خود این مسئله یک ماه و شاید یک سال به طول بیانجامد. بنابراین با این فکر که الان زود است، این کار را ترک نکنید. اما این آمادگی را داشته باشید که با پیشنهاد ازدواج و مطرح شدن آن، ممکن است مخالفت هایی هم از هر یک از دو طرف یا برخی اقوام بشود،یا موانعی پدید بیاید که با توجه به روحیه شما و تصمیم و اراده قوی هر دو طرف با صبر و تحمل و تدبر و البته توکل ب خدای مهربان میتوانید این مشکلات را هم پشت سر بگذارید. انشالله با کمترین مشکل، بتوانید به زندگی مشترک دست یابید.
موفق باشید.

سلام..واقعا ممنون بابت پعسختون...من ۲۲سالمه و ایشون ۱۸سال...البته الان که واستون نظر میذارم من بخاطر عقیده قلبی ومحکمی که بخاطر ازدواج با ایشون دارم دیگ حتی دستشونم نمیگیرمو خودشم دلیلمو درک میکنه..چون بیشتر مرتکب خطا نشیمو واقعا منتظر ی فرصت مناسبیم.باید سال اینده با خونواده م حرف بزنم.وگرنه تو این وضعیت قبول نمیکنن و میگن تو معلوم نیست میخوای درس بخونی یا فلان؟؟بعد من شهرستانم وایشون توی مرکز استانن.پس عرف ها فرق داره.ولی تا سال اینده ب امید خدا برنامه ای چیدم که هرچی زودتر بخوبی وخوشی تمومش کنم این رابطه پنهانو...ولی الان وااااقعا دستم بستس...حتی نمیتونم واسه یبارم برم مرکز استان که بگم ایشونو در جای خاصی چندبار دیدم و....نمیخوام حرفی از رابطه پنهان بزنم.چون نمیخوام زندگی اینده م با این دید جلو کنه ک تا مشکلی پیش اومد سریع بگن بفرما چوبشو خوردی...هرچند که شاید مشکل بسیار کوچیکی باشه...حرف بسیاره...ولی امیدوارم.که خدا این احساس مسولیت منو بپای اصرار برگناه و استغفرالله به پای مسخره کردن قوانینو مغفرتشون نزنه که به بزرگیش قسم نیست.خودشم میدونه...ولی توی دلم بی قراریه که نکنه یوقت خطاکارو زیان کار. باشم ..ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و تشکر از اظهار لطف و ارائه نظرات خود، ما نیز آرزومیکنیم در مسیر درست و نیت پاکی که دارید، خداوند متعال شما را یاری کند. که البته تلاش شما قطعا لازم و ضروری است. سایر موانع ظاهری و برخی تفاوتها با مذاکرات و جلسات و به مرور قابل حل خواهد بود انشالله.
آرزوی ما سلامتی و خوشبختی شماست.
موفق باشید.

سلام چرا نظر من ن نشون داده شده و تایید شده؟و نه جوابی داده شده؟؟؟من ب سایتتون اعتماد کردم!

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام
تعداد سوالات مخصوصا در بخش مشاوره بسیار زیاد است و به نوبت پاسخگویی می شود.
تشکر از صبر و اعتماد شما
موفق باشید

عزیزان چه جوابهای بدی دادید. بخدا خداوند خیلی بخشنده هست خداروشکر بنده ی خدا مقام و جایگاه خدا رو هیچوقت نمیتونه داشته باشه وگرنه همه آدمها تا الان باید با هر گناهی راهی جهنم میشدن.انسان جایز الخطاست این رو خود خدا گفته انسانهای بد دل.... خداوند توبه کننده هارو دوست داره.و ببخشید مردامون هرکاری میکنن مهم نیس این زنهای بدبخت باید اینقدر تحقیر بشن؟؟؟ شما هروقت توبه کنید از ته دلتون خدا شمارو میبخشه خانوم محترم و اینو بدونید بکارت روح ارزش بالاتری داره زنی که بتونه عاشق اون شوهر و زندگی بمونه زنه نه اون زنی که به مهریه و طلا و جواهرش بخواد بنازه .. خدایا شکرت تو خدایی نه بنده ی بخیلت

تصویر مشاور شهر سوال

از این که در نظرات مشارکت نمودید، متشکریم.

توروخدا کسی رو به خاطر گناهش سرزنش نکنید فکر نکید خودتون معصومید وهیچ اشتباهی ازتون سر نمیزنه مغرور نشید که یک روزهم سرحودتون میاد من اینو نمیگم امام صادق میگه اگه کسی رو به خاطر گناهی سرزنش کردی نمیمیری تا به اون گناه دچار بشی !این بلا سر خودمم اومد وتا اخرعمر باید عذاب وجدان داشته باشم ....خدا کمکمون که که شیطان منتظره از هر راهی وارد بشه وغرور یکی از اون راهاس

سلام پاسخ هاتون کاملا منطقی اخلاقی و مستنده خیلی مچکرم *خدا واقعا دوستون داره... میتونم یه سوال بپرسم؟البته بیشتر درد و دله تا سوال ! میتونم؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام و متشکر.
کارشناسان ما برای پاسخ به سوالات شما اینجا هستند.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید خواهش میکنم به سوالم جواب بدین واقعا نیاز دارم
من فرد تقربا مومنی بودم یعنی اعمال واجمو انجام میدادم تا اینکه پیامکی از دختری بهم اومد و با یکسری حرف های همیشگی به دوستی منجر شد و این دوستی یکسال طول کشید و در حد دست دادن بوسیدن هم پیش رفت و من بعضی وقت ها که با خودم فکر میکردم واقعا عذاب میکشیدم که یکسال است که نماز و خدا رو گذاشته بود کنار ولی بخاطر وابسی با دختره بودم ولی الآن ازش جدا شدم و توبه کردم چون این یکسال افسردگی هم گرفته بودم ولی الآن با نماز بهتر شدم سوال من اینست که آیا اینکه دختر گفته نمیبخشمت و لعن کرده روی زندگی آیندم اثر میذاره این مسئله واقعا عذابم میده تورو خدا نظرمو ثبت کنید

پرسشگر گرامی؛
اگر کسی واقعاً با رعایت این شرایط توبه کند هرگز نباید از رحمت الاهی مأیوس باشد؛ زیرا هر چه گناه او بزرگ تر باشد باز رحمت الاهی واسع تر است و قطعا خداوند به وعده خود عمل کرده و توبه او را خواهد پذیرفت.
نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همان طورکه خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
بنا براین تا جایی که ممکن است گناه خود را مخفی کرده و آن را با هیچ کس جز خدای مهربان در میان نگذارید و از این موضوع حتی با همسرتان چیزی نگوئید و اگر احیاناً از این موضوع باخبر شد، صادقانه واقعیت امر و توبه خود را با او در میان بگذارید.

پشيمان شدن از خطاهاي گذشته نشان از زنده بودن معنويت در شما است و اينكه هنوز نور خداوند در وجودتان در حال تابش است. پس دقت كنيد كه شيطان موجبات خاموش كردن اين نور را در شما فراهم نياورد.
سستي در اعتقاد و كمرنگ شدن ايمان و معنويات، معلول علل گوناگوني است كه البته اصلي ترين و در رأس همه آنها گناه مي باشد. گناه نه تنها انسان را از خداوند دور مي كند بلكه انسان را نيز نسبت به خداوند و وعده هاي او بدگمان و نااميد مي گرداند. راه اصلي دوري جستن از گناه، توبه و ايستادگي در برابر آن مي باشد و تا شيريني گناه در ذائقه تان وجود دارد هرگز نمي توانيد در برابر آن ايستادگي كنيد.
از این به بعد به روحیات خوبی که از عبادات می بردید فکر کنید.

موفق باشید.

سلام من ۶سال بادختری که قبلادوست پسرداشته رابطه جنسی داشتم وایشون میگفت باهاشون دوست بوده ولی رابطه جنسی نداشته تواین شش سال رابطه ماپیشرفته بودودخول انجام میشدبه گفته ایشون پردشون حلقویه یک بارم که باهم قهربودیم سرنرفتن من به خواستگاریش بادوست پسرقبلیش ارتباط برقرارکرده بودواون هم اومده بودخواستگاریش ولی بعدازبله برون دوباره اونوردکردوبامن رابطه برقرارکردایشون۷سال ازمن کوچیکترن حالابه نظرتون به صلاحه من باایشون ازدواج کنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما،
دوست عزیز، به نظر خودتان بعد از ۶ سال رابطه جنسی با یک دختر خانم، این سوال درستی است که اکنون میپرسید؟؟؟ اگر صرفا نگران تفاوت سنی و گذشته ایشان هستید، مشکلی نیست و با توجه به رابطه شش ساله شما، بهتر است قبل از این که با قهر و آشتی های مکرر ایشان را بیشتر به گناه و خیانت وادار کنید، نسبت به ازدواج شرعی و قانونی اقدام نمایید.
موفق باشید.

سلام.ب نظر من توبه كنين و زندگيتونو ادامه بدين.مگه خدا نعوذ بالله جلاده ك بخواد تو رو توى اتيش بسوزونه يا هر چيزى؟ خدا خيلى خيلى مهربونه.اينكه ميگن خدا تو اتيش ميسوزونه ادمو و ....از نظر من اشتباهه. خدا خيلى بزرگ و بخشنده و مهربونه و عقده اى نيس ك خواسته باشه انتقام بگيره.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
در قرآن کریم، پروردگار ۹۱ بار به عنوان غفور (بسیار آمرزنده) و ۵ بار به عنوان غفار (بسیار بخشنده) یاد شده است و بیش از ۸۰ بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا و قبولی توبه، سخن به میان آمده است. همة این‌ها حکایت از دامنة گسترده رحمت و مغفرت حق تعالی و قبولی توبة توبه کنندگان دارد. در آیة سورة نساء می‌فرماید:
«هر کسی کار بدی انجام داده یا به خود ستم روا داشته» (اگر) از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».
یأس و نا امیدی از لطف و رحمت بی پایان و بی کرانة حق تعالی چرا؟
این سخن خدا است: «ای پیامبر! از قول من به مردم بگو: ای بندگان من! ای کسانی که (با بدی‌ها و گناهان) بر خود ستم روا داشتید، از رحمت خداوند نا امید نشوید (و بدانید که در صورت توبه کردن) خدا همة گناهان را می‌آمرزد، چه این که او بسیار آمرزنده و مهربان است».(۱)
آنان که از روی عناد و لجاجت، عصیان با پروردگار هستی نکرده‌اند، یا بر آن موضع نیستند، بلکه گناه آنان از روی جهل و سهو و پیروی هوای نفس و غلبة نفس اماره و مقتضیات جوانی آنان بوده و سپس توبة حقیقی کرده‌اند، چرا مأیوس شوند؟ یأس از رحمت الهی، خود از گناهان کبیره و در ردیف کفر قرار دارد!
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(۲) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
پس توبه مخصوص گناه خاصی نیست و شخص خاصی را نیز شامل نمی‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی وعدة پذیرش توبه داده است و در این جهت فرقی بین گناه کبیره و صغیره نیست، اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. زمر (۳۹) آیه ۵۳.
۲. بقره (۲) آیه ۲۲۲.

سلام من سه سال پیش با مردی دوست شدم که قبلا زنشو طلاق داده بود بعد دوسال دوستی اومد خواستگاری و فلان و ندادنم اخر سر رفت با ی دختر مطلقه ازدواج کرد بدون اینکه ما کات کنیم وقتی شنیدم کاخ ارزوهام بکل خراب شد داغون شدم و یک هفته زیر سرم و امپول بعد چند وقت برگشت و گفت اونو بخاطر فشاری ک از طرف خونواثه و از طرف من و توقعات بالایی ک داشتم بدون عشق و علاقه و یک لحظه بدون فکر عقد کرده.اینم بگم یکماه فقط باهم بودن.بعد الان چهار ماهه باهمیم اول قبول نکردم بعد کلی اصرار و اه و ناله و اینکه خودشو میکشه قبول کردم کلی وعده وعید داد بعد الان اومده میگه نمیتونه هنم مهریه اونو بده هم ب وعده هاش عمل کنهتو این چهار ماه میخواست باهاش راه بیاد ک توافقی جداشن ولی اون رضا نداد و همه مهرشو میخواد.اینم بگم اون دختر دوست خودم بود که به من خیانت کرد و با اینکه دید ماباهمیم اومدو باهزار دلبری و منو از چشم اون انداختن قالب کرد خودشو.الانم برا ی ماه نامزدی مهریه میخواد تازه.خیلی ازش متنفرم ازهردوشون اما عشقمو بخاطر محبتی ک بش دارم بخشیدم اما اونو بخدا حواله کردم ک زندگیمو داغون کردو الانم با ایتنکه میبینه اون مرد بامنه و نمیتونیم بی هم زندگی کنیم دس برنمیداره.سوال اینه بعد اینکه پرونده بجریان افتاد من با این مرد میتونم ازدواج کنم؟با توجه ب اینکه این مرد الان ازدواج سومش میشه و زنش و درحال طلاقه بازهم به احازه زن نیاز داره؟واینکه بعد اینکه مرد پرونده رو ب جریان انداخت و قبول کرد مهریه رو تقسیط کنن و بده دادگاه بعد چند ماه صدور حکم طلاقو میده؟ بخدا اون نامرد وارد رابطه ی جدی ماشد و من وارد زندگی اون نشدم.الان اسم اون تو یک هفته رفته شناسنامه و من بادوسال رابطه که مثل زنو شوهر بودیمو بذاهم سنگ تموم گذاشتیم شدم غریبه.افسرگی شدید مبتلا شدمو از اینکه اون زنه خاعن که ازپشت بمن خنجر زد و مثلا دوستم بود عشقمو بزور مهربه و فلان بکشه سمت خودش.من تحمل ندارم دوباره اونروزا رو بکشم نصفه جون شدم دیگه جونی ندارم بیفتم زیر سرم ها.من شدیدا وابستم.ترو خدا به سوالایی که بالا پرسیدم جواب بدید تروخداااااااا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال:
سوالات و مطالب شما متشکل از چند بخش بود. در مسائل حقوقی و قانونی لازم است به یک وکیل یا مشاور حقوقی (یا سامانه های مربوطه) مراجعه کنید تا پاسخ سوالات خود را بگیرید. اما در مورد ازدواج با این آقا، واقعا تصمیم با شماست. خیلی اوقات برخی از بانوان با اینکه موارد و شواهد عینی از عدم صلاحیت طرف مقابل را مشاهده میکنند به دلایلی نامعلوم چشم بر همه آنها می بندند و در نهایت کار خودشان را می کنند، و البته در نهایت هم پشیمان می شوند . بنده به بحث لج و لج بازی بین شما و دوستتان که بر سر وصلت با یک نفر پیش آمده کاری ندارم... البته منطقی هم نیست که زندگی همیشگی و دائمی خود را بر اساس چنین بازی های کودکانه بنا کنید!
اما در مورد چنین فردی ، به قول خودتان این، سومین ازدواج رسمی او خواهد بود (ازدواجها و روابط غیر رسمی واقعا مشخص نیست). به نظر شما کسی که یکبار ازدواج کرده و جدا شده ، بعد بدون اقدام رسمی و عملی برای ازدواج دو سال با شما رابطه برقرار کرده و بعد با بهانه هایی سراغ دیگری رفته و باز با او بهم زده ، اکنون دوباره سراغ شما آمده، بر فرض اینکه با شما ازدواج کند، این داستان تمام خواهد شد؟؟؟ البته در رابطه بین شما و ایشان، قطعا هر اتفاقی افتاده باشد و هر عواقبی داشته و خواهد داشت، بخشی از تقصیر بر عهده خود شماست که بیگانه ای را به سادگی به خلوت و حریم خود راه میدهید و با او مانند همسر قانونی و شرعی تان رفتار میکنید! اما گذشته از این مسئله آیا واقعا به نظر شما چنین فردی قابل اعتماد خواهد بود؟ میتوانید با آسودگی خیال و آرامش به او تکیه کنید؟ اصلا فکر کرده اید که این آقا در ذهن خود چه دیدگاهی نسبت به شما دارد؟
پاسخ این سوالات ، میتواند شما را در پاسخ به سوالات خودتان راهنمایی کند.
موفق باشید

سلام من با دختری رابطه جنسی داشتم . دو طرف رضایت داشتیم و این کار رو کردیم که فقط خیالمون راحت باشه ک با هم ازدواج میکنیم
اما الان پدر مادرش نمیدونن که دخترشون دختر نیست . و اونو بخاطر اینکه با من بوده زندونی کردن
الان راهنمایی میخام که ببینم چجوری میشه که من به اون دختر برسم؟ ایا راه قانونی هست که من اقدام کنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
اولا سوال شما حقوقی است و پاسخ خود را بایستی از یک وکیل یا مشاور حقوقی بپرسید.
ثانیا، کار شما، با هر نیتی که بوده، اشتباه بوده و ضرر این کار عمدتا متوجه دختر خانم است. امیدواریم پای این تصمیم خود بایستید و برای این ازدواج تلاش کنید تا دختر خانم هم کمتر دچار عواقب ناگوار این مسئله باشد.
موفق باشید.

سلام .| من ۲۸ سالمه ، حدود پنج ساله فکر و ذهنم درگیر خواستگارمه ۳۴ ساله که خانوادم بخاطر خواهر بزرگتر از خودم گفتن نه، خیلی خواهان بود اما ب قول خودش تو ذوقی خورده ، حالا اینا زیاد مهم نیستن چون گذشته دیگه ..جسارت نباشه واقعا دوسش داشتم یا دارم نمیدونم . من بعد از یکسال از خواستگاریش تونستیم باهم در ارتباط باشیم . بیشتر تلگرامی ..چرا چون میگفت دوسم داره ولی حرکتی برای جلب رضایتم نمیکرد ک جسارت کنم همدیگه رو ببینیم . فقط تو محله همو میدیدیم ..شاید یکی دوبار باهم بیرون رفتیم ..دلیل دوری من ازش پیشنهادای سکسی بود ک میداد ..میگفتم اگ دوسم داشت اینو نمیخواد از من ..اونم مدام میگفت اگ دوسم داشتی میومدی برا هرچی ک میخوام ..نرفتم ..متاسفانه یا شایدم خوشبختانه خبر تلخ ازدواجشو شنیدم دوساله ۱۲ سال از خودش کوچیکتره ..دوساله داغونم چون ناکام شدم ..چون حس کردم همسرشو از قبل زیر سر داشت ک همش از سکس با من حرف زد ...بهم گفت دیگه مزاحمم نشد حتی رفت اسمم پیش خانواده همسرش آورد ک ب من زنگ بزنن ک نکنه دردسر ساز شم ..خلاصه بعد اینا سه ماه از عقدش گذشت و دوباره پیداش شد تازه داشت حالم خوب میشد کلا عوض شد ک فلانی تو زندگیم بودی منتهی ازم دوری کردی ..بخدا سعی کردم ردش کنم ..تا کم کم متوجه شدم نسبت ب مجردیش بیشتر وابستش شدم ..ب اصرار بردم پیش خودش ..ولی بی تفاوت بودم نسبت بهش .چون ب اصرار برد ..منم نمیتونستم هم حسی کنم با کسی ک زن داره و حسم میکردم ک فقط از رو هوسش اونجام ..بخاطر همین برخوردم و تند شدنم بعداز این قضایا بهم میگفت بی حس روانی بی شرف .زنشو میکوبوند رو سرم ..گفت دیگه مزاحمم نشو . شکستم خسابی ...چیزی رو از دست ندادم معذرت میخوام نذاشتم حتی بدنمم لمس کنه ..ولی احساس گناه دارم ..با این تفاوت ک فکر میکنم هنوزم دوسش دارم ...پریشبم بالاخره بعداز دوسال عروسیش بود ..طولانی شد گفته هام ولی ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
خواهر گرامی، گزارش مختصر سرگذشت شما را خواندیم. هم جای تأسف دارد و هم جای خوشحالی، تأسف از این که رابطه عاطفی در زمانی شکل گرفت و به اصطلاح خودتان در نهایت شکست عشقی خوردید و اینکه پس از ازدواج ایشان دوباره ارتباط برقرار کردید، و خوشحالی از اینکه این ارتباط دچار عواقب خطرناکی که میتوانست بشود، نشد. البته این حس شکست و اندوه از دست دادن کسی که دوستش داشتید (هرچند به نظر می رسد کمی غیرمنطقی بوده چون به وضوح می بینید که چه شخصیت نامناسبی است) تا مدتی با شماست. بهتر است به چند نکته توجه کنید، اولا این که از همین اطلاعات اندک که ارائه کردید میتوان فهمید این فرد واقعا به درد ازدواج نمی خورد. کسی که به قول شما پیش از آشنایی با شما همسرش (یعنی فرد دیگری بغیر از شما) را زیر نظر داشته، کسی که پس از عقد و ازدواج، یعنی بعنوان یک فرد تازه متأهل شده قصد داشته مجددا با شما ارتباط داشته باشد آن هم ارتباط جنسی!!! قطعا چنین فرد بوالهوسی پس از ازدواج با شما هم میتوانست بسادگی تصمیم بگیرد با دیگری ارتباط داشته باشد! نکته مهم دوم این که هنوز هم این احتمال زیاد است که ایشان باز هم با شما تماس بگیرد و تقاضای ملاقات یا حتی ارتباط داشته باشد. به شما توصیه میکنیم اگر اراده کافی برای عدم جواب دادن به ایشان را ندارید، تا جای ممکن مسیرهای ارتباطی مانند خط تماس و شماره های فضای مجازی و غیره و غیره را قطع کنید. این کار هم به نفع شماست و هم به نفع این آقا و زندگی مشترک ایشان.
موفق باشید

سلام
آیا از زنی که در دوره عده در طلاق رجعی به سر می برد به خاطر حاضر شدن در اماکن مختلف با مردی غریبه به دلیل رابطه نامشروع می توان شکایت کرد؟ ضمنا هیچگونه امکان ارجاع برای لغو حکم طلاق وجود ندارد. (زوج دادخواست طلاق داده است.)

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
متاسفانه کارشناس و پاسخگوی پرسش های حقوقی در سایت نداریم که بتوانیم در خدمت شما باشیم
امیدواریم موفق و سلامت باشید

دختری ۲۰ساله هستم از حدود ۲سال پیش چن بار مجبور به رابطه جنسی شدم که خداشاهده هیچوقت راضی نبودم دفه اول از رو سهل انگاری و سادگیم بود و دفعات بعد تهدید به بی آبرویی الان ۱ساله که از دست اون آدم راحت شدم و خداروشکر کاری به کارم نداره اما کابوس ها و اون عذابای من تمومی نداره بهم بگین باید چیکار کنم؟بعد چن بار رابطه مطمعنا با هر کسی ازدواج کنم اینو می فهمه ینب من باید برا همیشه مجرد بمونم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی،
قطعا لزومی ندارد که شما برای همیشه مجرد بمانید. البته شما بارها مرتکب اشتباه، خطا و گناهی شدید که علاوه بر توبه و پشیمانی از آنها، خواهی نخواهی عواقب و نتایج ملموسی دارد و به اصطلاح کار شما را دشوار می سازد. اما این پایان راه نیست.
توصیه میکنیم به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس، ترجیحا خانم، مراجعه کنید.
موفق باشید.

دختری هستم ۲۵ساله، وبسیار نجابت وپاکی ام برام مهمه،و به خداوندی خدا قسم تا الان دست یه پسرهم به من نخورد ،و همیشه به این نجابت افتخار کردم
دراین چندسال گره بدی در ازدواجم افتاد پیش چندین دعانویس رفتم نتونست گره منو بازکنه
تا همین چندچقت قبل یه دعانویسی معرفی کردن که البته سنش بالاست
به من گفت بیا خونه و باید به روی نقاطی ازبدنت دعابنویسم
خلاصه منم رفتم، ولی ازاونجا که تا حالا هیچ پسری حتی مچ دستمو ندید ، و البته اونجا چندمشتری بود ،منو برد اتاق و گفت لباساتو دربیار من چون واقعا تو گره بدی افتاده بودم مجبورشدم بخاطر مشکلم این کار رو کنم
خلاصه دستمالی بلند رو خودم پهن کردم
او امد و روی بدنم هی نوشت و گفت دستمالو بردار،خیلی گریه ام گرفت
هی گفت نترس من کارت ندارم که ،این کارمه و قسم خورد روزی با چندین زن ودختر اینطوردعا مینویسه،خلاصه گفت پشت به کمربخواب من که خوابیدم حواسم نبود دیدم داره به پاهام چیزی میماله، نگاه کردم دیدم نشسته رو پاهام ،خیلی پریشون شدم وگریه کردم ولی گفت نترس دست به ... نمیزنم ولی این طلسم طوریه با نجاست مرد هست ،خلاصه بعد تموم شد ،البته واقعا من دست نخورده هستم ودرکل عمرم حتی پسری انگشت هم به لباسام نزدوباپسری نبودم،
وبه این ماه قسم نجابتم هنوزم برام مهمه منتها ادمی در وضعیت من ومشکلاتم مجبور بود بره پیش دعانویس
خلاصه الان بعد اینمدت من بشدت پریشونم ،بشدت شب وروزم گریه شده ،هی میگم دیگه پاک نیستم نجیب نیستم،هی ترس وهراس دارم، هی میگم به خواستگارم که ازقبل میخواستمش وخونواده عالی هستن جریانو بگم منتها چه فکری خواهد کرد؟
من چه کنم با این گریه هام؟حتی غذا بزور میخورم ،حس میکنم دختر کثیفی شدم
مادر خواستگارم همسایه هست که بشدت سرمن قسم میخوره،سرمن ونجابتم وپاکیم
چون من واقعا خداترسم واهل قران ونماز ،ولی الان هی ازشون خجالت میکشم وهی گریه هی نگرانی
خواستگارم هم بشدت پاکی براش مهمه و گفته دختری که قبل ازدواج دست بش خورد یا رابطه داشته هرگز نمیخوام
کاش خدامنو بکشه ،هی میگم بدبخت تودیگه دخترعفیف قبل نیستی وهرپسری نباشه دیگه نمیخوادت

درحالیکه من هنوزم واقعا برامه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، هرچند واقعا جای نگرانی در حال حاضر وجود ندارد اما چند نکته در خصوص شما هست که لازم است تذکر دهیم:
۱-مراجعه به رمّال و دعا نویس برای حل مشکل در حالی که اکثر این افراد مشکلات خودشان را نمیتوانند حل کنند و صرفا به کاسبی با این نام می پردازند، به هیچ وجه مسیر درستی نیست که رفته اید.
۲-اگر دعانویسی و اینگونه مسائل، وجه درستی هم داشته باشد، قطعا افراد بسیار اندکی هستند که به سادگی قابل دسترسی نیستند. وقتی یک دعانویس بخاطر نوشتن دعا، بدیهی ترین مسائل شرعی (رعایت حریم محرم و نامحرم) را نادیده میگیرد، قطعا نه به دعای او اعتباری هست و نه به حرف و عمل او اعتمادی خواهد بود. حتی به احتمال زیاد در مواردی خاص ممکن است مرتکب اعمالی بدتر از این هم بشود. توجه داشته باشید که در شرع مقدس اسلام تماس با نامحرم به هر عنوانی حرام است، حتی در پزشکی، مگر در موارد اضطرار و خاص که به اصطلاح خودمان پای مرگ و زندگی در میان باشد...
۳-اکنون که این مسئله تمام شده و شما فهمیده اید اشتباه کرده اید، و البته خوشبختانه خسارت جدی هم در این خصوص به شما وارد نشده، بهتر است ضمن توبه و استغفار به درگاه خدا، ذهن خود را بیشتر درگیر این موضوع نکنید.
۴-اعتراف به گناه به فتوای همه مراجع، گناه است و اگر هم خدای ناکرده شما مرتکب گناهی شده باشید (حتی بدتر از این)، لازم است از آن گناه توبه و به درگاه خداوند استغفار کنید. و نباید در این خصوص به کسی چیزی بگویید. حتی به همسرتان (چه رسد به کسی که هنوز هیچ نسبتی با شما ندارد!!!)
۵- از این به بعد هم سعی کنید ضمن توکل بر خدای بزرگ در همه مراحل زندگی (سختی ها و آسانی ها، مشکلات، شادی و غم ها) در صورت برخورد با مشکلات، در ابتدا تلاش کنید با صبر و فکر و عقلانیت به راه حل آن مشکل دست پیدا کنید، در مرحله بعد با مشورت با افراد با تجربه (از دوست و رفیق گرفته تا پدر و مادر و معلم و در نهایت مشاور). انشالله کلید حل مشکلات خود را پیدا خواهید کرد.
موفق باشید

آیا دختر و پسری قبل از ازدواج باهم رایطه جنسی داشته باشند میتوانند باهم ازدواج کنند؟

تصویر شهرسوال

سلام بر شما و وقت بخیر
آنچه که طبق نظر بعضی از مراجع به حرمت ابدی منجر می شود و طرفین هرگز نمی توانند با هم ازدواج کنند، این است که زن در عقد مرد دیگری یا ایام عده ازدواج قبلی باشد و در این حال مرتکب گناه شنیع زنا شود.
اما اگر خدای ناکرده طرفین مرتکب این گناه کبیره شده باشند ولی زن در عقد مرد دیگری یا در عده ازدواج قبلی نبوده، در رابطه با ازدواج با چنین زنی امام خمینی (ره) فرموده اند: "اگر با زن بى شوهرى که در عدّه نیست زنا کند، بعداً مى‏تواند آن زن را براى خود عقد نماید، ولى احتیاط مستحبّ آن است که صبر کند، تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد نماید، (بلکه احتیاط حتى الامکان نباید ترک شود و همچنین است اگر دیگرى بخواهد آن زن را عقد کند." [۱] حضرات آیات بهجت (مد ظله )، خوئی (ره) و تبریزى (ره) فرموده اند: "مکروه است که بعداً آن زن را براى خود عقد نماید، بلکه احتیاط مستحبّ آن است که با او ازدواج ننماید، مگر این که زن از کار خود توبه نموده باشد".[۲] نظر بقیه مراجع تقلید نیز در این موضوع تقریبا یکسان است و ازدواج با چنین زنی حرام نیست.
پی نوشت:
[۱] توضیح المسائل مراجع، ج ۲، ص ۴۷۰، مسئله ۲۳۹۹.
[۲] توضیح المسائل مراجع، ج۲ ، ص ۴۷۰، مسئله ۲۳۹۹.

واقعا ممنون ک بی جواب نذاشتین منو ..ممنون از راهنمایی مفیدتون ... فقط از اینکه نوشتید تا حدودی غیر منطقیه خواست دلی ک داشتم مبهم بود برام ..؟؟!!!
توکلم بخداس دوست داشتن آدمای اشتباهی میتونه بزرگترین گناه باشه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و تشکر از اظهار لطف و محبت شما.
مقصود از غیر منطقی بودن، این بود که با توجه به اینکه حقیقت شخصیت و قصد این فرد برای شما به اصطلاح رو شده است، کمی غیر منطقی است که احساس شکست داشته باشید. بالعکس لازم است احساس شکر و خرسندی را در خود تقویت کنید به این دلیل که دچار اشتباهات و عواقب بدتری نشدید.
موفق باشید

سلام. مردی هستم ۳۲ ساله. از وقتی ازدواج کردم با توجه به شرایط خاص خواهر زنم که ۲۴ ساله هست و سه سال از زنم کوچیکتر حدود هفت ساله که با هم رابطه داریم. البته این رابطه فقط رابطه جسمی هست و رابطه جنسی نداشتیم.چون نیاز شدید به جنس مخالف داشت به سمت من اومد و من هم برای اینکه یه جورایی آروم بشه باهاش رابطه جسمی رو برقرار کردم. فکر کردم بعد از ازدواجش دیگه همه چی تموم میشه اما این اتفاق نیفتاد. شوهرش خیلی سرد مزاج هست و نمی تونه نیازش رو برآورده بکنه. از طرفی به من هم عادت کرده و رابطه جسمی براش آرامش بیشتری میاره تا رابطه جنسی. من هم برای اینکه زندگیش دچار مشکل نشه فعلن رابطه مون رو ادامه می دم. از طرفی تا حالا نه کسی شک کرده نه اتفاقی افتاده. من و زنم هم مشکلاتی با هم داریم که با برقراری رابطه جسمی و عاطفی با خواهرش آروم می شم. یعنی به نوعی ارتباط بین من و خواهرزنم باعث دوام زندگی هردومون شده.یعنی دوام زندگی دوتا خانواده. البته می دونم نادرست هست. اما این اتفاق افتاده. مطمئنم اگه رابطه عاطفی و جسمی مون قطع بشه جدایی هردومون از همسرامون خیلی زیاده. از طرفی هم به درد زندگی مشترک واسه همدیگه هم نمی خوریم که مثلا" هر دو از همسرامون جدا بشیم بعدش شاید با هم ازدواج کنیم و .... که اصلا" چنین چیزی امکانش نیست. چون خیلی با هم اختلاف داریم برای زیر یک سقف موندن اما تو رابطه جسمی نه. در عوض این رابطه عاطفی و جسمی باعث دوام زندگی مون شده. خواستم بدونم با اینکه از نظر شرعی نامحرم هست خواهرزنم نسبت به من، و جزای حد هم داره(چون زنا نکردیم) رابطه جسمی و ملاعبه که باعث دوام زندگی مون شده مشکلی داره یا نه؟(البته می دون از نظر اخلاقی، وجدانی و شرعی اشتباهه اما خودمم نمی دونم چیکار بکنم.)

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر شهر سوال:
دوست گرامی، به اصطلاح جلوی ضرر را از هر جایی که بگیرید منفعت است!
مسیر اشتباهی که سالهاست آغاز کرده اید و همچنان پس از ازدواج هر دو نفر ادامه دارد، شاید به ظاهر و بصورت مقطعی آرام بخش جسم شما باشد اما به یقین (جدای از خشم و غضب خداوند و گناه آن که خودتان هم اشاره کردید)، اثرات نامطلوبی بر روابط خانوادگی هردوی شما داشته و خواهد داشت. ضمن این که هیچ تضمینی نیست که خدای ناکرده این رابطه از این هم فراتر رود! فرض کنید در زمان هایی که به صورت طبیعی یا به صورت ویژه روابط شما و همسرتان سرد می شود، همسر شما صرفا در حد تماس جسمی (و نه جنسی!!!) با مرد دیگری باشد. واقعا چه احساسی خواهید داشت؟ به نظر خودتان این باعث تحکیم بنیان خانواده شما میشود ؟ قطعا نه! شما به جای حل مشکل و رفع نقاط ضعف بین خود و همسرتان (و البته حس شهوت و تنوع طلبی که در ذات هر مردی نهفته است) و به بهانه آرام کردن ایشان، در حال کندن چاله ای هستید که رفته رفته عمق آن بیشتر شده و خدای ناکرده دیر یا زود شما و ایشان، و بلکه کل خانواده را به کام خود می برد! این را بدانید که آرام شدن بایک عمل و یا رضایت طرف مقابل و یا هر بهانه ای دیگر، دلیل موجه و مجوّز یک عمل خلاف نیست! این را هم بدانید که وابستگی بین دو جنس مخالف، در صورت مساعد بودن شرایط آن امری طبیعی است و هر دو نفر زن و مردی که مدتی در کنار هم باشند و یا به هر صورتی رابطه ای را (حتی در حد دیداری) آغاز کنند در نهایت رفته رفته این احساسات و عواطف و تمایلات جنسی رفته رفته این رابطه را عمیق تر و جدی تر میسازد. اکنون قطع این رابطه سخت تر از سال گذشته و سال آینده قطعا دشوار تر از امسال خواهد بود. دوست عزیز، بر شما لازم است به دلیل حکم عقل و شرع و اخلاق و وجدان و قوانین جزایی، این رابطه را حتی المقدور یکجا و یا در یک بازه زمانی کوتاه قطع نمایید. اگر مشکلی در روابط شما و همسرتان ، یا بین خواهر خانم شما و همسرشان وجود دارد، لازم است با مراجعه به یک مشاور خانواده این مسئله رفع و رجوع شود، تا یک زندگی وفادارانه، سالم و باصداقت و بی ریا برای همسرانتان و فرزندانتان به ارمغان بیاورید.
همانطور که عرض شد این کار واقعا دشوار است و نیازمند عزم و اراده جدی شماست. برای شروع این قطع ارتباط، از موقعیت هایی که ممکن است به هر دلیلی به وجود آید که شما و ایشان تنها در مکانی باشید، پرهیز کنید. به جای یادآوری و مرور خاطرات خوب و خوبی های یکدیگر، مدام نکات منفی و جنبه های منفی این ارتباط را در ذهن خود مرور کنید! از راهکارهای فراموشی استفاده کنید (http://www.soalcity.ir/node/318). حتی اگر لازم است برای مدتی رفت و آمد خانوادگی را محدود کنید. تماسهای تلفنی و بخصوص فضای مجازی که زمینه ساز این گونه اتفاقات است، عامل مهمی هستند که با کنترل آن و یا از بین بردن این زمینه ها، رسیدن به نقطه نهایی، بسیار ساده خواهد شد.
از خدا کمک بخواهید، به درگاه خدا توبه کنید و بر او توکل کنید، که یاری کننده بزرگ شما در این مسیر اوست!
موفق باشید.

سلام.وعرض ادب لطفا هرچه زودتر جواب بدین چون فردا دادگاه دارم صبح..سوالم از محضرتون اینک دیروز ی پسره اومده خونمون خونه فقط خواهرم بوده اینها مدت هاست باهم دوست بوده اند..منم اومدم دیدمش توخوته ب مامور زنگ زدم اومدن بردنش پسره میگفت دختره رو میخوام بعده از مخالفت خانوادش الان حاضر نیس بگیره ..دیشبم تو بازداشگاه بود فردا هم دادگاه داریم نمیدونم حالا چیکار کنم لطفا کمکم کتین

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام. وقت بخیر
متاسفانه در این سایت پاسخگوی سوالات مشاوره ی حقوقی نیستیم.
بهتر است در این خصوص با یک مشاور حقوقی یا وکیل مشورت داشته باشید.

سلام...کسی میتونه بمن کمک کنه...خیلی از خودم ناراحتم...خیلی مامان و بابامو عذاب دادم...
توی ۱۷سالگی بسرعمم بهم گفت که عاشقمه ...برای اولین بار ب یه بسر رابطه داشتم همش هم در حد تلفن و اس ام اس بود....اومد خواستگاریم مامانم مخالفت کرد ....واقعا عاشقش بودم خیلی برام سخت بود...بعد از حدود دو سال که با هم بودیم مامانم فهمید...کلی منو دعوا کرد و منو کتک زد.خیلی شدید...گوشیمو ازم گرفت...ولی عمم چندبار دیگه موضوع خواستگاریو مطرح کرد هر بار جواب رد دادن مامانم اینا.....دیگه تصمیم گرفتم بخاطر مامانم تمومش کنم با اینکه عشقم واقعی بود...سه سال گذشت..تو این سه سال بجای همدلی و راهنمایی من مامانم فقط بدگویی عمم و خانوادشو میکرد که این باعث میشد بیشتر از عذاب بکشم و گریه کنم...فکر میکرد با این حرفا حسم بهش کم میشه...ولی داشت بیشتر منو اذیت میکرد.........گذشت این قضیه منم تقریبا کنار اومده بودم باهاش......تو ۲۰سالگی بودم که یکی از بسرای فامیل بهم گفت که ۶ساله منو دوست داره و میخواد بیاد خواستگاری..ظول کشید تا باورش کنم..خلاصه یک ساله ک باهاش در ارتباطم و دوستش دارم چون مطمینم عاشقمه..با اینکه نه شغل داره نه خونه نه کلا شرایط ازدواج...چندبار اومده خواستگاری مادرش....همدیگه رو میبینیم به بدنم دست زده ولی هیچوقت خودش نخواسته که بکارتمو بگیره...حالا مامانم و هم باام فهمیدن من باهاش قرار میذارم...بمن گفتن دروغگو.هرزه و هوس باز....دوباره گوشیمو گرفتن تو سن۲۲سالگی..واقعا تنها زورشون همینه ک گوشیمو میگیرن همش....من با کلی بدبختی تونستم بعد از عشق اولم اینو قبول کنم ..دوس ندارم افسرده و گوشه گیر باشم...با اینه مامانم همیشه میخواد من گوشه گیر باشم و بهم تهمت میزنه...میدونم اشتباه کردم میدونم بدرمادرم خوبیمو میخوان و دوستم دارن اما واقعا روششون اشتباهه همیشه باهام دعوا میکنن و میگن نمیفهمی.....همیشه حس عذاب وجدانو توی من زیاد میکنن....منطقی هم باهاشون حرف میزنن گوش نمیکنن و میگن دروغگو و ظاهرسازی.....دیگه نمیدونم چیکار کنم....خستم...
هیچوقت حق انتخاب بهم ندادن...رشتمم بخاطر اونا بزور میخونم خودم به هنر علاقه داشتم.....راه حل بدین...ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
بسیار جالب بود که شما علیرغم همه مطالبی که گفتید و گله و شکایت کردید، در نهایت گفتید "یدونم اشتباه کردم میدونم بدرمادرم خوبیمو میخوان و دوستم دارن اما واقعا روششون اشتباهه". این که در نهایت مطمئن هستید پدر و مادر دوست واقعی و دوستدار شماهستند (هرچند در ظاهر رفتارشون مناسب نیست) و البته پذیرفتید شما هم خطاها و اشتباهات متعدد داشتید، خیلی ارزشمنده. اما برای رفع چنین مشکلاتی علاوه بر این که بررسی بیشتری از طرف مشاور باید انجام بشه، شاید لازم باشه به غیر از خود شما با مادر یا پدر یا هردوی اونها صحبت بشه و مشکل به صورت مشترک و همه جانبه رفع بشه. به شما توصیه می شود به صورت حضوری به یک مشاور مراجعه کنید.
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست.

باسلام و عرض ادب.
خیلی از سوالات و جوابارو خوندم.شما به اکثر دخترامیگید دوراه بیشتر ندارن یا صادق باشن یااینکه ترمیم کنن و منتظر یه نفر باشن که این شرایطشونو بپذیره.
من یه دختر ۲۴ساله هستم.۷ سال پیش که هیچی از بکارت نمیدونستم بکارتم بخاطره یکبار رابطه دچار پارگی شده و هیچ‌دکتری بمن گواهی سلامت نمیده.از طرفی پرس و جو کردم حتی اگه ترمیم هم کنم امکان اینکه دکترای دیگه متوجه بشن ترمیم شدس وجودداره و ممکنه بازم گواهی ندن!
من یک ساله با پسری دوست هستم و هیچ‌رابطه ای تابه الان نداشتیم همدیکرو دوس داریم و حتی خواستگاری هم اومدن اما مادرم مخالفت کرده ولی بازهم منو اون پسر باهم صحبت میکنیم و میگه خانوادتو راضی میکنم و اگر راضی نشدن برو دادگاه دادخواست بده تابهمون حکم عقد بدن!
قبل از خواستگاری بهم گفت مارسممونه قبل از عقد میبریم دکتر برای معاینه...اونزمان انگار دنیا روسرم خراب شد...
من بعد ازاون یبار رابطه دیگه هیچوقت باکسی رابطه نداشتم پس چرا خدا منو نمیبینه وهمچین کسی با این طرز فکر سره راهم قرارداده..
همین پسری که خواستگارمه قبلا خودش رابطه داشته سه بار...خودش گناه کرده چراانتظارداره یه دخترپاک ودست نخورده گیرش ییاد..
چرا گناهای خودشو نمیبینه ولی بمن که میرسه اگه کوچکترین خطایی کنم ولم میکنه...؟
دوسش دارم اونم دوسم داره خیلی...
ولی تواین مورد من نمیتونم باهاش صادق باشم وگذشتمو بگم چون آبرومو میبره...
اگه ترمیم هم بکنم بازم دکتر متوجه میشه وگواهی نمیده‌..
و واقعا نمیتونم باهاش بهم بزنم چون خیلی ازم مطمئنه که ولش نمیکنم و نمیزارم برم...
حس میکنم اگه ولش کنم یه گناه بزرگی رو مرتکب شدم.... اخه خیلی دلبسته ی همدیگه ایم... نمیتونم حتی به کس دیگه فکرم بکنم..
چیکارکنم؟؟
من که بخدا فقط یک بار تو عمرم رابطه داشتم بخاطره بچگیم و اگاه نبودنم خب پس چرا خدا کمکم نمیکنه .‌..
چرااینهمه دخترایی که باچندنفر رابطه داشتن راحت ازدواج کنن و کسی ب گذشتشون شک نکنه ولی ماهای که پشیمونیم وتوبه کردیم اینه اوضامون و بهمون شک میکنن و گواهی میخوان؟؟این انصافه؟!

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی این که خدا چرا شما را نمی بخشد، ارتباطی به نتیجه عملی کار اشتباهی که کردید ندارد! مثل اینکه خدای ناکرده کسی به خاطر اشتباه چشم کسی را کور کرده باشد و بعد از آن هم پشیمان باشد و بگوید چرا خدا چشم اورا درمان نمی کند!!! به نظر شما چنین خواسته ای منطقی است؟ قانون اول در این مسائل آن است که هر انسانی مسئول کرده هاو اعمال و رفتار خودش است. بنابراین نمیتوانیم اگر تصمیم اشتباهی گرفتیم یا مسیر خطایی رفتیم تقصیر آن را به گردن دیگری بیاندازیم. دوم این که عواقب عملی و نتایج بیرونی آن را بایستی بپذیریم، حتی اگر ما از کرده خود پشیمان باشیم و طرف مقابل ما هم مشکلی با خطای گذشته ما نداشته باشد!
حرف شما کاملا درست است، یعنی هم مردان و هم زنان بایستی پاکدامن و عفیف باشند. اما با واقعیت بیرونی نمیتوانید مقابله کنید. به هر حال ماهیت وجودی یک زن که لطافت جسمی و شخصیت ذاتی او را به ارمغان می آورد حساسیت بیشتری نسبت به مردان دارد ، و همین مسئله ایجاب میکند که مراقبت و داشته باشد و در عرف هم اینچنین انتظاری از بانوان می رود.
بی شک شما در مورد روابط قبلی و فعلی تان با مردان مسیر درستی را انتخاب نکردید، اما در حال حاضر و با این شرایط توصیه ما آن است که سعی در راضی کردن خانواده ها داشته باشید تا این رابطه نادرست بیش از این ادامه پیدا نکند. در مورد ریزه کاری های پزشکی این مسئله اطلاعات دقیقی ندارم و توصیه میکنم بررسی و تحقیقات بیشتری انجام دهید. اما بهتر است از طریق واسطه کردن افراد معتبر و تلاش خودتان در جهت راضی کردن خانواده ها و پیوند ازدواج و تشکیل زندگی تلاش کنید.
موفق باشید.

سلام من ۲سالی میشه ک عقد کردم و قبل از این با پسری دوست بودم وقتی متاهل شدم اونم رفت ولی هرچند وقت یبار ب بهانه هایی نزدیکم میشد و واسه اینکه باهاش حرف بزنم تهدیدم میکرد ک چت ها و عکسای منو ب نامزدم نشون میده و اونم ی ادم خیلی مذهبیه منم مجبورا باهاش حرف میزدم با نامزدمم خیلی اختلاف داشتم و اونو با دختر های متعددی دیدم و برای چندمین بار نتونستم ببخشمش و طلاق گرفتم میدونم خودم مقصرم بخاطر اون پسر ولی نمیخواستم ابروم بره و اونم جز چند ساعت حرف با من چیزی نمیخواست حالا دوباره برگشت و فهمید طلاق گرفتم و خواست باهام باشه و بد از ۲سال همش درگیر من بوده و هنوز ول نمیکنه یجورایی بیمارگونه منو میخواد و منم ازش میترسم از مالکیتی ک روی من داره من چیکار کنم ؟اگ باهاش باشم اینده ای باهاش دارم؟۶

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ شما در گذشته مرتکب اشتباهي شديد. رابطه دوستانه با جنس مخالف شرعا جايز نيست و صدمات زيادي به دنبال دارد و يکي از اين صدمات چيز است که شما الان با ان درگير هستيد. اگر او به شما علاقه داشت و آينده اي با هم داشتيد قبلا به خواستگاري شما مي آمد و حداقل صحبتي از ازدواج مي کرد. او شما را تنها براي صحبت و سر نرفتن حوصله اش مي خواهد شايد هم برايتان برنامه داشته و الان از شما توقعات بيشتري دارد.
زماني که شما را تهديد مي کرد بهتر بود ترس نشان نمي داديد. ترس شما او را جري مي کند. در چنين شرايطي بهتر است نشان دهيد که از او نمي ترسيد البته تحريکش نکنيد که کاري کند ولي بگوييد که اگر چنين کاري کني من نيز از تو شکايت مي کنم و تا زندان انداختنت پيش مي روم و خانواده ام نيز چنين اخلاقي دارند و تو را رها نخواهند کرد.
در شرايط فعلي بهتر است او را رها کنيد و به تهديداتش اعتنا نکنيد. شايد اصلا عکسي در کار نباشد. اگر مدتي به او اعتنا نکنيد او از شما نااميد مي شود و شما را رها مي کند. ولکن اگر بترسيد فردا ممکن است دوباره ازدواج کنيد و اين ترس ها بيشتر شود. سعي کنيد پاسخ او را ندهيد. راه هايي که او را به شما ختم مي کند را حذف کنيد. شماره تان را تغيير دهيد، يا اکانت هاي اينترنتي تان را حذف کنيد تا نتواند با شما ارتباط برقرار کند.

با عرض سلام و ادب .لطفا جواب من و بدين که دارم ديونه ميشم و احتمال داره دست به کاري بزنم که پشيموني به بار بياره
مردي هستم ۳۸ ساله که در سال ۹۰ ازدواج کردم و اين در حالي بود که قبلش با يه دختر در ارتباط بودم ،بگذريم بعد از شنيدن ازدواج من دست دختر قبلي جلو اومد و با زور و التماس کاري کرد که طلاق رو بگيرم ،لاري بابلي مشکلات و ۲۰۰ سکه و،،،،، طلاق گرفتم و سد با اون ،من با اون که اينجا الهه صداش ميکنم حدود ۱۱ سال بود با هم اشنا بوديم و بعد ازدواجم گفت که عاشقم بوده ،کار نداريم در طول اين سالها به عنوان نامزدم به تمام اقوام اسن سد نامزد من ميباشد در ضمن بسيار دختر خوبي بود و هست و تا اينکه يه شب گفت دوست دارم تو فلان کار رو با من بکني که خيالم راحت شه که صاحب توام که ابن اتفاق بارها افتاد تا جايي که بچه دار سد و بدون اينکه من بفهمم بچه رو سقط کرد و..........بعد از سالها در منار هم بودن و احساس سديد پيدا کردن به هم و اينکه خانواده اون ميگفت مخالف ازدواج ما هستند و صبر ميکنيم و گرفت عکسهاي گوناگون در سهره مختلف به يک بار به من ميگويد که فلاني من لياقت او رو ندارم ولي عاشقتم و ميخوام جدا شيم که از اين کارش دارم ديونه ميشم ،حتي به اين فکر کردم که اينبار مه اومد پيشم به ۱۱۰ رنگ بزنم که رابطه نامشروع داريم تا در دادگاه مجبور بخش عقد ما شوند .باري حسابي کلافه ام و چون پدر و مادرم نيز فوت شده اند و انساني کاملا تنهايم خيلي روم جسارت که به خود کشي رسيده ان شما به بگين چيکار کنم

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، از اعتماد شما به اين مرکز از شما تشکر مي کنيم. به نظر مي رسد از اين شرايط عذاب زيادي مي کشيد. متني که نوشته ايد بهم ريخته و در جاهاي مختلفي ابهام دارد و مشخص است که در حين نوشتن شديدا هيجان داشته ايد و حواس تان به کلمات نبوده است. چيزي که ما متوجه شديم اين است که بخاطر يک عشق قديمي همسرتان را طلاق گرفتيد ولي او حاضر به ازدواج با شما نيست و ظاهرا خود را لايق شما نمي داند.
نمي دانيم اين دختر دقيقا چه ويژگي هايي دارد ولکن اگر در عين اينکه به شما علاقه دارد مي خواهد شما را رها کند، اگر به شما اصرار کرده که همسرتان را طلاق دهيد و از شما دوري مي کند شايد اختلال شخصيت دارد. البته جا دارد که بيشتر در مورد شخصيت او توضيح دهيد يا با هم براي مشاوره اقدام کنيد. ولکن اگر اختلال شخصيت داشته باشد ازدواج با شما شروع يک عشق و خوشي نخواهد بود بلکه زندگي کردن با چنين فردي سخت خواهد بود. ممکن است زندگي بسيار آشفته اي با او داشته باشيد و نهايتا هم زندگي تان به طلاق منجر شود و يک شکست ديگر را تجربه کنيد.
لطفا بيشتر در مورد شرايط تان توضيح دهيد تا بيشتر و دقيق تر با هم صحبت کنيم. سعي کنيد در هنگام تايپ سوال دقت بفرماييد و يک بار ديگر سوال را بعد از تايپ مطالعه کنيد.
/۲۸۵۵۳۰/

سلام
بنده ۲۷ سال دارم و مخالف شدید این جور دوستی ها هستم.تابحال هم با دختری رابطه جدی نداشتم.چون شدیدا معتقدم و یه خرده مذهبی.دو سال قبل از طریق یکی از دوستان که دوست دختر یکی از دوستانم بود با دختری که همکلاسی بنده هم بود و در حد همکلاسی چندین سال میشناختمش قرار آشنایی گزاشتیم.بنده از رفتار و طرز برخورد اون خانم در زمان دانشجویی با پسرهای همکلاسی که بسیار سنگین برخورد میکرد خوشم میومد.ضمن اینکه فرد مومنی هم بود.ولی چون میدونستم با پسری دوسته هیچ واکنشی نشون نمیدادم.اون خانم به مدت ۵ سال با پسری دوست بود که مدعی شد رابطه رو تمام کرده.حدود دو ماه از آشنایی ما گذشت و ما حتی یک بار هم بیرون نرفتیم.فقط از طریق تلگرام ارتباط برقرار میکردیم.البته درس ایشون تموم شده بود و بنده ترم آخر بودم.وقتی از خودش و خونوادش ،سلایق و عقایدش برام میگفت میدیدم دقیقا همون تصویر ذهنی که من از یک خانم خوب دارم رو داره.ضمن اینکه در زمان دانشجویی ازش خوشم میومد و یه جور علاقه تو دل خودم بهش داشتم.ولی با این حال به احساساتم در مقابل تصمیم گیریم اهمیت نمیدادم.بعد از دو ماه قرار ملاقات ۴ نفری با شخص معرفی کننده گزاشتیم.در این قرار ملاقات کم محلی نشون داد و انگار میخواست چیزی بگوید که نگفت.شب همان روز بهم پیغام داد بدون هیچ دلیل که ما بدرد هم نمیخوریم.من اولش قبول نکردم و دلیل خواستم که توجیحی نداشت.رابطه تمام شد.دو ماه بعد با خبر شدم با همان پسر قبلی دوباره دوست هستن و یه مدت فقط قهر کرده بودن و با من قرار ملاقات گزاشته بود و صحبت میکرد در حقیقت باز هم با همون پسر بوده و اصلا رابطه رو تمام نکرده بوده.خلاصه چندماه بعد بهم پیغام داد و ازم خواست براش کار پیدا کنم.در همان بین بهم گفت که دوست معمولی باشیم مشکلی نداره.حدود دو سال فقط از طریق تلگرام صحبت کردیم و خیلی با هم صمیمی شدیم.ولی دوست پسرهمچنان برقرار بود.من دوست داشتم بدون هیچ چشم داشتی همیشه کمکش کنم و یه جور تو زندگیش خوشحال باشه.کارهای زیادی براش انجام دادم و به همه آدما رو انداختم کلی کارهای خوب تو شرکت های بزرگ پیدا کردم ولی سر قرار هیچکدامش نیامد.چندوقت پیش به من گفت که تو رابطه من رو خراب میکنی و بهتره دیگه بهم پیغام ندیم.منم قبول کردم.دو هفته گذشت و با یه شماره جدید دوباره بهم پیغام داد. و گفت تو پسر خیلی خوبی هستی و میدونم خیلی به من علاقه داری همیشه دوست داشتم با آدمی مثل تو باشم.ولی به خاطر اتفاقی که تو زندگیم افتاده نمیتونیم با هم باشیم.ضمن اینکه توی مدت این دو سال همیشه از دوست پسرش بد میگفت واین سری بهم گفت که با دوست پسرش رابطه داشته و حالا نمیخواد با هیچ پسری باشه و از کشور به بهانه تحصیل خارج بشه.از جایی که من از صداقت حرفش خوشم اومد و اینکه ابراز پشیمونی کرده بود و از نظر روحی در وضعیت خوبی قرار نداره دوست دارم باز هم بهش برسم و تمام اتفاقات رو نادیده بگبرم.به نظر شما کار درستی انجام میدم؟ اون چه کارهایی باید انجام بده ؟ به نظر شما باید با اون پسرهنوز هم باشه ؟ با وجود آزارهایی که او پسر بهش رسوند؟ چون پیشنهاد ازدواج بهش داده ولی هنوز کاری انجام نداده.ضمن اینکه با وجود اینکه دو ساله ندیدمش ولی علاقه ی زیادی بهش دارم و میخوام کمکش کنم که زندگی جدیدی بسازه.لطفا منو راهنمایی کنید

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم.
مشاور در مقام مشاوره نه فقط مطالبي که مراجع دوست دارد بلکه آنچه به صلاح اوست مطرح مي کند. همانطور که خودتان مي دانيد و اشاره کرديد اين رابطه شرعا جايز نيست و البته صدمات روان شناختي نيز به دنبال دارد. رابطه دختر و پسر خيلي زود به وابستگي ختم مي شود ولکن معمولا در اين رابطه ازدواجي در کار نيست. شما خودتان مدعي هستيد که مخالف شديد اين جور دوستي ها هستيد ولي ناخواسته خودتان هم وارد فرآيند آن شده ايد و در حال ادامه ي آن هستيد.
برادر گرامي!
ازدواج مهم ترين تصميم در سن جواني مي باشد. شما بايد با فکر و دقت و بررسي تناسب و کفويت با فرد مقابل براي ازدواج تصميم بگيريد. علاقه تنها براي ازدواج کفايت نمي کند و بايد با دختر مورد نظر تناسب داشته باشيد. بايد افکار و نگرش ها، خانواده و فرهنگ و عقايد شما و همچنين سن و تحصيلات و ... شما با هم تناسب داشته باشد. شما با فردي قصد ازدواج و رابطه کرده ايد که خودش دل در گرو ديگري دارد و فقط از شما استفاده ي ابزاري مي کند ولي باز هم فکر مي کنيد به او علاقه داريد!!!
توصيه ي اصلي ما به شما اين است که به اين رابطه پايان دهيد و او را براي هميشه فراموش نماييد و براي داشتن ازدواج موفق به مورد بهتري متناسب با خودتان فکر کنيد و اگر قصد شناخت داشتيد از تحقيق و مشاوره کمک بگيريد؛ زيرا اين نوع شناخت تبعات زيادي را براي شما به دنبال خواهد داشت.
در ادامه راهکارهايي را براي فراموش کردن فرد مورد علاقه را يادآور مي شويم:
۱. بصورت جدي تصميم بگيريد او را فراموش کنيد. او را از زندگي تان خط بزنيد تا بتوانيد او را فراموش کنيد.
۲. هر آنچه از او داريد يا شما را به ياد او مي اندازد را از بين ببريد.
۳. سعي کني يکبار براي هميشه براي ترک چنين فردي تصميم خود را قطعي کنيد.
۴. دل خود را نيز کنترل کنيد و از فکر کردن به او خودداري کنيد و هرگونه آثاري که شما را به ياد او مي اندازد را از خود دور کنيد.
۵. هرگاه فكر او به ذهن شما خطور كرد بلافاصله خود را به فكر و يا كار ديگرى مشغول كنيد. به موضوعات جديد فكر كنيد و از اشتغال ذهنى درباره او بپرهيزيد.
۶. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس بشماريد، به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۷. سعى كنيد از قرار گرفتن در تنهايى اجتناب كنيد مگر در مواقع ضرورى. ارتباط خود را با اهل خانواده و فاميل كه با آنها رفت و آمد داريد، تقويت كنيد و از گوشه گيري و انزوا اجتناب كنيد.
۸. از بيكارى اجتناب كنيد و اوقات خود را با اشتغالات مختلف و خلاقيت‏ها و برنامه‏هاى مورد علاقهتان نظير مطالعه، انجام كارهاى هنرى و ورزشى، چنان تنظيم كنيد كه فرصت فكر كردن درباره وى را نداشته باشيد.
۹. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد و به سراغ آن‏ها برويد و درباره‏ى آن‏ها فكر كنيد.
۱۰. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به آن مشغول شده است به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد.
۱۱. هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ويژگى‏هاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوئيد او به خاطر اين اوصاف، مناسب و شايسته‏ى من نيست.
۱۲. به خود چنين بگوئيد كه مطمئناً بهتر از او هم وجود دارد و من مي‏توانم براى آينده‏ام شريك زندگي بهترى پيدا كنم.
موفق باشيد.

سلام من عاشق یه دختری هسم اونم عاشق منه تقریبا همه خانواده هامون میدونن که عاشق هم هستیم قراره ازدواج کنیم. ما یبار ارتباط هم داشتیم کلا ولی وقتی همدیگرو میبینم همدیگرو بغل اینا میکنیم به نظر شما کار ما گناه هس؟

تصویر شهرسوال

سلام بر شما. از اعتماد شما به اين مجموعه متشکریم.
رابطه دوستانه با نامحرم شرعا جايز نيست و صدمات زيادي به دنبال دارد حتي اگر با قصد ازدواج باشد. بدبيني، گناهان مختلف، وابستگي، از بين رفتن موقعيت هاي ازدواج و... از عواقب اين رابطه مي باشد.
ارتباطی هم که شما توصیف کردید، صددرصد حرام و گناه است و اگر منجر به رابطه ی جنسی شود، از گناهان کبیره می باشد.
لذا توصيه مي کنيم که اين رابطه را قطع کرده، به درگاه خداوند متعال توبه ای حقیقی داشته باشید، و اگر واقعا قصد ازدواج داريد، بصورت رسمي اقدام نمایید.

سلام
من در یک دفتر خدماتی کار میکنم . با حقوق محدود. شرایط زندگی هم زیاد مناسب نیست حقوق مثلا درصدیه با این وجود سقفش مشخص هست پایش نه . در نهایت میگن همینی که هست با چهار سال کار در این مکان.
الان من نه کار دیگه هست که بتونم کسب درامد کنم کل روز هم مشغول به کارم . من الان تصمیم گرفتم توی همین دفتر کسب درامد کنم و نمیخوام مدیرمون بدونه چون بهش برمیخوره مسلما.
بگذریم اینا مطلب اصلی من نیستش و نمیخوام خودمو توجیه کنم .
من دوتا صندوق جلو دستم هست شارژ و فروش خط ..
سر ماه مدیرمون انتظار داره که صندوق شارژ پیشرفت کنه چون هر وقت وقت از سایت مربوطه شارژ میگیرم یه درصدی هم تخفیف میده سایته . وبخاطر همینه متغیره .
یه صندوق هم دارم که مربوط به فروش خطه ، فروش خط اون مبلغی رو که سر ماه باید تحویل مدیر بدم مشخصه مثل شارژ متغیر نیست ..
الان اصل مطلب اینه من میخام از طریق شارژ کسب درامد کنم به صورت جدا از کارکرد دفتر .
خودم مبلفی از پول خودمو میذارم (از طریق پنل جدا که به اسم خودمه),
میخام درامد فروش خط رو هرچی هست مثلا مثلا ٢۰۰ تومن رو روی پول خودم بذارم که شارژ بیشتر بگیرم .بعد از اینکه شارژمو فروختم ، سود پولو بردارم بعدش عین پولو بذارم سر جاش . سوال من اینه که این کار حرامه؟؟؟ لطفا منو جایی دیگه ارجاع ندین .. حرامه ؟

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام
اگر شما در ساعات کاري وبا امکانات آنجا بخواهيد اين کسب درآمد را انجام دهيد بايد با اجازه مدير آنجا باشد در غير اين صورت جايزنيست.

سلام
دختری ۲۴ ساله هستم ، خواستگاری دارم که یک ساله باهم در ارتباطیم وخانواده ی من با این ازدواج بدلیل اختلاف سنی مون مخالفت میکنند، باید بگم که ایشون هم از لحاظ اخباقی و هم خانوادگی و مالی خیلی خیلی خوب هستن ، حتی خانواده ی خودم هم گفتن اگر این پسر سنش کمتر بود ما حتما قبول میکردیم چون از همه لحاظ عالی هستن ...
حالا من واقعا با علاقه ی زیادی که به ایشون دارم قصد انجام کاریو دارم که میدونم نادرسته ، ولی برای اجبار خونوادم به ازدواج مجبورم این کارو بکنم . مجبورم باهاش رابطه جنسی برقرار کنم و بکارتمو از دست بدم تا اینطوری مخالفت مادرمو که مخالف اصلیمونه رو راضی کنم...

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و از اعتماد شما به اين مجموعه تشکر مي کنيم. خوب است که انسان در مورد انتخاب هاي زندگي به آينده و پيامدهاي آن فکر کند و سنجيده تصميم بگيرد تا بعدا پشيمان نشود.
نمي دانيم فاصله سني تان چقدر است و تا چه حد اين تصميم برخواسته از منطق است و احساسات چقدر در آن نقش دارد. فاصله سني زياد البته يک امتياز منفي است ولي اگر همه شرايط مناسب باشد منع نمي شود.
اگر اين کار را انجام دهيد دو پيشامد ممکن است اتفاق بيفتد. احتمال دارد خانواده تان با ازدواج شما موافقت کنند و يک احتمال هم مخالفت است.
ولي در فرض مخالفت همه چيز گل و بلبل نخواهد بود. بلکه هميشه لکه ننگ خانواده خواهيد بود. مخالفت آنها در آينده نيز با اين خواستگار و شما ادامه خواهد يافت ولي به شکلي ديگر.
ممکن است با اين کار خانواده او نگرشي بد به شما پيدا کنند يا حتي او به هر علتي بعد از اين کار از ازدواج منصرف شود و به ازدواج ختم نشود.
اگر هم ازدواج کنيد نگرش آنها به شما جالب نخواهد بود. نگاه هاي معني دار و تحقير آميز. ممکن است مثل همه زن و شوهرها گاهي دچار مشکل و بحث شويد ولي اين سيل سرزنش ديگران است که شما را آزار خواهد داد.
توصيه ما اين است که سعي کنيد با اصرار و منطقي و صبر آنها را راضي کنيد. اگر هم هيچ راهي نداريد از يک واسطه بخواهيد که والدين تان را راضي کنند و يا واسطه اي مطمئن اين راهکار که در ذهن تان هست را به مادر ياداور شود و آنها را از عاقبت مخالفت بترساند نه اينکه اقدام کنيد.

مرسی ازینکه جواب من رو دادید ، من میخاستم بدونم از نظر شما دقیقا چه حرفهایی میتونم بزنم که مادرمو راضی کنم؟ حرفهایی که هم منطقی باشن و هم موثر ، لطفا یک سری حرفهارو بهم بگید که مادرم نتونه جوابی برای ابراز مخالفت داشته باشه

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، خوشحاليم که بار ديگر در خدمت شما هستيم. اگر مي دانيد که با هم تناسب داريد و ديگر شرايط خواستگارتان شرايط خوبي است و مي توانيد در کنار هم زندگي خوبي تشکيل دهيد. با خانواده و خصوصا مادر صحبت کنيد.
سعي کنيد نشان دهيد دغدغه هاي آنها را مي دانيد. بگوييد که نگراني آنها را درک مي کنيد و مي دانيد که شما را دوست دارند و خير شما را مي خواهند، از زحمات و نگراني آنها تشکر کنيد ولي بگوييد من نيز صحبت هاي شما را قبول دارم ولي شرايط ديگر خواستگار نيز بايد بررسي شود، بگوييد که مشاوره داشتم و از نظرات مشاور هم استفاده کرده ام. برخواسته تان اصرار کنيد ولي در عين حال محبت و احترام تان به والدين را بيشتر کنيد و هر از گاهي نظرتان را باز بيان کنيد و صبر داشته باشيد که در گذر زمان احتمالا نظرشان تغيير مي کند.
البته شما بايد از دلايل احتمالي ديگر نيز مطمئن شويد. ممکن است دليل ديگري براي مخالفت وجود داشته باشد. مثلا گاهي پدر و مادر با فهميدن رابطه فرزندان با فرد مقابل نسبت به سلامت اخلاقي او شک مي کنند که چرا با دختر ما دوست شده است. در چنين مواقعي شما نبايد طوري صحبت کنيد که آنها فکر کنند شما روابط آزاد با او داشته ايد.

خواهش میکنم سوال من رو زود تر جواب بدید ، حال خیلی بدی دارم ، چون خانواده ی خواستگارم بخاطر سنش ازش میخان ک با کس دیگه ای ازدواج کنه و فشار زیادی روش میارن

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام
پرسش قبلی شما به کارشناس ارجاع داده شده است.
حجم سوالات مخصوصا در بخش مشاوره زیاد است و به نوبت پاسخگویی می شود.
تشکر از همراهی و صبر و تحمل شما
موفق و سلامت باشید.

با سلام
من در آستانه ازدواج با فردی هستم در ابتدای آشنایی از روابط قبلیم بهش گفتم وچون میخواستم صادق باشم ولی به مرور این موارد باعث عصبی شدن شد جوری که هر چندروز می‌پرسید آیا این کارو قبلن با مردی کردم یا نه و خیلی فشار زیادی بهش آورد حتی یه بار گفت کاش هیچوقت نمی‌دونسم این مسأله آنقدر ناراحت کننده بود که مجبور شدم بهش دروغ بگم از آنچه در گذشته بود و همیشه در جوابش بگم نه اینکارو نکردم ما همدیگرو خیلی دوست داریم و واقن بدون هم زندگی معنی ای ندارد ولی از وقتی بهش دروغ گفتم به شدت احساس گناه میکنم و نمیدونم کارم درسته یا نه بار ها از خدا خواستم توبه منو بپذیره و گناهمو فاش نکنه،و به شدد متاسفم برای انچه کردم و بارها تشرمندن و توبه کردم لطفن بگید آیا درست عمل کردم؟آیا باید دروغمو فاش کنم واقن نمیدونم چیکار کنم از درون از خودم منزجر هستم لطفن راهنماییم بفرمایید

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام
دغدغه و احساس تان براي داشتن ازدواج و زندگي موفق و سالم قابل درک است، اميدواريم که در اين امر مهم موفق باشيد. همانطو که مي‌دانيد ازدواج يکي از مهمترين رويدادهاي زندگي است و نقش مهمي در سعادت و خوشبختي انسان دارد، همچنين اگر به نحو صحيح انجام پذيرد بسياري از نيازهاي انسان را اعم از نيازهاي عاطفي و جنسي را تامين و باعث آرامش روحي انسان مي شود؛ بنابراين بايد با اين امر مهم سنجيده برخورد كرد و از هر گونه شتابزدگي، يك جانبه گرايي، ظاهر بيني و سطحي نگري اجتناب كرد. بدون اظهار نظري در مورد ازدواج با ايشان و با توجه به متن ارسالي نکاتي بيان مي‌شود:
۱. قبل از هر چيز و با توجه به ترديد و نگراني که براي خواستگار‌تان پيش آمده، و همچنين براي انتخاب و تصميم مناسب در ازدواج، مشاوره پيش از ازدواج پيشنهاد مي‌شود.
۲. بيان ارتباط و دوستي گذشته نشان دهند صداقت نيست و به هيچ عنوان نبايد مطرح شود.
۳. در صورت بيان ارتباط و دوستي گذشته، ناراحتي، شک و بدبيني مرد طبيعي و اجتناب ناپذير است. و در صورت ازدواج و تشکيل خانواده هم احتمال بدبيني و شک وجود دارد، که در مورد اين موضوع بايد دقت بيشتري داشته باشيد.
۴. انکار ارتباط گذشته انتخاب و تصميم منطقي و صحيح بوده است و لازم نيست که در مورد آن احساس گناه و خودسرزنشي داشته باشيد، و بعد از اين هم، تحت هيچ شرايطي در مورد اين موضوع با ايشان صحبت نکنيد.
۵. البته تلاش کنيد که اعتماد ايشان را جلب کنيد و کارهاي کا باعث شک و بي اعتمادي ايشان مي‌شود را انجام ندهيد.
انشاالله موفق باشيد.

سلام من ۱۷سالمه و چند ماه پیش با کسی ک باهم قصد ازدواج داشتیم و ایشون ب خاستگاری اومد ولی خانوادم مخالفت کردن و صورت نگرفت رابطه جنسی داشتم از پشت من بعدش خیلی از کارم پشیمون شدم و توبه کردم دیگه سمت اینکارا نرفتم بعدچند ماه حالا میخام ازدواج کنم با ی شخص دیگه ولی میترسم بعد ازدواج بفهمه من رابطه داشتم چیکار کنم اگه فهمید بهش حقیقت و بگم یا انکار کنم خیلی عذاب وجدان دارم ؟؟؟لطفا کمکم کنید

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم! خداي متععال را شاکريم که توبه کرده ايد و چنين کارهايي را تکرار نخواهيد کرد.
اما در مورد دغدغه تان بايد گفت علم پزشكي با پيشرفت هايي كه كرده است، توان تشخيص آسيبهاي وارده به بدن را حتي تا روزها و هفته ها بعد از آسيب دارد، و اين كار در پزشكي قانوني صورت مي گيرد، يعني اگر مواردي از تجاوز وجود داشته باشد، پزشكي قانوني حتي تا چند هفته پس از آن توان تشخيص كلي تجاوز را دارد، به اين معني كه هر قدر از زمان آن گذشته باشد، با قطعيت كمتر و با كلييت بيشتر مي توانند ورود يك شيء (آلت و ...) به مقعد يا واژن يك زن را تشخيص بدهند. بنابراين امكان دارد پزشكي قانوني بتواند چنين امري را تشخيص دهد ولي در فرهنگ ايراني اسلامي چنين مرسوم نيست كه قبل از ازدواج دختري را براي تست به پزشكي قانوني ببرند. شما نيز در هر صورت اصلا از اين رابطه حتي به بهانه اثبات صداقتتان چيزي به خواستگارتان نگوييد. چون اين گناه ارتباطي به ازدواجتان ندارد و شما هنوز باکره هستيد. پس لازم نيست بيان کنيد و توبه کافي است.
موفق باشيد.

سلام و احترام.من دختری ۲۲ساله هستم ۱سال پیش با شخصی به قصد ازدواج اشناشدم واشتبا هاتی رو مرتکب شدم(باکره هستم,هیچ رابطه دخولی انجام نشد)من دختری هستم که نماز و روزه هام سروقتشه ولی متاسفانه ازسرسادگی گناه کردم.به اشتباه خودم پی بردمم وبارها و بارها توبه کردم و پشیمونم.وبا اون شخص قطع رابطه کردم..سوالم اینه ایا باید اشتباهات گذشته ام رو به همسره ایندم بگم؟درصورت نگفتن ایا خیانت محسوب میشه؟
پیشاپیش ممنونم از پاسختون

تصویر شهرسوال

با سلام و تقديم احترام خدمت شما پرسشگر محترم!
همين پشيماني و پي بردن به اشتباه است كه شما را به سمت توبه كشانده و اين نشان از طينت پاك شما دارد كه با وجود اين گرفتاري توانسته‌ايد اين احساس را در خودتان حفظ كنيد. قدر اين روحيه را بدانيد و در جهت حفظ و تقويت آن تلاش كنيد كه حتماً در زندگي آينده تان نيز موفق خواهيد بود.
همانطور كه مي دانيد ازدواج يكي از مهمترين حوادث زندگي است و نقش بسيار مهمي در همه ابعاد زندگي انسان دارد. براي يك ازدواج موفق لازم است كه طرفين آگاهي و شناخت خوبي نسبت به يكديگر بيابند و يكي از راه هاي آشنايي بيشتر دختر و پسر صحبت هاي آن دو در خواستگاري است كه اگر در اين گفتگوي كوتاه اما با ارزش، مسائل و نكات ضروري و با اهميت مطرح گردد مي توان از آن بهره هاي خوبي برد. پس هريك از طرفين خواستگاري اين حق را دارد كه درمورد ويژگي‌هاي طرف ديگر، مطالبي را جويا شود هرچند متّه به خشخاش گذاشتن و دقت وسواس گونه وشكاكانه را نهي مي‌كنيم.
خواهر گرامي! اگر چه صداقت و درستي مايه ثبات يك ازدواج مي باشد اما در برخي موارد بازگو نكردن مسايل واقعي، دروغ به شمار نمي آيد مثلا در صورتي كه فردي در گذشته رفتاري غير شرعي داشته و از طرفي از عمل خود به شدت پشيمان مي باشد؛ در اين صورت مي تواند به خواستگار خود پاسخ عدم مشكل را بدهد. اشتباهي كه بعضي از دختران و پسران در جلسه خواستگاري مرتكب مي‌شوند اين است كه همه گذشته خود را (كه بعضا همراه با اتفاقات، رفتارها، صفات يا ارتباطات غلطي بوده است كه اكنون از آنها ناراحت و پشيمانند) به بهانه صداقت يا جلب اعتماد طرف مقابل، مطرح مي‌كنند حال آنكه اين عمل در بسياري موارد اثر عكس داشته كه نتيجه منفي آن در همان زمان (به صورت طبيعي خواستگاران با شنيدن اين گونه مسائل از ازدواج كردن با شخص مورد نظر منصرف مي شوند) يا در زندگي مشترك، دامنگير طرفين خواهد شد. پس به هيچ وجه اين موضوع را به خواستگارتان نگوييد زيرا اين مربوط به زمان ازدواج شما نبوده است که بگوييم خيانت است. پس خيانت هم نيست و فقط گناهي بين خود و خداي خود بوده که ان شاء الله با توبه بخشيده شده است.
موفق باشيد.
به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه با هيچكس (حتي كسي كه احساس مي‌كنيد به شما نزديك و بسيار رازدار است) در اين مورد صحبت نكنيد، حتي نبايد به بهانه صداقت با خواستگاران خود نيز درميان بگذاريد.

سلام دوستان گلم ببخشید من یه سوال داشتم لطفا راهنمایی بفرمایید.حکم شرعی فردی که دو رابطه عاظقانه را به هم بزند از روی حسادت چیست؟

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات