چرا هر چقدر دعا می کنم اجابت نمی شود؟

سالهاست خدا را به خاطر یک مسئله خواندم..
الان آنقدر برای من مهم است که بدانم اصلا صدای من به عرش بالا می رسد یا نه برایم مهم نیست که حاجت روا شوم.. آدم خوبی نیستم می دانم گناه کارم می دانم عهدشکن هستم...اما خدا آنقدر راحت بنده ی گناهکارش را از درگاهش می راند؟ دائم همه می گویند هرچه که دعایت برآورده نشد حکمتی هست، صلاح نیست، تقدیر نیست. مگر قضا و قدر و حکمت ازخود خدا نیست؟ یعنی نمی شود که یک بار هم حاجت ما با حکمت خدا یکی باشد؟ شاید مسخره باشد اما نمی دانید چقدر دلم می خواهد باخدا حرف بزنم جواب من را بدهد چقدر نیاز دارم بدانم دلیل خیلی ازاتفاقات زندگی من. چقدر دلم می خواهد بدانم، می شنود، می بیند من را و...

اینكه با وجود مشكلات بوجود آمده، دنبال راه حل هستید و ناامیدی را در خود راه نداده اید و هنوز ارتباط تان را با خدا قطع نكرده و مشكلات تان را به او بازگو می كنید، جای تحسین دارد؛ مطمئن باشید كه او شما را دوست دارد. قدر همین لحظات مناجات و گفتن درد دل با خدا را بدانید. خیلی ها بوده اند كه به خاطر مشكلاتی كه داشته اند با خدا صحبت می كردند، أما وقتی مشكلشان حل شد، دیگر ارتباطشان با خدا قطع شده است! آنها نمی دانند كه بزرگترین مشكل، قطع ارتباط با خدای به این مهربانی است كه جز خیر و مصلحت چیز دیگری برای بنده اش نمی خواهد. انسانها به خاطر محدودیت هایی كه دارند از درك مسألۀ مصلحت و دور اندیشی خدا بی خبرند؛ أما گاهی با بوجود آمدن برخی از اتفاقات متوجه می شوند كه درخواست و اصراری كه از خدا داشتند، یا ألان به صلاح نبوده یا نكتۀ دیگری در میان بوده است.
خداوند نسبت به بندگانش مهربان است و خیر و خوشبختی مؤمنان را می‌خواهد، از این رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را می‌خواهند، اجابت نمی‌كند.
- نكات مهم كه دانستن آن، باعث تأمّل در أندیشه ها و قوّت روحی تان می شود:
۱- نكتۀ أول:
خدای متعال با بندگانش دشمنی ندارد و مسلما اراده ی او بر کمال بندگانش می باشد. تمام دستورات دین گواه بر این مطلب می باشند که خدای متعال به هر وسیله ای به دنبال کمال انسان است. تفکر شما در این باب حتما برایتان مفید خواهد بود.
۲- نكتۀ دوم:
تأخیر و عدم اجابت دعا، نشان كم لطفی و كم محبتی خدا نیست، بلكه گاهی بر عكس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. در كلام معصومین(ع) داریم: "وقتی كه مؤمنی دعا می كند،‌خداوند به ملائكه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نكنید كه من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌ای هم هست كه دعا می كند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید كه آوازش را دوست ندارم".
در روایت نیز آمده است كه:«ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ فی البلاء غطّاً؛(۱) خداوند وقتی بنده ای را دوست بدارد، او را با سختی ها و مشكلات مواجه می سازد». پیامبران و اولیای الهی بیش از دیگران در زندگی خود با مشكلات روبرو بوده اند.
۳- نكتۀ سوم:
اگر به خاطر مشكلاتی، حس ناامیدی در شما به وجود آمده، مشكلات زندگی امتحان الهی است، باید با صبر و تحمّل از آزمون موفق به در آیید؛ به ظاهر قضیه نگاه نكنید. به نتایج معنوی و آثار اخروی رویدادهای زندگی توجه داشته باشید. زندگی همیشه با رنج و مشكلات آمیخته است. بعضی به ظاهر خوشبخت به نظر می رسند. امّا در واقع زندگی شان سراسر پوچ و بی معنا است و هیچ نتیجه و پاداش اخروی ندارند.
خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیش تر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مى‏دارد. این لطف بزرگى است كه به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏ گردد. در پى آن الطاف بى‏ شمار دیگرى نصیبش مى‏ شود.
۴- نكتۀ چهارم:
سختی و مشكلات زندگی زمینة ترقّی و رشد معنوی است. باید خوشحال باشید كه خداوند شما را شایسته این مقام دانسته است. از فضای پیش آمده نهایت استفاده را كرده و در آغوش پر مهر پروردگار، مشكلات تان را حل كنید. قدر دان این لحظات ناب باشید. مشكلات در زندگی پل پیروزی و نردبان ترقی انسان است. كمالات در برخورد با مشكلات و غلبه بر آن ها ظهور و بروز می كند. جوهره انسان در میدان های مبارزه با سختی ها جلوه می یابد. این از سنت های الهی است. باید از خداوند، استقامت و صبر و استواری طلب نماییم. از او بخواهیم ما را در آزمایش های سخت و دشوار زندگی موفق و پیروز سازد.
۵- نكتۀ پنجم:
به ابعاد مثبت زندگی خود نیز توجه داشته باشید؛ اگرچه دچار مشكلاتی هستید كه شما را رنج می دهد و از این لحاظ وضعیت خود نامطلوب تر از دیگران می بینید، امّا جنبه های مثبتی نیز در زندگی شما وجود دارد كه دیگران بی بهره از آن هستند، همانند نعمت سلامتی و ...
۶- نكتۀ ششم:
همیشه به خداوند توكل داشته باشید؛ نقش توكل در زندگی بسیار راه گشا است. انسان اگر واقعاً به خدا توكل نماید، خداوند مشكلات زندگی او را برطرف می كند. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛(۲) هر كس بر خدا توكل كند، خدا او را كفایت می كند.»

نكته پایانی:
توجه و دقت به مضمون این آیه روحیه امید را در انسان تقویت می كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً؛(۳) پس حتماً با سختی آسانی است، حتماً با سختی آسانی و گشایشی است».
و روزی می رسد كه اكثر ما پی خواهیم برد كه عدم اجابت برخی از دعاهایمان خود یك نعمت بزرگ و با ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بی قراری ها و گله گذاری هایمان عذر خواهی خواهیم كرد.

پی نوشت ها:
۱.بقره(۲)، آیه ۱۵۵.
۲. ثقه الاسلام كلینی، الكافی،ج۲،ص۲۵۳، دار الكتب الاسلامیه، طهران، ۱۳۶۵ ه.ش
۳. انشراح(۹۴)، آیه ۵ و۶.

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

با سلام و ادب دوست عزیز متاسفانه یا خوشبختانه خداوند جواب نمیدهد من هم دقیقا این افکار را دارم . برایم مهمتر این شده که اصلا صدایم بجایی میرسد

یکی از وعده های امید بخش خداوند در قرآن وعده برآوردن حاجات بندگان است.
خداوند از فضل و کرم خویش بندگان را به درگاه خود دعوت نمود، و تضمین کرده که چون او را بخوانند جواب گوید، اما شاید به نظر برسد که این وعده الهی در بعضی اوقات بالاخص آن زمان که بنده حاجتی مهم و البته مشروع دارد تخلف می پذیرد.

نيايش برخواسته از برترين شناخت انسان نسبت به هستي است و سبب مى شود، انسان نيايشگر، از آن جهت كه مظهر خداي متعال است، همه چيز خود را از او بداند، خود را كاملا نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع كند، از مركب غرور و تكبر ـ كه سرچشمه تمامى بدبختى ها و سيه روزى ها است.ـ فرود آيد و براى خود در برابر ذات پاك حضرت حق، موجوديتي در نظر نگيرد.

پرسشگر گرامی!
با سلام و تشکر از و تشکر از ارتباطتان با «شهر سوال».

به این چند نکته توجه کافی داشته باشید:

۱- آدمي همواره خيال مى‏ كند كه اگر دقيقا همان چيزي را كه طلب مى ‏كند، در همان زمان و با همان شرايطى كه مى‏ خواهد، به او عطا شود، دعايش به اجابت رسيده است؛ در حالى كه ممكن است اجابت اينگونه دعا به صلاح بنده نباشد.

۲- ما بايد به هنگام دعا يقين داشته باشيم كه حق‏تعالى قادر است- اگر اين دعا و خواسته به مصلحت ما باشد و منافات با حكمت الهى و نظام آفرينش و ربوبيت نداشته باشد- حاجت ما را برآورده ‏نمايد و اگر مصلحت نباشد به بهترين شكلى آنچه خير و صلاح ما را در آن مى ‏بيند عنايت ‏فرمايد.
تشخيص اينكه دعاي ما به چه علتي در حال حاضر اجابت نشده است، به عهده ما نيست. بلكه آن چيزى كه بر عهده ما و كار و وظيفه ما است دعا نمودن و ميل و نيت و قصد و يقين به اجابت آن است؛ مصلحت‏ سنجى و محاسبه خير و شر آن بر عهده رب‏ العالمين است.

۳- عامل اصلي اجابت دعا بندگي است. بدون شک اگر کسي بنده خوب خدا شد و مطيع او گشت، دعايش به اجابت نزديک تر است. معمولا به کسي مستجاب الدعوه مي گويند که بنده صالح و کامل خداوند باشد. اگر انبيا و اولياي خدا چنين بودند به خاطر همين بوده است. در اين راستا مي توان گفت: ايمان و عمل صالح و امانت و درستكارى يكى از شرائط اصلي استجابت دعا است.

۴- بايد توجه داشته باشيم در دنيا تنها ما نيستيم كه زندگي مي كنيم و نيازهايي داريم، بلكه دعاها و نيازهاي ديگران نيز هست، بنابراين لازم است انتظارات خود را تعديل كنيم و توقع نداشته باشيم كه همه دعاهاي ما مستجاب شود، زيرا چه بسا آنچه را كه ما به دنبال رسيدن به آن هستيم با منافع و مصالح ديگران در تضاد باشد. لذا موانع اجابت دعا گاهي از سوي خودمان است و گاهي از سوي ديگران است.

ممنون از شعارهاتون!
با زبان ساده تر هم میشه پاسخ گفت!
الحمدلله برای هر چیزی هم توجیهی وجود داره!!

تصویر شهر سوال

سلام وقت بخیر
بهتر بود به بخشی که از دید شما، شعار است؛ اشاره میفرمودید.

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

خداوند هرگز به بنده ای که او را میخواند بی توجه نیست بنده ای که دعا به او داده شده اجابت هم به وی داده شده است دعای شما به درگاه الهی نشانه ی این است که خداوند به شما نظر لطف و توجه دارد.

اگر اجابت دعایت به تأخیر افتاد تو را ناامید نسازد. شاید بهتر بوده که از تو بازداشته اند و چه بسا آنچه را که طلب کرده ای اگر به تو داده شود تباهی دین تو در آن خواهد بود. به چند نکته توجه کنیم:

۱- خداوند کریم در برآوردن حاجات بنده خویش مصلحت او را مد نظر قرار می دهد.سعدی در کتاب گلستان در باب سوم در فضیلت قناعت داستانی زیبا و مناسب با بحث ما می آورد و می گوید: «موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی بریگ اندر شده گفت موسی دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی بجان آمدم موسی دعا کرد و برفت.پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی بروگرد آمده گفت این چه حالتست؟ گفتند خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته اکنون بتصاحبش فرموده اند و لطیفان گفته اند:

گر به مسکین اگر پر داشتی تخم گنجشک از زمین برداشتی

وَلَو بَسَطَ الله الّرزقَ لِعَباده لَبَغَوا فی الاَرض موسی علیه السلام بحکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار. آری همان لطف و رحمتی که به مقتضای آن ندای استجب لکم بر می خیزد همان اقتضاء می کند که آنچه به صلاح بنده است در سرنوشتش در نظر گرفته شود.حضرت علی علیه السلام بر پایه اینکه دعا حتماً مستجاب است و وعده الهی خلاف نیست به عوامل تأخیر و یا عدم استجابت دعا می پردازد و در فرازی از آن می فرماید: فَلا یُقنَّطَنَّک إبطاءُ اجابَته ..... او صُرِفَ عنک لما هو خیر لک فَلَدُبَّ قد طَلَبتَه فیه هلاکُ دینک لو اُوتیتَه۴ اگر اجابت دعایت به تأخیر افتاد تو را ناامید نسازد.... شاید بهتر بوده که از تو بازداشته اند و چه بسا آنچه را که طلب کرده ای اگر به تو داده شود تباهی دین تو در آن خواهد بود.»

۲- گاه بنده خود موانع استجابت دعا را فراهم می سازد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دعای کمیل ما را به این امر توجه داده و می فرماید: اللّهم اِغفِرلیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعاء خدایا ببخش برمن گناهانی را که از اجابت دعا جلوگیری می کند.

بنده گنه کار روسیاه اگر می دانست که به درگاه خدا چه جسارت ها و بی آبروئی ها کرد، از روی شرم و حیا نمی توانست بر در خانه او رود چه رسد به اینکه از او درخواست هم داشته باشد از همین جهت است که در آداب دعا وارد شده که بنده محتاج قبل از درخواست خدا را حمد و ثنا کرده ۵ و به آبرو داران درگاه او متوسل شود.

۳- نکته سومی که باید به آن توجه نمود آنکه خداوند تبارک و تعالی هیچگاه درخواست بنده خود را ( اگر در طلب گناه نباشد) بدون پاسخ نمی گذارد البته لازمه وعده «استجب لکم» این نیست که هر آنچه بنده خواسته عیناً برآورده شود بلکه بنابر آنچه از روایات بدست می آید خداوند از سه طریق خواسته بنده را اجابت می نماید.

امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: مؤمن نسبت به دعای خود از سه حال خارج نیست یا برای او ذخیره می شود و یا با شتاب به او خواهد رسید و یا بلائی که می خواست او را فرا گیرد از او دفع می گردد. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: مسلمانی نیست که خدا را بخواند و در آن درخواست قطع رحم و گناه نباشد مگر آنکه خداوند به سه طریق به او عطا می کند: یا خواسته او را با شتاب می دهد یا برای آخرت او ذخیره می کند و یا معادل آن ناگواری ها و بدی ها را از او برمی دارد.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: پروردگار به حساب بنده رسیدگی کرده و می فرماید: این حساب را می شناسی؟ می گوید: پروردگارا نمی شناسم خطاب می رسد: در فلان شب مرا خواستی و چنین طلبیدی و آن را در دنیا ندادم اما برای آخرت تو ذخیره کردم سپس امام فرمودند: بنده از عظمت ثواب خدا در شگفت می شود و عرض می کند: خدایا ای کاش در خواسته های من شتاب نمی کردی و در دنیا نمی دادی و همه را ذخیره می نمودی.

سلام. تا میتونی از خدا و ائمه چیزی طلب نکن چون نمیدن بعدش ایمانت ضعیف میشه مثل من. خدا اگر بخواد چیزی به بنده بده بدون دعا هم میده اگر هم نخواد بده چهارده معصوم هم از خدا خواهش کنن خدا بهت نمیده. خدا حرفش یک کلامه

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
بر خلاف تصور شما خدا در قران کریم مي‏فرمايد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ (۱) هر گاه بندگان من، از من سؤال كنند من به آنان نزديكم. درخواستِ درخواست كنندگان را پاسخ مي‏گويم، آن گاه كه مرا بخوانند».
پس، از مجموع آموزه های یادشده به دست می آید که خداوند در هر حال دعا و خواست بنده گانش را بی جواب و اجابت نمی گذارد؛ گرچه این اجابت گاهی در دنیا و گاهی در آخرت باشد. گاهی برای او قابل درک است و گاهی نیست؛ ولی در هر صورت، خداوند همواره مجیب است و اسم مجیب او، جلوه و تجلی دارد. از این رو، فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (۲) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوند همواره به خواست‌ها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت می‌دهد. هیچ دستی را خالی برنمی‌گرداند؛ چون کریم‌تر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده، ناامید برگرداند. از این رو، در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (۳)
هیچ بنده‌ای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمی‌کند، مگر این که خداوند حیا می‌کند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که می‌خواهد در آن نگذارد. پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید».
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند. همین که دعا می کنیم، نشان می دهد که خدا ما را پذیرفته است.
نکته بسیار زیبا و شنیدنی در این باب، سخن مولوی است:
آن یکی الله می‏گفتی شبی تا که شیرین می‏شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیارگو این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت چند الله می زنی با روی سخت
‏او شکسته دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده‏ای چون پشیمانی از آن کش خوانده‏ای
گفت: لبیکم نمی‏آید جواب زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
‏ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیک هاست (۴)
بیان نغز مولوی که در واقع الهام گرفته از آموزه های وحیانی است، می رساند که خداوند همیشه مجیب مطلق است و ناله و دعای بنده، در واقع، لبیک خدا است و زیر هر الله گفتن او، هزاران لبیک الهی نهفته است.
پی نوشت ها:
۱. بقره (۲)، آیه ۱۸۶.
۲. غافر (۴۰)، آیه ۶۰.
۳. ابن فهد حلی، عدة الداعى، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ص ۹۷.
۴. مولوی جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، اقبال، تهران، ۱۳۷۷ ش، دفتر سوم، ص ۳۵۵.

سلام. میخواستم بپر سم منه جوانی که همش از خد ا میخوام که یک شوهر نصیبم کنه اما خد ا اجابت نکر د ه این چه صلاحی توش هست؟ من بخاطر از د واج نکر د ن چند بار ی به گناه وخطا ر فته ام این کجاش صلاحه ؟که د عام ر اجب از د واج اجابت نمیشه؟ من از تر س گناه از خد ا همش میخوام که ازد واج کنم تا گناه نکنم اما خد ا اهمیت نمید ه پس من بد بخت چیکار کنم ؟ همش میتر سم که بازم بخاطر ازد واج نکر د ن توی د ام شیطان اسیر بشم

با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما پرسشگر گرامی.

خداوند هرگز به بنده ای که او را میخواند بی توجه نیست بنده ای که دعا به او داده شده اجابت هم به وی داده شده است. دعای شما به درگاه الهی نشانه ی این است که خداوند به شما نظر لطف و توجه دارد.
توجه به این نکته هم داشته باشید که طبق آیه‌ی شریفه‌ "ادعونی استجب لکم" خداوند تمام دعاها را مستجاب می ‌کند اما این استجابت با توجه به روایات به چهار شکل صورت می‌گیرد: گاهی دعای شما سریع مستجاب می‌ شود، گاهی با تأخیر و طبق مصالح مستجاب می ‌شود، گاهی به صورت نعمات اخروی داده می‌ شود و گاهی کفاره‌ی گناهان و باعث بخشیده شدن گناهان می ‌شود. نازلترین نوع استجابت دعا این است که خواسته ‌ ما سریعا مستجاب شود.

با توجه به آموزه‌های دینی، خویشنداری تنها گزینه پیش روست كه به دلیل شرایط فرهنگی روز و حاد بودن مشکلات دیگر امروز به صورت عمومی و گسترده مطرح شده است.
نکته مهم: در اوج غريزه ، پاکدامن باش!
جامعه امروز، هم در سن ازدواج، هم در نوع زندگى اجتماعى و تحصيلى، هم در بافت خانوادگى و هم در زمينه فراوانى زمينه ‏هاى گناه، با جامعه ديروز، متفاوت است. نوجوان ديروز، مى ‏توانست بدون شغل و تحصيلات عالى، ازدواج كند و در كنار خانواده خويش، روزگار بگذراند. ديروز، زمينه‏ هاى آلودگى صوتى و تصويرى و... آن قدر فراوان نبود؛ شرايط دورى از خانواده و اختلاط ميان دو جنس، اين قدر شايع و دسترسى به نامحرم، بدين صورت آسان نبود.

ضمناً برخی ازدواج هایی که امروزه رخ می دهد، از ازدواج نکردن بهتر می باشد!

راهکار اصلی:
عفت ورزيدن براى يك انسان و مخصوصا براي جوان، ضرورت يك زندگى سالم، بانشاط و آرام است. ضرورتى كه تنها در سايه دين به دست مى ‏آيد و در سايه خردمندى، رشد و كمال مى‏ يابد.
پرهيز از گشاده ‏دستى در چشم دوختن، اجتناب از سخن ناروا گفتن يا شنيدن، دورى از اختلاط بى ‏جا و بى‏مورد، خوددارى از خودنمايى و بدن‏نمايى، مواظبت از جسم، روزه‏دارى براى تقويت اراده و كنترل نفس و تربيت جنسى صحيح، راه‏كار‏هايى هستند كه غفلت از آن ها، در همه زمان‏ ها، انسان را به سقوط مى ‏كشاند.

و در آخر:
می بایست دست به دامن خدا شد و به هر چه او صلاح می داند قانع بود.
ضمنآً با حضور در مجالس زنانه و مراسمات عمومی و نشان دادن قابلیت ها و هنرهای خود در دسترس انتخاب مادرانی که به دنبال دختر شایسته برای پسران خود هستند، باشید!

یعنی ایشان بروند توی مجالس مصلحت خدا تغییر میکنه و چیزی که هنوز وقتش نشده، یهو وقتش فرا میرسه!!

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال!

مقصود جواب به عنوان یکی از راهکارها ابراز توانایی ها و قابلیت هاست. البته خود این ابراز در موقعیتی است که از آدمی سواستفاده نمی کنند.

مصالح انسانی هر آن چیزی است که برای انسان مفید و سازنده و با او و هدفش سازگار است وانسان از آن نفرتی ندارد و نقص و فسادی را موجب نمی‌شود. از همین رو همواره مصلحت با مفسده به کار می‌رود و مثلا گفته می‌شود که احکام در اسلام بر اساس مصالح و مفاسدی است که در متعلقات حکم وجود دارد.
خداوند بر اساس این عنصر است که مصالح انسانی را تعیین و مشخص می‌کند. از آیات قرآنی به دست می‌آید که انسان گاه چیزی را مصلحت می‌داند که مفسده است و چیزی را مفسده می‌شمارد که برای او مصلحت است؛ چنانکه می‌فرماید: وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.(بقره، آیه ۲۱۶)
علت این گرایش اشتباه و خطا در انسان در جهل او نسبت به لوازم قریب و بعید هر چیزی است. از آنجایی که انسان لوازم همه امور را نمی‌شناسد یا نمی‌داند یا غافل است و نیز به خاطر آنکه عواقب هر چیزی را نمی‌شناسد، به امور و چیزهایی گرایش می‌یابد که برای او مفسده است و تنها به گمان و خیال مصلحت، خواهان آن می‌شود و هنگامی که به دست آورد در آن زمان است که تازه در می‌یابد که اشتباه و خطا کرده و آن چیز جز مفسده برای او ثمری ندارد.
مصالح انسانی از نظر خداوند گاه اقتضا می‌کند که چیزی را از او بگیرد و چیز دیگری را به او بدهد. این گرفتن‌‌ها و دادن‌‌ها بر اساس یکی از دو اصل حکمت و مصلحت است. از همین رو بسیاری از چیزهایی که انسان در زندگی با آن مواجه می‌شود، یا در قالب حکمت می‌گنجد یا در قالب مصلحت مفهوم می‌یابد.
بر همین اساس خداوند در آیات قرآنی از کیفر دنیوی به عنوان عامل بازدارنده و بیدار کننده یاد می‌کند تا انسان عبرت گیرد و مسیر درست را انتخاب کند. در حقیقت مصلحت آن است که در همین دنیا بیدار شود و در جهت حکمت الهی رفتار و عمل کند و سعادت ابدی را برای خود رقم زند. البته برخی از امور از جمله مصیبت‌‌ها و بلایا در قالب ابتلائات و امتحانات الهی است. هدف از این امتحانات دست یابی به اموری از جمله ظرفیت بخشی به انسان است؛ زیرا انسان تنها در سایه فشار و سختی است که ظرفیت‌‌ها و توانمندی‌های خود را آشکار می‌کند و به منصه ظهور و فعلیت می‌رساند.
پس گاهی مصلحت در این است که مصیبت و بلایی را انسان تجربه کند تا استعدادها و توانایی‌های خود را شکوفا سازد؛ چرا که در مشکلات است که به فکر چاره می‌افتد و این احتیاجات و فشارهاست که مادر اختراعات و اکتشافات و مانند آنهاست.
عملکرد بد انسان، عامل بیشتر بلایا
بر اساس آموزه‌های قرآنی بیشتر بلایا و مصیبت‌هایی که انسان گرفتار آن است برخاسته از رفتار و کردار بد و زشت خودش است؛ در حقیقت دستاوردهای خودش است که به او باز می‌گردد.(روم، آیات ۳۶ و ۴۱؛ قصص، آیه ۴۷؛ شوری، آیات ۳۰ و ۴۸) و تنها برخی از بلایا در قالب حکمت ابتلا و سنت امتحان و یا مصلحت‌های دیگر به انسان می‌رسد.(آل عمران، آیه ۱۴؛ عنکبوت، آیات ۲ و ۳)
مصیبت‌هایی که در قالب حکمت و مشیت و مصلحت الهی بر حسب ظاهر بلا بشمار می‌رود، در باطن یک رحمت است که اهل دل به آن الطاف خفیه الهی می‌گویند.(بقره، آیه ۲۱۶)
در یک کلام همه بلایا و مصیبت‌‌ها از جانب خداوند و به اذن و مشیت اوست(تغابن، آیه ۱۱)

موفق باشید.

سلام.خب من هم دنبال همسر هستم.و باید صبر پیشه کرد.جوانی ۲۶ساله پسر هستم ولی شرایط مالی ازدواج را ندارم.

با سلام ..من هم مشکل بیکاری را مثل اکثر جوانان دارم ..تقریبا دو سال است که بیکارم.......از این طرف بیکاری ..از یه طرف ازدواج ...ذهنمو بدجور مشغول کرده ....خیلی به درگاه خدا دعا کردم برای همه جوانان بعدا خودم....ولی حالا که مطالب بالا رو خوندم..خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم حتی اشک از چشمانم جاری شد..حتما مصلحتی در کار است دوستان ...خدا تک تک صدای مارو میشنوه......ان شالله با فضل و کرم خودش روزی هممونو میده... یا علی

با سلام و تشکر از و تشکر از ارتباطتان با «شهر سوال».

بابت این اندیشه و تفکری که پیدا کردید، به شما تبریک عرض می کنم:
شیعه معتقد است که همه قوانین و احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد واقعی وضع شده اند و مصلحت، اساسا زيربناى تشريعات الهى راتشكيل مى ‏دهد و به نام حكمت ‏خوانده مى ‏شود.

اراده الهى به صورت گزاف و بى حساب به ايجاد چيزى تعلق نمى گيرد بلكه آنچه اصالتا مورد تعلق اراده الـهى واقع مى شود , جهت كمال و خير اشياء است و چون تزاحم ماديات موجب نقص و زيان بـعضى بوسيله بعضى ديگر مى شود، مقتضاى محبت الهى به كمال، اين است كه پيدايش مجموع آنها بگونه اى باشد كه خير و كمال بيشترى برآنها مترتب شود و از سنجيدن اينگونه روابط، مفهوم مصلحت بـدست مى آيد.
حاصل آنکه: چون افعال الهی از صفات ذاتيه او مانند علم و قدرت و محبت به کمال و خير، سرچشمه مي گيرد هميشه به صورتی تحقق مي يابد که دارای مصلحت باشد يعنی بيشترين کمال و خير بر آنها مترتب گردد و چنين اراده ای بنام «اراده حکيمانه» ناميده می شود.

مصلحت الهی یعنی این که افعال الهی همواره دارای بیشترین کمال و خیر است.

موفق باشید.

سلام من دو تا بچه دارم که در زمان طفولیت در اثر حادثه هر دوی آنها نابینا شدن از آن پس مدت ۱۵ سال تاکنون برای شفای این طفلان معصوم دعا کردم ولی بی فایده بود میگویند مصلحت چنین بوده آیا شفادادن طفلان معوم بیگناه مصلحت نیست ؟نابینایی آنها مصلحت بود؟ لطفاٌفقط منطقی پاسخ دهید. متشکرم

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در ابتدا باید خدمتتان عرض کنیم که:
انسان ها همواره از راه های گوناگون در معرض آزمایش خداوند هستند و اشخاصی برنده اند که از این آزمایش ها سربلند بیرون آیند. بر این اساس، از رحمت خداوند ناامید نشده و همراه با دعا و درخواست روزی و رفع مشکلات از خداوند ، در بهبودی وضع فعلی خود تلاش نموده و در هر حال بدانید که با صبر و رضایت، پاداش خوبی از خداوند دریافت خواهید نمود.

شیعه معتقد است که همه قوانین و احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد واقعی وضع شده اند و مصلحت، اساسا زيربناى تشريعات الهى راتشكيل مى ‏دهد و به نام حكمت ‏خوانده مى ‏شود.

اراده الهى به صورت گزاف و بى حساب به ايجاد چيزى تعلق نمى گيرد بلكه آنچه اصالتا مورد تعلق اراده الـهى واقع مى شود، جهت كمال و خير اشياء است و چون تزاحم ماديات موجب نقص و زيان بـعضى بوسيله بعضى ديگر مى شود، مقتضاى محبت الهى به كمال، اين است كه پيدايش مجموع آنها بگونه اى باشد كه خير و كمال بيشترى برآنها مترتب شود و از سنجيدن اينگونه روابط، مفهوم مصلحت بـدست مى آيد.

حاصل آنکه: چون افعال الهی از صفات ذاتيه او مانند علم و قدرت و محبت به کمال و خير، سرچشمه مي گيرد هميشه به صورتی تحقق مي يابد که دارای مصلحت باشد يعنی بيشترين کمال و خير بر آنها مترتب گردد و چنين اراده ای بنام «اراده حکيمانه» ناميده می شود.

توجه به این نکات ضروری است:
۱- باور همه اندیشمندان بر این است که امیدوار بودن، شرط اول در کسب موفقیت های بزرگ است. بدین ترتیب ، با تقویت روح امیدواری، باید با هرگونه ناامیدی مبارزه کرد.
بنده شایسته، خدا نیازمندی ها را با حضرت حق درمیان میگذارد و راه چاره را از او می خواهد. خداوند نیز به مصلحت خویش، او را از مشکلات می رهاند؛ آن گونه که حضرت یونس علیه السلام را در قعر دریا بر اثر توجه به خدا ، از شکم ماهی نجات داد.(انبیا ۸۸)
۲- باید دانست که زندگى مجموعه ‏اى از شادى و رنج کامروایى و ناکامى تلخى و شیرینى و خلاصه میدان جنگى است که هرکس در آن سهمى از پیروزى و شکست دارد.
نگاهی به اطراف خود بیندازید! خواهید دید که همه انسانها به نحوی با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و اینگونه نیست که فقط شما مشکلاتی را به دوش بکشید.
مصایب عالم به صورت مساوی بین بندگان خدا پخش گردیده است.

موفق باشید.

سلام، من همیشه تسلیم اراده خداوندسبحان بوده وهستم و۱۵سال دعا و نیایش در انتظار شفای این طفلان معصوم هم گواه این حقیقت است واین را هم فهمیده ام که اکثر انسانها نه همه بلکه تعدادی هم به دور از مشکلات در اوج ناسپاسی هستند وهیگونه حادثه وپیشامدی آنها را تهدید نکرده تا تلنگری باشه که بخود بیایند. واز طرفی اگرمن به سبب تحمل این مشکل نزد خداوند از پس آزمایشات بربیام طرف حساب خداوند من نیستم بلکه آن دوطفل معصوم نابینای حادثه دیده ومحروم از جریان جاری زندگی هستند که اینک مظلومانه نسبت به سایرین محروم شده اند. استحضار دارید درروزگار کنونی آدمهای با سلامت کامل نمیتوانند شغلی برای خود دست وپاکنند چه برسه به آدمی که نابیاشده ! فردا شعل میخواهد زن وزندگی میخواهد البته من در برابر خداوند کسی نیستم که غصه فردای آنها را بخورم ولی در مقام یک پدر چرا حق دارم.

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

همه انسان ها در طول زندگی خود به مشکلات کوچک و بزرگ فراوانی دچار می شوند که ممکن است برخی از آن ها افراد را دچار شکست های هولناکی کند. امّا افراد با ایمان و پرهیزکار، به سبب تقواپیشگی این مشکلات برایشان آسان می شود. خداوند متعال می فرماید: «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً»؛(سوره طلاق، آیه ۴ ) و هر کس از خداوند پروا کند در کارش آسانی پدید آرد.
کلمه «مخرجاً» در آیه «وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً»( سوره طلاق، آیه ۲ ) نیز به همین معناست.
رازِ آسان شدن کارها برای انسان متقی هم از آن روست که او مطابق قانون های هستی که خداوند متعال آن را وضع کرده، حرکت می کند و هر کس که بر وفقِ سنّت ها و قانون های الهی حرکت کند، کارها برایش آسان می شود.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :هر كه به دنیا بى رغبت شود ، سختى ها بر او آسان مى گردند.

با اندكی ملاحظه در تاریخچه زندگی بشر، درمی یابیم كه:
رویدادهای زندگی گاهی در محدوده اختیار انسان هستند و در مواردی، اختیار فرد در وقوع آن ها نقشی ندارد. برای مثال، تصادف با اتومبیل، گاهی ناشی از بی احتیاطی فرد است، ولی گاهی او همه نكات ایمنی را در نظر می گیرد، ولی راننده اتومبیل مقابل، شخص بی ملاحظه ای است و باعث تصادف می‌شود. همچنین با در نظر داشتن برخی حوادث دیگر زندگی از قبیل زلزله، سیل و طوفان، روشن می شود كه وقوع برخی رویدادها در زندگی، از اختیار انسان خارج است، و با توجه به اینكه همه رویدادهای جهان به اذن خداوند روی می دهند، می‌توان گفت: رویدادهای مزبور جزو سرنوشتی هستند كه خداوند برای انسان مقدّر كرده است.. بنابراین، علت ناآرامی افراد عادی آن است كه به چیزهایی تكیه می كنند كه خود آن ها تكیه گاهی ندارند.

باور همه اندیشمندان بر این است که امیدوار بودن، شرط اول در کسب موفقیت های بزرگ است. بدین ترتیب ، با تقویت روح امیدواری، باید با هرگونه ناامیدی مبارزه کرد.
بنده شایسته، خدا نیازمندی ها را با حضرت حق درمیان میگذارد و راه چاره را از او می خواهد. خداوند نیز به مصلحت خویش، او را از مشکلات می رهاند؛ آن گونه که حضرت یونس علیه السلام را در قعر دریا بر اثر توجه به خدا ، از شکم ماهی نجات داد.(انبیا ۸۸)

موفق باشید.

سلام من همه پاسخ ها رو خوندم. عجیبه واسه یه آیه صریح استجب لکم این همه استثنا قایل شدید که من جسارت اینو دارم همشون به چالش بکشم.
۱- علت برآورده نشدن امتحان الهیه: آزمون یه جا شروع میشه و یه جا تموم میشه و یه نتیجه ای داره نه یه عمر آزگار که معلوم نیس کی تموم میشه.اگه امتحانه چرا همه مورد آزمون قرار نمیگیرن؟ گیریم بعد یه عمر تحمل صبوری و قبول نشدن دعا طرف دقیقه نود اعتقادش رو از دست بده اون همه صبر و ایمان چی میشه؟ این چه امتحانیه که همه ی عمرت رو پاش بریزی شاید آخرش جواب بگیری یا نه همه آدمها که ایوب نبی نیستن! اصلا از کجا معلوم امتحانه شاید عذاب باشه بماند مردم هزاران فکر بد میکنن.
۲- علت برآورده نشدن حکمت و مصلحت الهیه: اگه به گفته خودتون زیربنای تشریعات الهی حکمت خداست حکمتی که دعا کننده نمیتونه درکش کنه و نمیدونه چیه خب خداوند که قادر مطلق هست میتونه تغییرش بده. هممون میدونیم که قضای الهی متکی به تقدیر الهیه و هردوشون نامحدودند پس با دعا میتونم اقتضاهای الهی رو به نفع خودمون تغییر بدیم
۳- بعی دعاها به نفع ما نیست بهت بهتره برآورده نشه: خب وقتی طرف عاجزانه از خدا ۱۵ سال یه چیز مشروع و خیری رو میخواد کجاش به نفعش نیست کما این که اگر بهش نرسه طبعات بد مادی و معنویش بدبختش کنه
۴- بهتره بعضی دعاها سریع انجام نگیره چون طرف بدبخت تر میشه: خیلی عجیبه اکثر افرادی که عاجزانه دعا میکنن روز به روز با قبول نشدن ناامیدتر و بی اعتمادتر میشن کجاش خوبه؟ فرض کنید طرف بچش داره میمیره الان اگه خدا اجابت نکنه بچه اش رو ازدست میده. این خوبه؟
هیچ کدوم از موارد بالا دلیل مستجاب نشدن دعای من نیست. ای کاش خدا با یه نشونه ای میفهموند بهم دلیل واقعیش چیه!

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

انسانی نیست که با بیماری دست و پنجه نرم نکرده باشد؟ هر روز خود و یا دیگران را می بینیم که دچار مصیبتی شده اند و یا منطقه ای را می شنویم که زلزله و سیل و توفان زیانبار آن را دگرگون کرده و برف سهمگین خسارت سنگینی را بر منطقه و اهالی آن وارد ساخته است؟ البته بسیاری از این بلایا را به عنوان بلایای طبیعی به حساب می آوریم و به سادگی از کنار آن می گذریم و در نهایت اگر سرزنشی بکنیم آن را نثار مسئولان و دولتمردان می کنیم که چرا سیل بندی نزده اند؟ خانه های ضد زلزله طراحی و اجرا نکرده اند؟ گزارش درست از وضعیت و پیش بینی آب و هوای ارایه نداده اند؟ چرا پس از بلایا اقدامات تامینی مناسبی به اجرا نگذاشته اند و امداد و نجات به درستی و به هنگام نبوده است؟
اما وقتی خودمان دچار بیماری و نقص در اموال و انفس می شویم و فرزند و پدر و مادر و همسری می میرد و یا به بیماری سخت درمانی گرفتار می شویم، می پرسیم: خدایا چرا من؟ این چه مصیبت و بلایی بود که بر سر من آمده است؟
هرگاه از نظر وضعیت مالی با بحران مواجه می شویم و یا ازنظر اقتصادی جزو اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه محسوب می شویم و عنوان مستضعف و فقیر و ندار و مسکین به پیشانی ما می خورد، باز می پرسیم: آخر چرا من؟ چه گناهی کرده ام که فقیر و فقیرزاده به دنیا آمده ام؟ آخر گناه دیگری به نام من باید نوشته شود و مجازات و تنبیه شوم. اگر گنه کرد در بلخ آهنگری چرا به شوشتر زنند گردن مسگری؟

** و در آخر توجه تان را به این نکته جلب می کنیم که:
ممکن است کسی ادعا کند که اساسا درباره خداوند، حکمت و مصلحت مفهوم و معنی ندارد و همه اینها از قیاس گرفتن خالق به مخلوق پیدا شده است، زیرا معنی اینکه مصلحت چنین اقتضا می کند، این است که برای رسیدن به فلان مقصد باید از فلان وسیله استفاده شود، انتخاب آن وسیله مصلحت است زیرا به فلان مقصد می رساند، و انتخاب فلان وسیله دیگر مصلحت نیست زیرا از آن مقصد دور می کند، مثلا می گوییم مصلحت اقتضا کرده است که درد و رنج باشد تا لذت، معنی و مفهوم داشته باشد، حکمت ایجاب کرده که مادر پستان داشته باشد تا فرزند غذای آماده ای داشته باشد، حکمت و مصلحت ایجاب کرده که فلان حیوان شاخ داشته باشد تا در برابر هجوم دشمن از خود دفاع کند.
آیا نمی توان گفت که: همه اینها قیاس گرفتن خداوند است با بشر و سایر موجودات ناقص دیگر؟ برای بشر و هر موجود ناقص دیگر، مصلحت و حکمت، معنی و مفهوم دارد، زیرا بشر و یا یک موجود ناقص دیگر، در داخل نظامی قرار گرفته که آن نظام به هر حال از یک سلسله اسباب و مسببات تشکیل شده است. آن موجود برای اینکه به مسبب برسد چاره ای ندارد جز اینکه به سبب متوسل شود. چنین موجودی آنگاه که می خواهد به یک مقصدی برسد، اگر آن چیزی که به عنوان وسیله انتخاب می کند همان چیزی باشد که در نظام عالم، سبب آن مقصد قرار داده شده است کاری بر وفق مصلحت و حکمت انجام داده است، والا بر خلاف مصلحت و حکمت عمل کرده است.
مصلحت و حکمت درباره موجودی صادق است که جزئی از نظام موجود و دارای قدرتی محدود است و چاره ای ندارد جز اینکه نظام موجود را به رسمیت بشناسد. محدود بودن قدرت، جزئی از مفهوم مصلحت و حکمت است. اما موجودی که فوق این نظام است و خود پدید آورنده این نظام است، برای او حکمت و مصلحت چه معنی و مفهومی می تواند داشته باشد؟ او چه نیازی دارد که برای رسیدن به یک مقصد، متوسل به اسباب شود تا گفته شود فلان کارش حکیمانه بود و فلان کارش غیرحکیمانه. علیهذا صحیح نیست که بگوییم خداوند مثلا درد و رنج را آفرید تا لذت، معنی و مفهوم داشته باشد، پستان مادر را آفرید تا بچه بی غذا نماند. خداوند می تواند بدون اینکه بچه به شیر و پستان مادر نیاز داشته باشد او را سیر گرداند و بدون آنکه به انسان رنج برساند مفهوم و معنی لذت را به او بفهماند. نظام اسباب و مسببات، از نظر ما یک امر جدی است، ولی از نظر خداوند یک امر تشریفاتی بیش نیست. علیهذا ما می توانیم حکیم باشیم نه خدا، فعل ما می تواند حکیمانه باشد -یعنی منطبق بر نظام موجود باشد- نه فعل خدا که عین نظام است. خود نظام بر وفق نظام دیگری آفریده نشده است. خداوند، خالق نظامی است که در مرتبه بعد از خلقت آن نظام و برقراری آن، اگر کسی آن نظام را بشناسد و عمل خود را بر آن تطبیق دهد کار حکیمانه ای انجام داده است.

پبروز و سربلند باشید.

سلام ، مگه خداوند متعال صریحاٌ نفرموده که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؟؟؟؟؟؟؟؟ پس این همه اما واگر ها و مصلحت و آزمون و حرف و حدیثهااز کجا آمده ؟ از یک سو به آدمی احساس امیدواری و نزدیکی بخدا دست میده و از سوی دیگروقتی نا امید میشه تازه میرسیم به مصلحتها و آزمونها یعنی نه!!! نداریم. در تمام ادعیه ها و اعتکافها و مراسم ها در ماه مبارک رمضان و..... قضیه همین گونه اس اگر دعا مستجاب نشد موکول میکنیم به مراسم وادعیه دیگر. و آخر سرهم هیچ میشه .

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

برخی افراد فکر می کنند دعایشان مستجاب نمی شود، از این موضوع گله دارند و حتی گاهی تا مرز ناامیدی و بی ایمانی و ترک نماز و مانند آن پیش می روند و پرسش های فراوانی هم در این زمینه مطرح می کنند. این موضوع، ناشی از نگرش ناصحیح آنها به موضوع دعا و اجابت است.

مسئله ای که از اهمیت زیادی برخوردار است، توجه به حقیقت دعا و پی بردن به ارزش دعاست؛ این که به دعا تنها به چشم وسیله ای برای گرفتن حاجت نگاه نکنیم؛ یعنی بدانیم اصل دعا کردن، عبادت است و دعا کننده چه حاجت بگیرد و چه نگیرد، عبادت کرده و به خداوند، نزدیک شده است؛ زیرا یکی از فوائد مهم دعا، این است که روح تکبر را در دعا کننده از بین می برد.

امام باقر علیه السلام می فرماید: «افضل العبادة الدعا؛۱ دعا، برترین عبادت است». امام علی علیه السلام می فرماید: «احب الاعما ل الی الله عزوجل فی الارض الدعا؛۲ محبوب ترین کار نزد خدای عزوجل در روی زمین، دعاست».

قرآن کریم به صراحت به انسان یادآوری می کند که هدف ازخلقت انسان، عبودیت است؛ «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛۳ و بندگی، آن است که انسان در مقابل پرودگار عالم، تسلیم محض باشد و از خود اراده ای مغایر با آن چه خدای متعال می خواهد، نداشته باشد و تمام عالم را در ید قدرت او ببیند. دعا، تمرین نگرش توحیدی انسان به زندگی است. اگر کسی این جهان بینی را نداشته باشد و برای غیر خدا قدرتی در عرض او به رسمیت بشناسد، از دایرة توحید، خارج شده، داخل عرصة شرک و کفر می شود، دعا به معنی نفی قدرت های غیر الهی و ابراز اعتقاد توحیدی نسبت به مبدأ هستی است. دعا، مغز عبادت و مظهر بندگی خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اهداف متعالی زندگی می باشد. خواستة ما نیز وقتی شایستة اجابت است که در همین راستا باشد.

شایسته نیست خدای متعال که هدف زندگی انسان را عبادت و قرب به خودش قرار داده، انسان را در رسیدن به خواسته ای که برای پیمودن این مسیر لازم است، یاری نرساند یا خواسته هایی را اجابت کند که مانع عبادت و قرب است.

بعضی از مردم نیازها و خواسته های مادی خود را به صورت یک هدف اساسی زندگی برای خود تعریف و برای رسیدن به آنها به قدری پافشاری می کنند که دعا کردن ایشان صورت نامعقولی به خود می گیرد؛ تا جایی که ممکن است این موضوع آنها را به وادی ناامیدی و بی ایمانی بکشاند. این نگرش، صحیح نیست.

اصولاً دعا، یک عمل معنوی و عبادی است که با هدف قرب، انجام می شود. دعا، برترین نوع بندگی و پرستش خدای متعال است و موجب رشد و تعالی انسان می شود و فرصتی مناسب برای اظهار بندگی در برابر خداوند قادرمتعال است. دعا، نشان دهندة تسلیم و توکل عبد در برابر خداوند است. مهم ترین حکمت دعا، اعلام بندگی و اظهار فقر و وابستگی به منبع لایزال الهی است.

قرآن کریم، انسان ها را به دعا و نیایش دعوت کرده و ترک دعا را تکبر دانسته و برای آن، عقاب سنگین وعده داده است؛ «و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین;۴ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید؛ تا [دعای] شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند، به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ می شوند».

از این جهت، دعا، عین اجابت است و همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام شود، در همان لحظه، به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج، مظهر نورانیت و اسما و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایستة خود می رسد. دعا کردن، در حقیقت، درمان عطش قلب و تسکین سوز جان و و نیاز روح به عروج به عالم قدسی است.

فلسفة دعا، این نیست که ما به خواسته های نفسانی و مادی و شخصی خود برسیم؛ فلسفه دعا، آدم شدن است و این حکمت، حتماً محقق می شود. وقتی انسان با اخلاص دعا می کند، این آموزه ها بر جان او تأثیر گذاشته، انسان، ساخته می شود. دعا، درس توحید و پیمان بندگی و اظهار عبودیت و پیوند با خداست. کسی که دعا بخواند، آرام می شود و روحش پرواز می کند و به خدا نزدیک می شود و معنای اجابت دعا، همین است. دعا، حتماً مستجاب می شود؛ چون انسان با دعا به کمال و سعادت می رسد.

چرا دعاهایمان اجابت نمی شوند؟

دعا، عین اجابت است؛ زیرا نوعی عبادت و پرستش است و هر عبادتی که با قصد قربت انجام شود، حتماً موجب قرابت می شود. مقصود دعا کننده از دعا، چیزی جز خود خدای متعال و قرب او نیست و این خواسته چون با خلوص نیت و شرایط لازم انجام شود، در همان لحظه، به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان، می گذارد و با استمرار این حالت، آدمی به تدریج، مظهر نورانیت و اسما و صفات کمالیة حق تعالی می شود و به سعادت شایسته خواهد رسید.

دعا نسبت به نیازهای مادی، اقتضای اجابت دارد؛ نه این که علت حتمی اجابت است. ما با دعا، خدا را مجبور به اجابت دعا نمی کنیم؛ بلکه درخواستی از خدا داریم که می تواند اجابت یا رد شود؛ چون گاهی خواستة انسان، مخالف حکمت الهی و مصلحت بنده است.

دعا به سه گونة لفظی، قلبی و عملی است؛ بنابراین، برای برآورده شدن حاجت ها و نیازها، باید از هر سه راه در خواست زبانی و رابطة قلبی با خدا و کوشش و فعالیت عملی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها، استفاده کنیم.

بنابراین، یکی از شرایط مهم استجابت دعا، همراهی آن با تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤمنان، امام علی علیه السلام آمده است: «الداعی بلا عمل کالرامی بلاوتر؛۵ دعا کنندة بدون عمل و تلاش، مانند تیرانداز بدون زه است».

بنابراین، برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود، باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت؛ همان طور که اگر شخصی بیمار شود، باید در کنار دعا و استمداد از خداوند متعال، حتما به پزشک مراجعه کند؛ زیرا مراجعه به پزشک و قرار گرفتن در مسیر درمان، سببی از جانب خداوند متعال است و خواستن شفا و سلامتی، بدون مراجعه به پزشک، در همة موارد، راه گشا نخواهد بود.

** و در آخر:
حضرت آیةالله بهجت، رضوان‌الله تعالی علیه، از شاگردان حضرت آیة‌الله قاضی، رضوان تعالی الله علیه در عرفان بودند و دستورات و تأکیدات عرفانی ایشان، از قابل اعتمادترین دستوراتی است که در دست ماست.
از این فخر عالم تشیع سوال شد که چرا این همه دعا می‌کنیم و مستجاب نمی‌شود؟ بهجت عارفان و سالکان در پاسخ فرمودند: "زیرا استجابت دعا شرط اساسی‌اش توبه است، لذا ملائکه می‌گویند: این مشروط (دعا) را با شرطش (توبه) چرا به جا نمی‌آورید تا مستجاب شود؟ و چرا دعای تائب و دعای با توبه نمی‌کنید؟!" (به نقل از کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد اول)

پبروز و سربلند باشید.

سلام. من یک هفتس از خدا میخوام که حاجتمو بده و به هر دری زدم همه میگن فراموش کن اما دلم میگه منتظر باز بمون بنظر شما منتظر بمونم باز ممکنه حاجتمو بده؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال.

پرسشگر گرامی؛
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می‌نماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر دعای بندگانش را مستجاب نمی‌نمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر می‌بردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت‏شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم دعا را مستجاب می‌نماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه‌ای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه‌ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال دقت فرمایید که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوب‌هایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمت‌های متعددی دارد که به اختصار می‌گویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشن‌تر شدن موضوع ایفاد می‌گردد:
*- دعا لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته می‌شود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق می‌افتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی می‌خواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواسته‌اش تلاشی نمی‌کند، معلوم است که نمی‌خواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را می‌خواهد اما تلاش نمی‌کند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن می‌کند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است.
*- گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی می‌خواهد، گمان می‌کند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواسته‌اش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل می‌گردد. نه این که از خدا بخواهد وسیله‌سازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را می‌خواند. منتهی وقتی کارش نمی‌شود، به خدا معترض می‌گردد که پس چرا ندادی؟
*- گاهی انسان در ضمن این که خواسته‌ای دارد و آن را نیز از خدا می‌خواهد، کارهای دیگری می‌کند که راه دعایش را می‌بندد و یا استجابت را به تأخیر می‌اندازد یا کلاً منتفی می‌کند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی می‌شود که پرده‌های حفاظتی را می‌درد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که سبب می‌شود مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها بر او ببارد (اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که نعمت‌های داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع می‌کند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّـرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی می‌کند که دعای او را حبس می‌کند (اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ).
*- گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست.
*- گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینه‌های لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد.
*- گاهی آن چه دعا کننده می‌خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می‌شود، سبب نزول بلا می‌گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا می‌خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی‌خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی‌نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش می‌خواهد، و حال آن که خدا می‌داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می‌کند و او خواهان این انحراف نمی‌باشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، ۷۵)
ترجمه: و اگر ايشان را ببخشاييم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم در طغيان خود كوردلانه اصرار مى‏ورزند.
*- گاهی آن چه به خیر خود می‌داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می‌داند خیر اوست.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، ۲۱۶)
ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد.
*- گاهی آن چه به مصلحت خود می‌داند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بنده‌ی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه می‌شود بشود.
*- گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیله‌هایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیله‌ها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌« (المائده، ۳۱)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
*- ... و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر.
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.

موفق باشید.

باسلام من پنج ساله. شب وروز خداروصدامیکنم تاحاجتموقبول کنه نه تفریح نه شادی نه هیچ چیزه‌ دیگه خوشحالم نمیکنه وخدا کاری نمیکنه خیلیم بدم میادفقط بگن مصلحت نیست‌حتماخدانمیخوادمصلحته خداکیه؟ وقتی که پیرشدم وقتی که دیگه شوره جوونیوندارم خسته شدم ازخدادورشدم نه نمازمیخونم نه روزه میگیرم همشم تصیره خوده خداست که چقدرصداش کنم پس نقشه خدااین‌وسط چی خسته شدم نه حوصلیه خودمونه حوصلیه عبادت‌کردن ندارم توزندگیم خداروگم کردم ولی خدابهم توجهی نمیکنه ایناروبااشک مینویسمینویسم دارم خفه میشم پیشه هرکس وناکس خردشدم حرفایه بقیه.کنایه هاشون امونموبریده
بریدهحرف دلم زیاده ولی یکی بهم بگه ,خدا.........کجاست.؟؟؟؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در قرآن مى‏ خوانيم: «اُدعونى أستَجِب لكم»(غافر، آيه ۶۰) مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. اگر شخصى به ديگرى گفت: به هنگام برخورد با مشكل به من تلفن كن تا تو را كمك كنم، اين جمله لوازم و شرايطى دارد از جمله:

۱- رفاقتت را با من حفظ كنى.

۲- شماره تلفن مرا گم نكنى و شماره را درست بگيرى.

۳- به هنگام بازگو كردن مشكلات، حرف‏هاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظيفه ی خود عمل كرده باشى.

۴- آنچه مى‏گويى واقعاً مشكل باشد، نه خيالات و توهّمات.

۵ - براى حلّ مشكل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را بهم بريزم.

۶- حلّ اين مشكل، سبب پيدايش مشكل ديگرى براى شما يا ديگران نشود.

۷- در بازگو كردن مشكلات، صادق باشى و دروغ نگويى.

* آيا واقعا ما در دعا و طرح مشكلات خود با خدا، اين شرايط را مراعات كرده ‏ايم؟

* آيا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ كرده‏ ايم؟ قرآن مى‏ فرمايد: «و يَستَجيبُ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات» (شورى، آيه ۲۵) پاسخ مثبت به كسانى داده مى‏ شود كه با ايمان و عمل شايسته رابطه خود را با خدا حفظ كرده باشند.

* آيا شماره تلفن را درست گرفته‏ ايم؟ در روايات مى‏ خوانيم: دعا آدابى دارد، از جمله:

ابتدا «بسم اللّه» بگوييد، با وضو و حضور قلب و در مكان مقدّس مثل مسجد باشيد، قبل از دعا از خداوند با صفات و اسماء الحسنى تجليل كنيد، ده مرتبه «يا اللّه»، «يا ربّ» بگوييد، گوش ه‏اى از نعمتهاى الهى را به زبان آوريد، از خداوند تشكر كنيد، بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستيد، لغزشهاى خود را مطرح و استغفار كنيد، دعا و خواسته خود را ميان دو صلوات مطرح كنيد و اميدوار باشيد.

* آيا در دعاهاى خود توقّعات نابجا نداريم و به وظيفه ی خود عمل كرده ‏ايم؟

دانش ‏آموز درس نخوانده، دعا مى ‏كند كه قبول شود. مى ‏گويند: دانش آموزى به خانه آمد و وارد اتاق جلويى شد و مشغول دعا شد. به خدا گفت: پروردگارا! كوه هيماليا را در فلان كشور قرار بده و درياچه ی اروميّه را در نيشابور قرار بده. مادرش گفت: اين چه دعايى است كه مى ‏كنى؟! گفت: من در امتحان جغرافيا پاسخ سؤالات را اشتباه نوشته‏ ام، حالا به خدا مى ‏گويم كوه و دريا را جابجا كند تا من نمره بياورم!

* آيا زمان دعا و شرايط ديگر را در نظر گرفته‏ ايم؟ در اسلام زمان‏هايى براى دعا سفارش شده است، از جمله: شب‏هاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشك و....

* آيا مشكلات ما واقعاً مشكل است يا خيال مى ‏كنيم كه مشكل است؟ بسيارى مشكلات، لازمه نظام طبيعت است و رفع آن، به معناى به هم زدن نظام عالم. همچون فقيرى كه سقف خانه‏ اش خراب است و باران كه مى‏ آيد، سقفش چكّه مى‏ كند. براى رفع مشكل او، يا بايد خداوند باران نفرستد يا بر بام خانه او باران نبارد و يا آب باران در پشت‏بام خانه‏ اش نفوذ نكند و يا... كه هر كدام از اينها به معناى ناديده گرفتن قوانين حاكم بر طبيعت است.

و مهمترین نکته این که باید توجه کنیم در بسیاری از موارد، برآورده شدن دعا به مصلحت ما نیست شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که برای کاری مدتها دعا کرده باشیم و خداوند هم به خاطر اصرار فراوان ما آن دعا را مستجاب کرده باشد ولی بعدا پشیمان شده ایم و با خود گفته ایم ای کاش دعایمان مستجاب نمی شد! آری برخی فکر می کنند حالا که خداوند دعاها را اجابت می کند پس باید هر دعایی را مستجاب کند قطعا چنین تصوری باطل است.

موفق باشید.

با سلام
من ارشد دارم و متاسفانه بیکارم. یه چند وقتیه مستمر میرم دنبال کار ولی شرایط مملکت ما خیلی نا امید کننده است. هیشه ورد زبونم دعا شده. ولی از طرفی مجبورم برم این شرکت اون شرکت پیش هر کسی رو بندازم و ازش خواهش کنم برای کار. خیلی دعا میکنم ولی به نتیجه نرسیدم. همه میگن مصلحته، حکمته. ایا کار کردن من خلاف شرعه. الان که بیکارم بیشتر روحیم داغونه و حوصله ی کسی را ندار. حوصله انجام کارهای خونه را ندارم. شب تا صبح خواب راحت ندارم. از نظر روحی خیلی به کار احتیاج دارم . ایا اینه مصلحته من.
نمیدونم چیکار کنم. اصرار کنم به دعا کردن یا بترسم از اینکه شاید مصلحتم نیست. دوست دارم خدا برام جور کنه، ولی مجبورم به این اون رو بندازم. شرایط فعلی شده پارتی و پارتی بازی. اگه نرم چیکار کنم.
چرا خدا برام کاری نمیکنه که به بندش رو نندازم
خیلی گمراه شدم، دعا کنم یا نه. به بنده هاش رو بندازم یا نه
بازم همش دعا میکنم خدایا بنده های خوبتو جلو راهم قرار بده و تو بخواه که مشکلم به وسیله ی انها رفع بشه
لطفا راهنماییم کنید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می‌نماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر دعای بندگانش را مستجاب نمی‌نمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر می‌بردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (فرقان، ۷۷)

ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت‏شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

خداوند کریم دعا را مستجاب می‌نماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه‌ای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه‌ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال دقت فرمایید که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوب‌هایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمت‌های متعددی دارد که به اختصار می‌گویند لابد مصحلت نیست.

موفق باشید.

سلام من خیلی درباره استجابت دعا تحقیق کردم نتیجه ای که گیرم اومد به این شرحه
آیه ان الله لايغيرمابقوم حتی يغير مابانفسهم اشاره به نکات مهمی داره که تفکر دراین آ یه و ارتباطش بااستجابت دعا خیلی از مسائل رو حل میکنه
تازمانی که وضع مملکت درست نشه چاره ای جز صبر نیست....خواسته ودعای همه جوانان عزیز شرعی است که بیشتر ش مربوط به شغل و ازدواج میباشد
اینها چیزی نیست که واسه بر آ وردنش توسط خداوند باید قدیس باشیم این جوابهایی که داده میشه هیچ مشکلی رو حل نمی کنه این دعا کرد نا ومستجاب نشدن نتیجه ای جز اون چه که نوشتن از قبیل ناامیدی وبدبینی به خدا نخواهد داشت....بهتره پاسخهای معقول و منطقی داده بشه.....ملت ژاپن اصلا اعتقادی به دعا ندارند اما دست بدست هم دادن و مشکلات جوانان شان را حل نمودن....به امید سربلندی جوانان عزیز

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

"اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم". سوره رعد، آیه۱۱

روایاتى در بیان مراد از: (ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ...)

در همان كتاب از ابى عمر و مدائنى از امام صادق (علیه السّلام ) روایت كرده كه فرمود: پدرم همواره مى فرمود: خداوند قضاى حتمى رانده كه از هیچ بنده اى نعمتى را كه به او ارزانى داشته از او سلب نكند، مگر آنكه خود بنده كارى كند كه مستوجب سلب نعمت شود، در آن صورت آن نعمت رابخاطر آن گناه سلب مى كند، و این همانست كه در قرآن كریم فرموده : (ان اللّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ).
و نیز در همان كتاب از احمد بن محمد از ابى الحسن الرضا (علیه السّلام ) روایت كرده كه در ذیل آیه (ان اللّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم و اذا اراد اللّه بقوم سوء فلا مرد له ) فرموده : پس زمام امور به دست خداست .
مؤ لف : این روایات اشاره است بهمان بیانى كه ما در معناى آیه گذراندیم .
و در معانى الاخبار به سند خود از عبداللّه بن فضل از پدرش روایت كرده كه گفت : از ابا خالد كابلى شنیدم كه مى گفت : از زین العابدین على بن الحسین (علیهما السلام ) شنیدم كه مى فرمود: گناهانى كه نعمت را تغییر مى دهند عبارتند از: ظلم بر مردم ، ترك عمل خیرى كه بدان عادت شده ، كفران نعمت ، و ترك شكر، و این همانست كه خداى تعالى درباره اش فرموده : (ان اللّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ).
و نیز در همان كتاب به سند خود از حسن بن فضال از حضرت رضا (علیه السلام ) روایت كرده كه در ذیل آیه (هو الذى یریكم البرق خوفا و طمعا) فرموده خوف براى مسافر و طمع براى حاضر و مقیم است ، (مسافر خواهان نبود آن ، و حاضر خواهان آنست ).
و در تفسیر نعمانى از اصبغ بن نباته از على (علیه السّلام ) روایت كرده كه در تفسیر جمله (و هو شدید المحال ) فرموده : مقصود آنست كه مكر خداوند شدید است .
و شیخ در امالى به سند خود از انس بن مالك روایت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مردى را نزد یكى از فراعنه عرب فرستاد تا او را بسوى خداى عز و جل دعوت كند، مرد دعوت خود را كرد، فرعون نامبرده پرسید: بگو ببینم این خدائى كه مرا بسویش مى خوانى آیا از نقره است یا از طلا یا از آهن ؟ مرد نزد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) برگشته گفته او را نقل كرد، حضرت فرمود: برگرد و دعوت خود را مجددا برسان . عرض كرد یا رسول الله او از پذیرفتن دعوتم سركشى كرد. فرمود: (به تو مى گویم ) برگرد. مرد برگشته و او را بدین توحید دعوت نمود، او هم همان پاسخ اولى را داد، در همین بین قطعه ابرى در آسمان غرش كرده صاعقه اى بر سر او انداخت و كاسه سرش را برد و او را هلاك كرد، آنگاه این آیه نازل شد: (و یرسل الصواعق فیصیب بها من یشاء و هم یجادلون فى اللّه و هو شدید المحال ).
مؤ لف : گفتارى كه در آخر این روایت داریم ، همان گفتاریست كه در آخر داستان عامر و اربد داشتیم ، به اضافه اینكه در این خبر دارد كه دنبال داستان مزبور آیه (و یرسل الصواعق ...)، نازل شد، و حال آنكه جمله مزبور قسمتى از آیه است و اگر بنا بود آیه نازل شود مى باید از اول ، یعنى از (و یسبح الرعد بحمده ...) نازل شود، و در شاءن نزول معنا ندارد كه نصف آیه نازل گردد.

موفق باشید.

من نمیدونم چی بگم دلم خیلی خونه طاقت فرسای این زندگی خیلی خسته ام حاجت دارم ازخدا که هنوز نگرفتم

خیلی تنهام خواهش میکنم برام دعا کنید

با سلام خدمت همه ی دوستان
تمنا میکنم از همه که برای برادرم دعا کنید ، برادرم دانشجوی دکتری ست و دوبار امتحانش رو رد شده و در مرز اخراج شدن از دانشگاست و اگر خدایی نا کرده اخراج بشه آبرومون میره ،
آبروی ما در خطره تو رو خدا دعا کنید ،
پدر و مادرم آبرو دارن و من یقین دارم که جز بندگان صالح خداوند هستن
عاجزانه درخواست دارم برای ما دعا کنید.

با سلام
واقعا پاسخ شما قشنگ بود جوری که من گریه کردم.چندسالیه ک دعا میکنم.چندسالیه که حاجت و ارزوی دلی دارم و سعی میکنم ب خدا نزدیک بشم ،با خودم هرروز میگم اینکار اشتباهه خدا دوست نداره دیگ انجامش نمیدم.و حالو هوا و دعاها و نمازهای خیلی جالب و قشنگی رو تجربه کردم.با اینکه میدونم میرسم و خدا ب فکرمه ،ولی از خدا بابت این تجربه های قشنگ واقعا ممنونم.بعضی وقتا همین دعاها ی اتفاق دیگه رو تو زندگی ب وجود میاره .ک لبخند روی لب میاره و این نشون میده که خدا ب یادته ،اینم ی نشونس ک ب یادمونه ولی هنوز وقت اون اصلیه نرسیده.
در پناه خدا

سلام و عرض ادب
این جواب زیبا رو در وبلاگم قرار دادم البته با ذکر اسم سایت

تو یه جایی نوشته بود هنگامی که در اتاقی هستید خداوند تمام در و پنجره های آنرا رو به شما میبندد شاید هوای بیرون طوفانی باشد و به صلاح شماست که در همان اتاق باشید.سوال من اینجاست که آیا خدا قدرت اینو نداره که بیرون اتاق رو برای ما تبدیل به باغ و گل کنه؟آیا همیشه میخاد قدرتشو به بنده اش نشون بده و اونو گیر بندازه؟بعضی جاها نوشته بخاطر این بندشو گیر میندازه که بنده عاشقش بشه.!شمایی که مدت هاست از خدا درخواستی دارید و بهش التماس میکنید آیا خدا نمیتونه درخواست شمارو بهتون بده و اینجوری عشقشو تو دلتون بندازه؟...اگر دعایی که مستجاب نمیشه بخاطر گناهان ماست و از این حرفا...گناه که دیگه نمیاد جلوی خدا رو بگیره.شمایی که از خدا بچه میخای شمایی که از خدا شوهر یا زن میخای شمایی که ماشین میخای و هر چیز مادی و غیر مادی و ...خدا با این قدرت بی نهایتش همین چیزای کوچیکم به شما نمیده.!میخای وارد بهشتت کنه؟!مثلا فرض کنید کسی براش سخته که صبح پاشه نماز بخونه و یه درخواستی هم از خدا داره.خدا میگه الا و بلا باید نمازتو بخونی...این یارو واسش سخته نماز بخونه یا بنابر دلیلی نمیتونه درواقع میخاد ولی نمیتونه.ولی خدا میتونه درخواستتونو بده ولی نمیخاد.اونم با این قدرتش.این نمیشه گدایی؟...اگه خدا بنده ای رو نبخشه پدرشو درمیاره میبرتتش جهنم درسته؟ولی اگه بنده ای خدا رو نبخشه چی میشه؟هیچی.هیچکاری نمیتونه بکنه.حالا هی بگید عدالت.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
در این باره به چند نکته توجه شود :
الف - خدا وند چنین قدرتی دارد و جهان را بر ای بندگانش گلستان خلق نموده ولی این بندگان نا دان وظلوم وجهول که این گلستان را به نارستان تبدیل نموده دگه تقصیر خود شان است . قرار نیست خدا وند با جبر و فشار بشر را مجبور کند ولی راه را نشان داده پیامد اعمال نیک وبد را هم مشخص کرده اراده الهی در این زمینه این است که انسان ها با اختیار خود راه درست را برگزینند نه جبرا وگرنه می توانست همه را جبرا به راه درست بکشاند و نیازی هم به بعثت و رسالت نبود. از این رو فرمود: ((انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا)).
ب- بر خلاف تصور شما خداوند هیچ نسبت به استجا بت دعا بنده بی توجهی ننموده چنان كه مي‏فرمايد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ (۱) هر گاه بندگان من، از من سؤال كنند من به آنان نزديكم. درخواستِ درخواست كنندگان را پاسخ مي‏گويم، آن گاه كه مرا بخوانند».
پس، از مجموع آموزه های یادشده به دست می آید که خداوند در هر حال دعا و خواست بنده گانش را بی جواب و اجابت نمی گذارد؛ گرچه این اجابت گاهی در دنیا و گاهی در آخرت باشد. گاهی برای او قابل درک است و گاهی نیست؛ ولی در هر صورت، خداوند همواره مجیب است و اسم مجیب او، جلوه و تجلی دارد. از این رو، فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (۲) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوند همواره به خواست‌ها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت می‌دهد. هیچ دستی را خالی برنمی‌گرداند؛ چون کریم‌تر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده، ناامید برگرداند. از این رو، در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (۳)
هیچ بنده‌ای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمی‌کند، مگر این که خداوند حیا می‌کند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که می‌خواهد در آن نگذارد. پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید».
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند. همین که دعا می کنیم، نشان می دهد که خدا ما را پذیرفته است.
نکته بسیار زیبا و شنیدنی در این باب، سخن مولوی است:
آن یکی الله می‏گفتی شبی * تا که شیرین می‏شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیارگو * این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت * چند الله می زنی با روی سخت
‏او شکسته دل شد و بنهاد سر * دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده‏ای * چون پشیمانی از آن کش خوانده‏ای
گفت: لبیکم نمی‏آید جواب * زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست * و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
‏ترس و عشق تو کمند لطف ماست * زیر هر یا رب تو لبیک هاست (۴)
بیان نغز مولوی که در واقع الهام گرفته از آموزه های وحیانی است، می رساند که خداوند همیشه مجیب مطلق است و ناله و دعای بنده، در واقع، لبیک خدا است و زیر هر الله گفتن او، هزاران لبیک الهی نهفته است.
ج - توجه داشته باشید که انسان مخلوق و بنده خداوند است و نه رقیب و طلب کار او در وجود انسان گرایش هایی به صورت فطری قرار دارد که یکی از آنها گرایش به پرستش است. گرایش های دیگر ، حقیقت جویی ، زیبا طلبی و کمال خواهی است.
با این بیان روشن است که پرستش نه یک تکلیف ، بلکه یک نیاز ، بلکه یک حس و گرایش درونی است.
انسان موجودی است کمال طلب و نیازمند ، پس چون خود را در برابر منبعی بزرگ از قدرت ، عظمت، قداست ، کمال ببیند ، در برابر آن خضوع نموده و دست نیاز به سوی او دراز می کند. انسان در حال پرستش از وجود محدود خویش می خواهد پرواز کند و به حقیقتی پیوند یابد که در آنجا نقص و کاستی و فنا و محدودیت وجود ندارد. عبادت و پرستش نشان دهندة یک "امکان" و یک "میل" در انسان است، امکان بیرون رفتن از امور مادّی و میل به پیوستن به افق بالاتر و وسیع تر.
پی نوشت ها:
۱. بقره (۲)، آیه ۱۸۶.
۲. غافر (۴۰)، آیه ۶۰.
۳. ابن فهد حلی، عدة الداعى، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ص ۹۷.
۴. مولوی جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، اقبال، تهران، ۱۳۷۷ ش، دفتر سوم، ص ۳۵۵.

با این شرایطی که شما گفتی فقط دعای پیامبر وامامان براورده میشه یعنی باید بی خیال دعا بشی خدا یه سرنوشتی را برات مینویسه قبل از اینکه به دنیا بیای اگر تمام عمرت دعا کنی حتی یک دقیقه از اون تغییر نمیکنه اگه چشماتو باز کنی همه چیزو میبینی میگه من شما را ساختم که عبادتم کنید دیگه براش مهم نیست چه بلایی سر بنده اش میاد هر کی را بد بخت ببینه بلا بر سرش نازل میکنه تا تا اونم از سر بد بختی و بیچارگی اونو عبادت کنه

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال.

پرسشگر گرامی؛
خدای متعال دعای همگان را طبق آیه قرآن که ادعونی استجب لکم باشد، برآورده می کند!

خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می‌نماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر دعای بندگانش را مستجاب نمی‌نمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر می‌بردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت‏شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم دعا را مستجاب می‌نماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه‌ای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه‌ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال دقت فرمایید که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوب‌هایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمت‌های متعددی دارد که به اختصار می‌گویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشن‌تر شدن موضوع ایفاد می‌گردد:
*- دعا لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته می‌شود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق می‌افتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی می‌خواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواسته‌اش تلاشی نمی‌کند، معلوم است که نمی‌خواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را می‌خواهد اما تلاش نمی‌کند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن می‌کند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است.
*- گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی می‌خواهد، گمان می‌کند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواسته‌اش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل می‌گردد. نه این که از خدا بخواهد وسیله‌سازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را می‌خواند. منتهی وقتی کارش نمی‌شود، به خدا معترض می‌گردد که پس چرا ندادی؟
*- گاهی انسان در ضمن این که خواسته‌ای دارد و آن را نیز از خدا می‌خواهد، کارهای دیگری می‌کند که راه دعایش را می‌بندد و یا استجابت را به تأخیر می‌اندازد یا کلاً منتفی می‌کند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی می‌شود که پرده‌های حفاظتی را می‌درد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که سبب می‌شود مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها بر او ببارد (اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که نعمت‌های داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع می‌کند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّـرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی می‌کند که دعای او را حبس می‌کند (اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ).
*- گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست.
*- گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینه‌های لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد.
*- گاهی آن چه دعا کننده می‌خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می‌شود، سبب نزول بلا می‌گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا می‌خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی‌خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی‌نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش می‌خواهد، و حال آن که خدا می‌داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می‌کند و او خواهان این انحراف نمی‌باشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، ۷۵)
ترجمه: و اگر ايشان را ببخشاييم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم در طغيان خود كوردلانه اصرار مى‏ورزند.
*- گاهی آن چه به خیر خود می‌داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می‌داند خیر اوست.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، ۲۱۶)
ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد.
*- گاهی آن چه به مصلحت خود می‌داند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بنده‌ی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه می‌شود بشود.
*- گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیله‌هایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیله‌ها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌« (المائده، ۳۱)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
*- ... و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر.
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.

موفق باشید.

خیلی ممنون از مطلب خوبتون خیلی بهم کمک کرد خدایا عاشقتم یه درس مهم از مطلبتون گرفتم همیشه به جنبه های مثبت زندگی کنید.

جالب است تمام مستجاب نشدن ها را به نوعی با پاسخ های تکراری توجیه می کنید لطفا چند نفر را که دعاهایشان مستجاب شده است را معرفی کنید آنچه از جواب های شما بر میآید نشان دهنده عدم آگاهی و اشراف شما در موضوع اجابت است گویند شخصی بالای منبری میگفت پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است و مردم را میترسانید مستمعی در پاسخ گفت بگو راه نیست و خلاصمان کن اینگونه که شما تمام اجابت نشدن ها را توجیه میکنید در واقع اقدام به فرا فکنی میکنید شخصی که مریض دم مرگ دارد و دعا میکند اگر مریض بمیرد چه حاصلی حتی برای نزدیک شدن به خدا دارد آنچه که از کل قضایا بر می آید این است که خداوند دنیا را براساس قوانینی بوجود آورده و همه در این چهار چوب قرار دارند و قرار نیست که تغییری در وضع و حال آن داده شود و در این دایره هر کس هر بهره و نصیبی برد برد و اگر نبرد از دست داده است و قرار نیست تغییری حاصل شود و اینهمه دلایل برای عدم اجابت دعا سخنی و حرفی بیش نیست لطفا پاسخ دهید

با سلام و تشکر از ارتباطتان به شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می‌نماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر دعای بندگانش را مستجاب نمی‌نمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر می‌بردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:

« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت‏شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

خداوند کریم دعا را مستجاب می‌نماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه‌ای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه‌ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال دقت فرمایید که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوب‌هایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمت‌های متعددی دارد که به اختصار می‌گویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشن‌تر شدن موضوع ایفاد می‌گردد:
*- دعا لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته می‌شود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق می‌افتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی می‌خواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواسته‌اش تلاشی نمی‌کند، معلوم است که نمی‌خواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را می‌خواهد اما تلاش نمی‌کند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن می‌کند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است.
*- گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی می‌خواهد، گمان می‌کند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواسته‌اش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل می‌گردد. نه این که از خدا بخواهد وسیله‌سازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را می‌خواند. منتهی وقتی کارش نمی‌شود، به خدا معترض می‌گردد که پس چرا ندادی؟
*- گاهی انسان در ضمن این که خواسته‌ای دارد و آن را نیز از خدا می‌خواهد، کارهای دیگری می‌کند که راه دعایش را می‌بندد و یا استجابت را به تأخیر می‌اندازد یا کلاً منتفی می‌کند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی می‌شود که پرده‌های حفاظتی را می‌درد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که سبب می‌شود مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها بر او ببارد (اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی می‌کند که نعمت‌های داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع می‌کند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّـرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی می‌کند که دعای او را حبس می‌کند (اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ).

*- گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست.
*- گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینه‌های لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد.
*- گاهی آن چه دعا کننده می‌خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می‌شود، سبب نزول بلا می‌گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا می‌خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی‌خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی‌نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش می‌خواهد، و حال آن که خدا می‌داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می‌کند و او خواهان این انحراف نمی‌باشد.

«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، ۷۵)
ترجمه: و اگر ايشان را ببخشاييم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم در طغيان خود كوردلانه اصرار مى‏ورزند.
*- گاهی آن چه به خیر خود می‌داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می‌داند خیر اوست.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، ۲۱۶)
ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد.
*- گاهی آن چه به مصلحت خود می‌داند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بنده‌ی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه می‌شود بشود.
*- گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیله‌هایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیله‌ها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌« (المائده، ۳۱)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
*- ... و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر.
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.

موفق باشید.

سلام
متاسفانه حرفهایتان بیشتر از شعاری است تا پاسخ قانع کننده
خلاصه سوال میکنم:
۱- اگر قرار است تا وقت چیزی فرا نرسیده به ما داده نشود پس دعا چرا؟ استمرار دعا دیگر چرا؟!
۲- اگر قرار باشد به جای دعای ما دعای چیز دیگری به انسان داده شود پس بهتر است کلا انسان دعا کند خدایا هر چی صلاح میدونی بده و خلاص! دیگر دعا برای بیماران و رزمندگان و.... بی معناست
۳- کسانی که خدا دعایشان را سریعتر مستجاب میکند کمتر دچار کفر گویی میشوند و همینطور مرفحین هم با انفاق و صدقه و خیریه هم این دنیا را دارند هم آن دنیا را، ولی بنده ای که سختی میکشد و تحمل نمیکند هم این دنیا عذاب میکشد هم آن دنیا. این است عدالت خدا؟!

سوال زیاد دارم ولی فعلا همینها بس است
به امید پاسخگویی

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال!

چرا در روایت داریم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعالیم دیگر داریم بعضی دعاها به صلاح نیست ؟ حال ما از کجا بدانیم که کدام دعا به صلاح است و کدام نیست و علت این تأخیر در استجابت چیست ؟ بالاخره در دعا اصرار بکنیم یا نکنیم ؟
امام باقر علیه‏السلام می فرماید : واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ
بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد . (الکافی : ۲ / ۴۷۵ / ۳ منتخب میزان الحکمة : ۲۰۰)
در بیان برخی علما نیز آمده که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد ، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب ، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است.در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا ، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است.پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.
مثلا یک کسی که صاحب فرزند نمی شود همیشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند ولی بر استجابت آن اصرار نکند. و از اینکه به ظاهر این دعا بر آورده نمی شود بی تابی نکند و نا امید از رحمت الهی نشود و افسرده نگردد .
خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبیل ارتباط با خدا و پیوند دائمی با خدا و اینکه انسان خود را محتاج به خدا ببیند. .و اینکه خود دعا کردن فی نفسه مطلوب است و خود همین دعا کردن نوعی استجابت است. تا خدا نخواهد کسی توفیق دعا کردن و ارتباط با خدا را پیدا نمی کند. و از آنجایی که خداوند فرموده و وعده داده که : ادعونی استجب لکم- هر دعایی به تحقیق مستجاب می شود ولی نه به آنصورت ظاهری که ما همیشه بفهمیم. خداوند همه دعا ها را مستجاب می کند ولی گاهی مطابق ظاهر آن و گاهی که به صلاح نیست مطابق صلاح فرد و حتی بیشتر از خواسته فرد به او می دهد، لکن انسان به آن توجه ندارد. البته گاهی هم عدم استجابت ناشی از مانعی مثل گناه است که با توبه انسان ، دعاهای او نیز شنیده و مستجاب می شود.
پس شایسته است تمام نیاز هایمان را در دعا هایمان مد نظر بیاوریم بر آنها اصرار کنیم ولی در عین حال عرضه داریم که خدایا اگر به صلاحمان نیست آنگونه که خود می دانی و به خیرمان است پیش بیاور. و برای خداوند متعال تعیین تکلیف نکنیم که حتما باید چنین کنی و چنان کنی و این دور از ادب و خضوع است.

اصرار نداشتن بر استجابت ظاهری
کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد ، در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد ، گاهی برخی از رحمت خدا مأیوس می شود و یا کسانی بوده اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشیده شده است. در حالیکه اگر می دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست هیچگاه این همه اصرار نمی کردند.
دعا به معنای واقعی
البته عدم استجابت دعا همیشه ناشی از این نیست که به صلاح فرد نباشد. گاهی موانعی برای استجابت دعا وجود دارد، نظیر برخی گناهان که منجر به حبس دعا می شوند و دردعای کمیل به برخی از آنها اشاره شده است .
در رابطه با اصرار بر خواسته های معنوی یا مادی ، مطلبی را که باید توجه داشته باشیم ، مسئله همت انسان است.که به ما توصیه شده که همت هایمان را بلند کنیم و خواسته هایمان را در قله ها قرار دهیم و تمام همت خود را مصروف خواسته های ناچیز دنیایی نکنیم. ولی از آنجایی که انسان ، مادام که در دنیا قرار دارد به حوائج مادی هم نیازمند است ، به ما توصیه کرده اند که نمک طعامتان را و حتی بندکفشتان را از خدا بخواهید. و به نظر می رسد که این کار،توحید افعالی و فعلی انسان را تقویت می کند.
از طرف دیگر، باید توجه داشته باشیم که ظرفیت و معرفت انسان ها، متفاوت است. آنهایی که دارای ظرفیت و معرفت بالاتری هستند ، به طبع در دعاهایشان خواسته های بلند همتانه بیشتری را لحاظ می کنند و کسانی که در سطح معرفتی پایین تری هستند، به تناسب معرفت و همتشان ، خواسته هایی از خداوند طلب می کنند.
ضمن اینکه باید بدانیم ، نفس ارتباط گیری با خداوند مطلوب است. در حدیث قدسی در بیان علت تفاوت های انسان ها آمده است: خداوند به این دلیل انسان ها را متفاوت آفریده (در خلق و مال و جمال و ... ) تا آنکس که در مرتبه بالاتری است خدارا به این واسطه شکر کند و آنکه در مرتبه پایین تری به لحاظ ظاهر قرار دارد در دعا ، از خداوند طلب کند که به او هم بدهد و به این واسطه هر دو گروه به خداوند متصل شوند و ارتباط برقرار کنند. البته این حدیث موارد دیگری هم دارد که به تناسب بحث ، فقط این قسمت را آوردم.
در مورد ادامه سئوالتان باید بگویم که این تصور اشتباه، ناشی از این است که ما هنوز نتوانسته ایم این تفکیک را در ذهنمان ایجاد کنیم که خیر و صلاح واقعی فرق دارد با آنچه که ما فکر می کنیم که به خیر و صلاحمان هست.
«عسی وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ » (سوره بقره آیه ۲۱۶) ؛ چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشد در حالی که خیر شما در آن است و همین طور چه بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که در حقیقت برای شما شر است و خدا می داند حقایق امور را و شما نمی دانید.
چه بسا کسی که در بیابان دارد از تشنگی می میرد و از خداوند مطالبه آب دارد کاملا مطمئن است که یافتن آب برای او نافع و به صلاح او است، ولی حتی همین شخص در حقیقت مطمئن نیست که رسیدن به آب به خیر و صلاحش است. شاید اگر الان از تشنگی بمیرد ، با وضع بهتری از دنیا برود و اگر به او آب برسد و زنده بماند و مثلا ۳۰ سال دیگر زنده بماند ولی شرایطی در آینده زندگی اش پیش بیاید که عاقبت به شر از دنیا برود.
چه بسیار کسانی که صاحب فرزند نمی شوند و با هزار اصرار و دعا و نذر و نیاز به فرزند می رسند ولی بچه ای ناقص الخلقه به دنیا می آید یا فرزند ناخلفی می شود، که بعدا پشیمان می شوند از این همه اصراری که کرده اند بر اجابت دعایشان و خواهند گفت که ای کاش بی فرزند باقی می ماندیم.
مساله ای که از اهمیت زیادی برخوردار است، توجه به حقیقت دعا و پی بردن به ارزش دعا است؛ اینکه به دعا تنها به چشم وسیله ای برای گرفتن حاجت نگاه نکنیم؛ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم، خیر، بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت است و در دعا انسان از خداوند دعوت می کند تا در دل و جان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دلی مومن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعا کننده چه حاجت بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.

مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى‏فرماید: «اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزدیکم، و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم» (بقره، آیه ۱۸۶)
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟ آیا خدا ما را فراموش کرده است؟ می دانیم که فراموشی در خداوند راه ندارد. پس علت چیست؟
اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست؛ زیرا همانطور که گفتیم، دعا نوعی عبادت و پرستش است و در هر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست.
بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شما را به دعا سفارش مى کنم؛ زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا، به خدا نزدیک نمى شوید.»
ثانیا در خصوص استجابت دعا، توجه به یک نکته لازم و ضروری است که رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت. البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخاست و دعا کرد؛ نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.

موفق باشید.

سلام.من یه دختر ۳۶ ساله هستم. فوق لیسانس هستم و از نظر خونوادگی سطح متوسطم.از زمانی که یادم میاد حتی قبل از سن تکلیف نماز میخوندم. همیشه حجاب و حیا و نجابتم رو حفظ کردم.همیشه سعی کردم گناه نکنم.همیشه به نماز و روزه و دعا اهمیت دادم و خیلی بیشتر از هم سنای خودم دعا خوندم و نیایش کردم.ولی هر چه بیشتر سعی کردم به خدا نزدیکتر بشم انگار ازش دورتر شدم.همیشه از خدا خواستم همسری قسمتم کنه که مثل خودم باشه. فقط ملاکم ایمان و اخلاق بود و یک شرایط زندگی معمولی.ولی هر چقدر بیشتر دعا کردم و نتیجه ندیدم بیشتر ناامید شدم.همه دوستان من ازدواج کردن و بچه هاشون بزرگ شدن ولی من هنوز دارم برای ازدواج دعا میخونم.یعنی این خواست زیادی هست از خدا؟؟؟یعنی ازدواج کردن به صلاح من نیست؟ یعنی بیشتر از ۱۵ سال دعا خوندن نباید جوابی داشته باشه؟کدوم حکمت و مصلحت میگه یه دختر اینهمه سال تنها بمونه؟کدوم عدالت میگه اینهمه دعا بخونی و اینهمه یه نفرو صدا بزنی حتی یکبار جوابتو نده؟ کدوم منطق میگه یه دختر تا این سن به صلاحش نبوده ازدواج کنه؟کدوم انصاف میگه دختری که همه عمر با ایمان زندگی کرده و کسی خطایی ازش ندیده مضحکه بقیه بشه؟نتیجه توکل به خدا چیه؟؟؟ مگه خدا نگفته که برای هر کسی جفتشو خلق کرده؟ مگه این جزء نیازهای اولیه بشر نیست؟ مگه همه مردم دنیا برای ازدواجشون دعا میخونن؟؟؟؟چند سال؟؟؟کی میخواد حاجت منو بده؟زمانی که دیگه هیچ حسی تووی وجودم نباشه؟زمانی که دیگه دادنش هیچ فایده ای برام نداشته باشه؟ وقتی خدا گفته تفاوت من با بت اینه که بتها رو وقتی صدا میزنین هیچ جوابی دریافت نمیکنین ولی اگه منو صدا بزنین جوابتونو میدم و خواستتون رو اجابت میکنم و من دارم صداش میزنم و جوابی نمیبینم چجوری میتونم قبول کنم دارم با خدای شنوا و بینا حرف میزنم؟ برای من با این شرایط توضیح بدین الان فرق خدایی که جواب منو نمیده با بتهای زمان جاهلیت چیه؟من در جواب خواستم فرقی نمیبینم بین این خدا و خدای بت پرستا..من بعنوان بشر باید نشونه ای ببینم که خدا داره صدای منو میشنوه که باز بهش اعتماد کنم و باز صداش بزنم.در زمان پیامبر مردم میرفتن از پیامبر میپرسیدن و جوابشونو میگرفتن همینطور در زمان ائمه.الان تکلیف ما چیه؟از کی بپرسیم؟ و اینکه تا کی همینطور صدا بزنم و وقتی جواب نگرفتم استوار بمونم؟ قبول کنید با دیدن اینهمه بی توجهی آدم نا امید میشه و به مرور ایمانشو از دست میده ...لطفا به همه سوالام با منطق جواب بدین من نمیخوام بشنوم مصلحت نبود...چون میدونم وقتی دلیلی برای کاری نداریم میگیم قسمت و مصلحت نبوده...من دنبال جواب منطقیم که عقلم قبول کنه...ممنونم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
مطمئن باشيد اگر به خداوند متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار كنيد، خداوند به بهترين وجه و شكل به آن رسيدگى خواهد كرد زيرا او خير و صلاح بندگانش را بهتر از آنها مى‏داند. در قرآن كريم آمده است: «چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد حال آنكه شر شما در آن است و خدا مى ‏داند و شما نمى ‏دانيد».( بقره/۲۱۶)
خواهر محترم؛ راه رسيدن به خوشبختي دنيا و آخرت، جز با توشه عقل و دين و رضايت به تقدير الهي، پيمودني نيست.

مسأله ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهمترین، یا به عبارت بهتر جزء چند رویداد مهم انگشت شمار زندگی است. چه بسا کسانی باشند در آشنایان و فامیل و اطرافیان که خواهان و مایل به ازدواج با شما باشند ولی جرأت طرح مسأله را به دلیل اینکه احتمال جواب منفی از شما بشنوند را نیافته اند. به عبارتی چون فاکتورهای مثبت زیادی دارید خود را در آن سطح ندیده اند که خواستگار شما شوند. این مقدمه کوتاه را ذکر کردم تا این را بگویم که آیا شما در آشنایان و اطرافیان کسی را دوست دارید یا به وی علاقمندید؟ کسی که خواهان ازدواج با وی باشید؟ غالبا خانمها با ظرافتهای خاص و خدادادی می توانند آن طرفی را که به او متمایل هستند متوجه قضیه سازند. این مسأله همان طور که گفته شد می تواند با همان ظرافتهای خاص زنانه انجام گیرد و از طرح مستقیم خودداری شود.

چنانچه این امر برای شما مقدور نیست می توانید به زندگی روزمره خود ادامه دهید. تجارب ما به عنوان مشاور خانواده و ازدواج نشان داده که برای هر انسانی با هر موقعیت و طبقه اجتماعی و فرهنگی موقعیت مناسب ازدواج فراهم می شود. حال برای کسی زود و برای کس دیگر زمان بیشتری طول می کشد. دختران بسیاری بوده اند که به کلینیک مشاوره مراجعه کرده اند و گفته اند که اگر با این کیس ازدواج نکنم دیگر خواستگاری نخواهم داشت چون سنم بالا میرود. و لی با توجه به توصیه ی مشاور از ازدواج منصرف شده اند و بعدها با کیسی مناسب تر ازدواج نموده اند.

موفق باشید.

من هرگز این تناقض گویی ها رو درک نکردم و نمیکنم
بارها در جاهای مختلف گفته میشه که گناهان باعث عدم اجابت و عدم رسیدن دعا به بالا میشن و خداوند دعای گناهکاران رو اجابت نمیکنه
و باز هم بارها در جاهای دیگری ازجمله همینجا هم گفته میشه که گاهی خدا به محض اینکه بنده ای دعا کرد خدا به فرشتگان میفرماید زود اجابت کنید که اوازش را خوش نمیدارم
حالا تناقض و مورد سوال اینجاست
ایا بنده ای که خداوند اوازش رو دوست نداره علت چیست ایا بنده گناهکار هست ؟ اگر گناهکار هست چطوره که دعاش زود مستجاب میشه تا خدا صدایش را نشنود و اگر گناهکار نیست
چطور میشه خداوند صدای بنده ای راکه گناهکار هم نیست و دعاش هم قراره مستجاب بشه رو دوست نداره مگر خدا هم بین بندگانش فرق میگذاره
بالاخره کدام
ایا گناه باعث عدم اجابت هست یا باعث تسریع در اجابت ؟؟؟؟؟؟؟
ایا خدا بندگان گناهکار و صدای اونها رو دوست نداره ولی سریع اجابتشون میکنه
یا بندگان بیگناه رو دوست نداره
ووووو
من که نفهمیدم

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال؛
پرسشگر گرامی!

خدای متعال در هر صورت دعای بندگان را بالاخره زود یا دیر، این دنیا یا آن دینا برآورده می کند. اما بحث در این است که خدای متعال به گنهکار از این جهت دارای مشکلاتی است و می بایست اورژانسی رسیدگی شود، توجه و اشتیاق نشان داده است، وگرنه خود اشخاصی که به خدای متعال نزدیکند که نیازی به این تشویقات ندارند و مزه مهر و محبت الهی را چشیده اند.

گاهي اين سوال به ذهن انسان مي رسد كه اگر خداوند صداي ما را مي شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانايي اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهيد تا اجابت كنم. (۱)پس چرا برخي اوقات شاهد اجابت سريع دعاهاي خود نيستيم؟
در پاسخ به اين سوال متذكر مي شويم اولا هيچ دعايي خالي از نوعي اجابت نيست، زيرا نوعي عبادت و پرستش است و درهر عبادتي كه با قصد قربت انجام مي شود ؛ يعني عبادت كننده تصميم دارد به خداي خود نزديك شود و به كمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالي از اثر قربي نيست. بنابر اين، همين كه دعا و عبادت با خلوص نيت و شرايط لازم انجام مي شود، در همان لحظه به اجابت مي رسد و اثر معنوي خود را بر روح و جان انسان مي گذارد. و با استمرار اين حالت است كه آدمي به تدريج مظهر نورانيت و اسماء و صفات كماليه حق تعالي شده، به كمال و سعادت شايسته خود مي رسد، خود دعا كردن، در حقيقت، درمان عطش قلب و تسكين سوزش جان و و نياز روح به عروج به عالم قدس اله است. امام صادق(ع)فرمود: شما را به دعا سفارش مى كنم. زيرا با هيچ عمل ديگرى همچون دعا, به خدا نزديك نمى شويد. (۲).
رفت موسى آتشى آرد به دست آتشى ديد او كه از آتش برست
بهرنان شخصى سوى نانوا دويد دادجان چون حسن نانوا را بديد
استحضار داريد كه تمامي عبادات به خصوص دعا داراي چندين اثر عمومي و خصوصي است. آثار عمومي دعا، معنويت، نورانيت، صفا و قربي است كه در قلب و روح انسان ايجاد مي شود و آثار خصوصي آن تأثيرات معنوي و يا مادي خاص است كه در اثر ارتباط موثر با خداوند حاصل مي شود و در روايات و سند دعاها ذكر شده است، مانند دعا براي رفع امراض، فقر، گرفتاري و مانند آن.
هر دعايي اقتضاي استجابت دارد، ولي از نظر فلسفي براي اينكه اين اقتضا به عليت تبديل شود و خواسته ما در خارج واقعا محقق شود، عوامل ديگري نيز در كار است كه بايد همگي جمع شوند. عليت و ضرورت وجود چيزي در خارج در گرو اين است كه تمامي علت هاي اقتضايي با هم جمع شوند و وجود آن چيز در خارج به صورت ضرورت درآيد و گرنه با تحقق برخي از عوامل و اقتضائات وجود آن ضروري و حتمي نخواهد بود، بنابراين همانگونه كه گفتيم: هر دعايي حتما اقتضاي اجابت دارد و خداوند فرموده ادعوني استجب لكم، ولي عملي شدن آن بستگي به وجود ساير اقتضائات و علت ها و شرايط ديگري دارد كه در تحقق خارجي آن دخيل هستند.
ثانيا، دعا اقتضاي اجابت دارد نه اينكه علت اجابت باشد. در اين زمينه بايد بدانيد كه تحقق هر آرزو و رسيدن به هر هدفي راه اختصاصي و طبيعي خود را دارد و دعا تنها يكي از عوامل موفقيت و رسيدن به خواسته ها و نيازها است. براي موفقيت و رسيدن به خواسته هاي مشروع خود بايد برنامه ريزي و تلاش پي گير داشت. به طور مثال دعا درباره سلامتي اقتضاي اجابت دارد، يعني در صورتي كه انسان تلاش كند و نزد طبيب برود و دارو مصرف كند و دعا هم بكند اين عوامل روي هم باعث صحت و سلامتي انسان خواهد شد.
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود - مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد.
برخي افراد خيال مي كنند همين كه بنشينند و دعا كنند و در اين زمينه با اصرار از خداوند چيزي بخواهند، مي توانند خداوند را مجاب كنند و به خواسته خود برسند. اين تصور درست نيست. رسيدن به هر خواسته اي راه خود را دارد و بايد از مسير طبيعي خودش بدان دست يافت.
البته در كنار تلاش فردي و اجتماعي موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنايت و كمك خداوند مي شود. به عبارت ديگر بايد برخواست و دعا كرد نه اينكه نشست و دعا كرد. دعا كردن نشستني نيست. دعا براي كسي مفيد است كه در مسير قرار دارد و عملا تلاش مي كند و نهايت سعي خود را براي رسيدن به اهداف خود در زندگي انجام مي دهد. چنين كسي بسيار موفق خواهد بود و براي او رسيدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نيست.

پی نوشت ها:
۱- غافر، آیه ۶۰.
۲- كافي، ج۲، ۴۶۷.

سلام دوستان تمام مطالب را خوندم و فقط به این نتیجه رسیدم که بعضی از دعا های ما به دست خود ما باز می شود مثل ازدواج یا کار و در جایی دیگر اینکه دنیا از لنگه کفش کهنه ای هم بی ارزشتر است به گفته مولایمان علی پس بکوشیم برای آخرتمان کاری کنیم دنیا اگر خوب بود و وفا داشت این همه امامانمان سختی نمی کشیدند به طوری که حضرت موسی به خدا گفته اگه من در زمانه اخرالزمان بودم چون عمرها کوتاه شده همه اش سجده خدا می کردم

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال؛

پرسشگر گرامی!
نکته ای که برایمان نوشتید، تا حدود زیادی صحیح است.
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می‌نماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر دعای بندگانش را مستجاب نمی‌نمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر می‌بردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏كند در حقيقت‏شما به تكذيب پرداخته‏ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم دعا را مستجاب می‌نماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه‌ای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه‌ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال دقت فرمایید که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوب‌هایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمت‌های متعددی دارد که به اختصار می‌گویند لابد مصحلت نیست.
** و در آخر:
گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیله‌هایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیله‌ها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌« (المائده، ۳۱)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
*- ... و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر.
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.

موفق باشید.

خیللیییی بهش نیاز داشتم و خیلی قشششنگ بود. انگار با خدا حرف زدم

پرسشگر گرامی؛
خدا را شاکریم که زحمت کارشناسان مرکز ملی ثمرات خوبی دارد.

متشکر از شما.

پاسخ هاتون صحیحه ولی متاسفانه اصلا قانع کننده نیست,یه حرفو هزار بار تکرار کردین,لطفا جامع تر جواب بدید

پرسشگر گرامی؛
اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم خداوند بخشنده و مهربان است، در می یابیم که اگر خواسته‌های انسان بر آورده نمی شود، دلیلش بخل نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته‌های او را اجابت می کند. در دعای افتتاح می خوانیم: «اگر حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو تندی کردم،‌در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم برایم بهتر بوده است، زیرا تو به امور آگاهی».
شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می کند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس می کند تا به خدا بدبین شود. ائمه اطهار(ع) به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشته اند. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید نکند که همانا بخشش،‌ بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی تر گردد و بخشش او کامل تر شود. چه بسا چیزی را خواسته ای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می داد،‌ تباهی دین و دنیای خود را در آن می دیدی».(۱)
پس تأخیر اجابت دعا، نشان کم لطفی و کم محبتی خدا نیست، بلکه گاهی بر عکس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. امام صادق(ع) می فرماید: «وقتی مؤمنی دعا می کند،‌ خداوند به ملائکه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نکنید که من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌ای هم هست که دعا می کند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را دوست ندارم».(۲)
اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من!‌ تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(۳)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد، پس در واقع هر دعایی به اجابت می‌رسد ، اما گونه‌های اجابت مختلف است.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده
می‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند».(۴)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا ، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواسته‌های دنیوی نیست، بلکه دعا و مناجات با خدا،‌ صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، موضوعیت دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(۵)
ما به دعا کردن امر شده ایم و باید به این وظیفه عمل کنیم و نتیجه را به خداوند واگذار نماییم.

پی نوشت‌ها:
۱. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۲. اصول کافی، ج ۴، ص ۲۴۵.
۳. همان، ص ۲۴۷.
۴. تحف العقول، ص ۲۰۲.

موفق باشید.

كليدش در تسليم بودن ، پذيرفتن و تلاش خود را كردن باقيش ديگه دست من و شما نيست،
بگو خدايا تسليم تصميمات توام و هرچه بدي كردم از روي حماقت و شهوتم بوده خودت منو خلق كردي و بر من آگاهتري از خودم، هيچكدام ازين سركشيهاي منو به حساب دشمني من با خودت نگزار كه خسو خاشاك چه به درفتادن با طوفان، تسليم توام و خدمتگزارت، باشد كه من نباشم و تو باشي
شما تلاشتو بكن از راهش وارد شو كه هرچيزي در دنياي ما بايد از مسير خودش انجام بشه ، ديگه اينكه چه خواهد شد و اينكه بخواي به زور و يا ناله و فقان وضعي رو تغيير بدي عزيز دلم نميشه كه نميشه، دلتو نرم ونرم ونرمتر كن، اخلاقتو خوب كن نرمتر با زن وبچه او اطرافيانت و اجتماعت صحبت كن ، تا ميتوني لبخند بزن و زوركي هم شده جلوي همه سپاس و شكر نعمتهاي خدارو بكن و هيچ ناله و نوله و نق و نق از اين مشكل و فلان مشكل جلوي جمع نكن( پروردگار بسيار به حفظ حرمت اسمش اهميت ميده و ناله كردن يكي از راههاي خرابكردن اين حرمته!) تا ميتوني نام پروردگارو بزرگ بدار(حتي ظاهري هم شده) همونطور كه گفتم با اشاره به تمام نعمتها،..همين الان بورو زنو بچه و مادر پدرتو در عاقوش بگير بهشون بگو كه اونها بهترين نعمتهايي هستن كه خدا بهتون داده.. حالا كورن كرن ناقصن خوشگل زشتن پيرن جوونن هرچي هستن نعمت خدا هستن و بهشون بگو كه ببخشنت بداخلاقيهاو سختگيريها نامهربانيها ي شمارو ببخشن...به خدا هم بگو كه پروردگاررا تو آگاهتري كه ايمان من بتو ضعيفه ولي همه اين كارهارو براي ذات خودت انجام ميدم و هيچ چيزي هم ازت نميخوام(ظاهري هم شده بگو) اينكارهارو بكن بعد ببين چجوري سيل نعمت و آرامش روتون جاري ميشه بعد بياين براي ماهم تعريف كنيد حال كنيم،،،

من انسان معتقدی هستم اما مسله ای دارم که از حلش عاجز شده ام. من و خانواده در شرایط سختی قرار گرفته ایم و مشکلات متعددی پیرامون ماست و هر روز هم بیشتر میشه. از اعتقاد و تلاش ما کم نشده از دعا ها و در خواست ما کم نشده ولی مستجاب نمی شیم. از اون جایی که هر انسانی حدی برای تحمل داره و نباید باری بیش از استطاعتش بر دوشش گذاشت همان گونه که خدا خودش گفته است،کم داریم می بریم یعنی کم اوردیم. خسته شدیم. اگر این صبوری و تحمل منجر به بی ایمانی و خرد شدن ما بشه، پس لطف خدا کجا میره؟ خواهشا نگید برو نگاه کن ببین تنت سا لمه. ما داریم به خاطر این مشکلات سلامتیمون رو هم از دست میدیم. اونوقت برای چی باید شکر گزار باشیم؟ اصلا اینکه اگر خدا کسی رو دوست داره بیشتر سختی بهش میده یا اینکه دوست داره صداشو بشنوه چه منطقیه؟ دور از شان خداوند این که نوعی ازار و اذیته؟ پس اونی که معتقد نیست و دعا نمی کنه چرا باید راحتر زندگی کنه؟ خدا نباید تمام چاره هارو از ما بگیره ما یوسف پیامبر نیستیم ادم معمولی هستیم با دامنه تحمل پایین چه کنیم از این همه اما و اگر خلاص شیم؟ لطفا جواب منطقی بدید و از پیامبران و انسان های خاص مثال نزنید و به دنیای دیگه هم ارجاع ندهید صریح بفر مایید ما سر کاریم یا نه؟ ممنون.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

یاسلام.
بر خلاف تصور شما قران کریم مي‏فرمايد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ (۱) هر گاه بندگان من، از من سؤال كنند من به آنان نزديكم. درخواستِ درخواست كنندگان را پاسخ مي‏گويم، آن گاه كه مرا بخوانند».
پس، از مجموع آموزه های یادشده به دست می آید که خداوند در هر حال دعا و خواست بنده گانش را بی جواب و اجابت نمی گذارد؛ گرچه این اجابت گاهی در دنیا و گاهی در آخرت باشد. گاهی برای او قابل درک است و گاهی نیست؛ ولی در هر صورت، خداوند همواره مجیب است و اسم مجیب او، جلوه و تجلی دارد. از این رو، فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (۲) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوند همواره به خواست‌ها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت می‌دهد. هیچ دستی را خالی برنمی‌گرداند؛ چون کریم‌تر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده، ناامید برگرداند. از این رو، در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (۳)
هیچ بنده‌ای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمی‌کند، مگر این که خداوند حیا می‌کند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که می‌خواهد در آن نگذارد. پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید».
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند. همین که دعا می کنیم، نشان می دهد که خدا ما را پذیرفته است.
نکته بسیار زیبا و شنیدنی در این باب، سخن مولوی است:
آن یکی الله می‏گفتی شبی ** تا که شیرین می‏شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیارگو ** این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت ** چند الله می زنی با روی سخت
‏او شکسته دل شد و بنهاد سر ** دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده‏ای ** چون پشیمانی از آن کش خوانده‏ای
گفت: لبیکم نمی‏آید جواب ** زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست ** و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
‏ترس و عشق تو کمند لطف ماست ** زیر هر یا رب تو لبیک هاست (۴)
بیان نغز مولوی که در واقع الهام گرفته از آموزه های وحیانی است، می رساند که خداوند همیشه مجیب مطلق است و ناله و دعای بنده، در واقع، لبیک خدا است و زیر هر الله گفتن او، هزاران لبیک الهی نهفته است.
پی نوشت ها:
۱. بقره (۲)، آیه ۱۸۶.
۲. غافر (۴۰)، آیه ۶۰.
۳. ابن فهد حلی، عدة الداعى، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ص ۹۷.
۴. مولوی جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، اقبال، تهران، ۱۳۷۷ ش، دفتر سوم، ص ۳۵۵.

سلام. من به خدا اعتقاد کامل دارم و همیشه شکرگزارش هم هستم.همیشه هم هوامو داشته اما در یک مورد هر چی دعا میکنم به نتیجه نمیرسم.الان خواهرم ۴۰ سالشونه و من ۳۳ سال و هنوز ازدواج نکردیم، اهل دوستی با جنس مخالف هم نیستیم که بخوایم گناهی مرتکب بشیم، توی اجتماع هم کاملا حضور داریم و با افراد زیادی هم تعامل داریم، از لحاظ موقعیت شغلی و خانوادگی هم خوب و چهره خوبی هم هستیم توقع بالا و سختگیری هم در انتخاب همسر نداریم خانواده خوب و آبرو داری هم هستیم، اما نمیدونم چرا شرایط ازدواج برامون فراهم نمیشه هرچی دعا میکنیم و نماز میخونیم هیچ فایده ای نداره.هر جا میخونم میگن حتما به مصلحتتون نیست که خدا حاجتتون را نمیده آخی دیگه با این سن و سال چرا نباید مصلحت باشه دیگه کی قراره مصلحت بشه واقعا مسخره ست، آخی چه دلیلی داره تا این سن از خدا چیزی رو بخوای خویشتن دار باشی اما باز خدا حاجتتو نده واقعا دلیلش چیه؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
اولا چنان که خود گفته خدا با شما آن همه لطف ونعمت داده چرا قسمت پر لیوان را مورد توجه قرار نمی دهید ؟
در ثانی مشکل ازدواج یک معضل بزرگ در این زمانه شده شما تنها نیستید بلکه بسیار اند افرادی که دچار این مشکل اند
در کنار دعا باید عملا به حد اقل قانع شد وبا هر فردی که اهل ایمان است گرچه فقیر وبی کار باید ازدواج نمایید خدا بزرگ است

سلام
چی بگم والا بازم خداروشکر اما راستش خیلی قانع نشدم.
التماس دعا

اخه این چه توجیه بی معنی و بی منطقیه من تو این دنیا از بی پولی و نداری رنج میبرم و خدا در اخرت جبران میکنه خیلی بی معنیه یعنی کسی قراره ۱۰۰سال با فلاکت و فقر زندگی کنه ومنتظر پاداش اخرت باشه ..خنده داره

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
اولا - مرد اخر بین مبارک بنده ی ست .
در ثانی - خداى دادگر سفره نعمتى را به نام طبیعت گسترانیده و روزى همه‏افراد را در آن پدید آورده است چیزى که هست، باید فرد از طریق ‏فعالیت و کار بر روزى خدادادى دست‏ یابد.
البته نوع فعالیت نسبت‏ به مرحله عمر متفاوت است فعالیت کودک‏ شیرخوار، مکیدن پستان و تلاش جوان نیرومند، کار و سخت‏کوشى است.
بنابراین فقر و بدبختى معلول تقسیم الهى نیست، بلکه نتیجه‏نظام ظالمانه اجتماعى است که گروهى از پرخورى نج‏ببرند وگروهى دیگر از گرسنگى، اگر در جهان نظام عادلانه حاکم بود، همه‏زندگى آبرومندى برخوردار بودند. آمارها گواهى مى‏دهند در فصلى‏ میلیون‏ها بشر در شرق آسیا و آفریقا از گرسنگى جان مى‏سپارند ودر همان فصل دولتهاى سرمایه‏ دارى به خاطر حفظ قیمت گندم، مقدارزیادى از آن را به دریا مى‏ریزند.
پس برای تامین زندگی راحت در دنیا باید تلاش نمود تا از راه حلال ودرست بهترین زندگی را تامین گرد د اگر به هر دلیل نشد چه عیب دارد در اخرت برای تان جبران شود .؟

سلام من عدم اجابت دعا رو واقعا یکبار تو زندگیم درک کردم سال اول دبیرستان توی مدرسه فوق العاده عالی درس میخوندم بنا به شرایطی باید مدرسمو عوض میکردم و میرفتم به مدرسه ای که حتی یک صدم درصد هم با مدرسه ی قبلیم شباهت نداشت چه از لحاط اموزشی چه امکانات اون موقع هم به مقتضای سنم دوستام برام خیلی مهم بودن شبانه روز از خدا میخواستم که تو همین مدرسه بمونم و جای دیگه نرم ولی نشد چند وقت پیش تعریفایی از دوستای قبلیم شنیدم که سرم سوت کشید اونقدر تغییر کرده بودند و به وضعیت های اسفباری افتاده بودند که حالا از ته دل خوشحالم که مدرسم و مجبور شدم عوض کنم چون مطمئنا اگه منم بین اونا بودم مثل اونا میشدم چون تاثیر پذیری ادمهای کم سنوسال از دوستاشئپون خیلیه دلیل مستجاب نشدن بضی از دعاها ممکنه بعد از چند سال مشخص بشه دوستان
و یه سوال از مدیر سایت اگه یک دعایی رو اصرار بورزیم برای اجابتش ممکنه خدا اجابتش کنه اما خیر نباشه و یا ما را از خدا دور کنه؟؟!!چون دعام اجابت شده میترسم به خاطر اصرارم باشه و خدایی نکرده از خدا فاصله بگیرم

پرسشگر گرامی؛
چقدر خوب که متوجه این مسأله شده اید و در این زمینه تجربه زیسته دارید. سعی کنید این اتفاق را بین اقوام و نزدیکانتان انتشار دهید.

اما پیرامون سوال جدیدتان عرض کنیم که:
در برخی از روایت داریم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعالیم دیگر داریم بعضی دعاها به صلاح نیست؛ حال ما از کجا بدانیم که کدام دعا به صلاح است و کدام نیست و علت این تأخیر در استجابت چیست؟ بالاخره در دعا اصرار کنیم یا خیر؟

امام باقر علیه‏ السلام می فرماید: واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ؛
بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد. (الکافی : ۲ / ۴۷۵ / ۳ منتخب میزان الحکمة : ۲۰۰)

در بیان برخی علما نیز آمده که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است. در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است. پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.
مثلا یک کسی که صاحب فرزند نمی شود همیشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند ولی بر استجابت آن اصرار نکند. و از اینکه به ظاهر این دعا بر آورده نمی شود بی تابی نکند و نا امید از رحمت الهی نشود و افسرده نگردد.

خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبیل ارتباط با خدا و پیوند دائمی با خدا و اینکه انسان خود را محتاج به خدا ببیند. و اینکه خود دعا کردن فی نفسه مطلوب است و خود همین دعا کردن نوعی استجابت است. تا خدا نخواهد کسی توفیق دعا کردن و ارتباط با خدا را پیدا نمی کند. و از آنجایی که خداوند فرموده و وعده داده که: ادعونی استجب لکم- هر دعایی به تحقیق مستجاب می شود ولی نه به آنصورت ظاهری که ما همیشه بفهمیم. خداوند همه دعا ها را مستجاب می کند ولی گاهی مطابق ظاهر آن و گاهی که به صلاح نیست مطابق صلاح فرد و حتی بیشتر از خواسته فرد به او می دهد، لکن انسان به آن توجه ندارد. البته گاهی هم عدم استجابت ناشی از مانعی مثل گناه است که با توبه انسان، دعاهای او نیز شنیده و مستجاب می شود.

پس شایسته است تمام نیاز هایمان را در دعا هایمان مد نظر بیاوریم بر آنها اصرار کنیم ولی در عین حال عرضه داریم که خدایا اگر به صلاحمان نیست آنگونه که خود می دانی و به خیرمان است پیش بیاور. و برای خداوند متعال تعیین تکلیف نکنیم که حتما باید چنین کنی و چنان کنی و این دور از ادب و خضوع است.

اصرار نداشتن بر استجابت ظاهری
کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد ، در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد ، گاهی برخی از رحمت خدا مأیوس می شود و یا کسانی بوده اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشیده شده است. در حالیکه اگر می دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست هیچگاه این همه اصرار نمی کردند.

دعا به معنای واقعی
البته عدم استجابت دعا همیشه ناشی از این نیست که به صلاح فرد نباشد. گاهی موانعی برای استجابت دعا وجود دارد، نظیر برخی گناهان که منجر به حبس دعا می شوند و دردعای کمیل به برخی از آنها اشاره شده است.
در رابطه با اصرار بر خواسته های معنوی یا مادی ، مطلبی را که باید توجه داشته باشیم ، مسئله همت انسان است.که به ما توصیه شده که همت هایمان را بلند کنیم و خواسته هایمان را در قله ها قرار دهیم و تمام همت خود را مصروف خواسته های ناچیز دنیایی نکنیم. ولی از آنجایی که انسان ، مادام که در دنیا قرار دارد به حوائج مادی هم نیازمند است ، به ما توصیه کرده اند که نمک طعامتان را و حتی بندکفشتان را از خدا بخواهید. و به نظر می رسد که این کار،توحید افعالی و فعلی انسان را تقویت می کند.

از طرف دیگر، باید توجه داشته باشیم که ظرفیت و معرفت انسان ها، متفاوت است. آنهایی که دارای ظرفیت و معرفت بالاتری هستند ، به طبع در دعاهایشان خواسته های بلند همتانه بیشتری را لحاظ می کنند و کسانی که در سطح معرفتی پایین تری هستند، به تناسب معرفت و همتشان ، خواسته هایی از خداوند طلب می کنند.
ضمن اینکه باید بدانیم، نفس ارتباط گیری با خداوند مطلوب است. در حدیث قدسی در بیان علت تفاوت های انسان ها آمده است: خداوند به این دلیل انسان ها را متفاوت آفریده (در خلق و مال و جمال و ... ) تا آنکس که در مرتبه بالاتری است خدارا به این واسطه شکر کند و آنکه در مرتبه پایین تری به لحاظ ظاهر قرار دارد در دعا، از خداوند طلب کند که به او هم بدهد و به این واسطه هر دو گروه به خداوند متصل شوند و ارتباط برقرار کنند. البته این حدیث موارد دیگری هم دارد که به تناسب بحث، فقط این قسمت را آوردم.

خیر و صلاح به تشخیص ما یا به تشخیص خداوند؟
خیر و صلاح واقعی فرق دارد با آنچه که ما فکر می کنیم که به خیر و صلاحمان هست.
«عسی وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (سوره بقره آیه ۲۱۶)
چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشد در حالی که خیر شما در آن است و همین طور چه بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که در حقیقت برای شما شر است و خدا می داند حقایق امور را و شما نمی دانید.
چه بسا کسی که در بیابان دارد از تشنگی می میرد و از خداوند مطالبه آب دارد کاملا مطمئن است که یافتن آب برای او نافع و به صلاح او است، ولی حتی همین شخص در حقیقت مطمئن نیست که رسیدن به آب به خیر و صلاحش است. شاید اگر الان از تشنگی بمیرد ، با وضع بهتری از دنیا برود و اگر به او آب برسد و زنده بماند و مثلا ۳۰ سال دیگر زنده بماند ولی شرایطی در آینده زندگی اش پیش بیاید که عاقبت به شر از دنیا برود.
چه بسیار کسانی که صاحب فرزند نمی شوند و با هزار اصرار و دعا و نذر و نیاز به فرزند می رسند ولی بچه ای ناقص الخلقه به دنیا می آید یا فرزند ناخلفی می شود، که بعدا پشیمان می شوند از این همه اصراری که کرده اند بر اجابت دعایشان و خواهند گفت که ای کاش بی فرزند باقی می ماندیم.

توجه به حقیقت دعا
مساله دیگری که از اهمیت زیادی برخوردار است، توجه به حقیقت دعا و پی بردن به ارزش دعا است؛ اینکه به دعا تنها به چشم وسیله ای برای گرفتن حاجت نگاه نکنیم؛ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم، خیر، بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت است و در دعا انسان از خداوند دعوت می کند تا در دل و جان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دلی مومن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعا کننده چه حاجت بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.

علت تأخیر در اجابت دعا
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید می فرماید: «اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان؛
هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزدیکم، و دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت می کنم» (بقره، آیه ۱۸۶)
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟ آیا خدا ما را فراموش کرده است؟ می دانیم که فراموشی در خداوند راه ندارد.

پس علت چیست؟
اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست؛ زیرا همانطور که گفتیم، دعا نوعی عبادت و پرستش است و در هر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شما را به دعا سفارش مى کنم؛ زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا، به خدا نزدیک نمى شوید.»

ثانیا در خصوص استجابت دعا، توجه به یک نکته لازم و ضروری است که رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت. البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخاست و دعا کرد؛ نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.

+موفق باشید.

سلام پس چرا جواب سوال بنده رو نمیدید

تصویر شهرسوال

سلام بر شما و وقت بخیر
حجم سوالات رسیده به سایت بالاست.
ان شاالله به زودی پاسخ سوال شما از سوی کارشناس مرتبط با موضوع خدمتتان ارسال خواهد شد.
از بابت تاخیر غذرخواهیم.
موفق و سلامت باشید.

سلام.
اگر در وقت اذان قلبتان به شدت به تپش می افتد و نمیتوانید نماز نخوانید ... پس صدایتان دارد شنیده میشود ... ولی هنوز وقت حل مشکلتان نرسیده است.
به حرم حضرت عبدالعظیم و یا حضرت معصومه بروید و ختم انعام به جا آورید و امیدوار باشید.

چه توجیهاتی...!! طاقت و تحمل یه انسان مگه چقدر میتونه دوام داشته باشه؟ خدایی که سالیان سال به بنده توجه نمیکنه پس چه فایده ای داره صدا کردنش؟ خدا که توجه نکنه اگه بنده زمین و زمان رو بهم بدوزه هیچ فایده ای نداره . وقتی حتی کوچکترین حاجات ما رو براورده نمیکنه چه توقعی میشه ازش داشت؟ من خیلی ساله که صداش کردم و جوابی ندیدم. پس بی فایده س. خدا وقتی توجه نکنه دیگه دعا خوندن و تلاش کردن هیچ ثمری نداره

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباط شما
بزرگوار
لازم و ضرورري است ابتدا درباره خدا معرفت و بصيرت پيدا نماييد تا اين افکار را بتوانيد کنار بزنيد و خود را به انوار الهي منور سازيد و از تاريکي ياس از رحمت خدا خود را برهانيد و به او حسن ظن داشته باشيد

بعضي از ما انسان ها شبيه به بازيکن فوتبالي مي مانيم که بدون هيچ شناخت و درکي از بازي فوتبال و قوانين آن وارد زمين شده و مشغول به بازي شده ايم ؛ لذا بي هدف به هر طرف حرکت کرده دروازه ي خودي را از رقيب تشخيص نمي دهيم . از زمين خوردن خود ناله ها و شکايتها داريم و از گل خوردن دچار يأس و نا اميدي مي شويم و ....

در حالي که يک بازيکن فوتبال بايد بداند که مدت زمان بازي چقدر است ؟ قوانين و احکام بازي چيست ؟ قدرت رقيب تا چه حد است؟او بايد بداند زمين خوردن لازمه ي بازي است اما خاتمه ي آن نيست ؛ بلکه بايد بلافاصله بلند شده مبارزه را از نو شروع کند . هر گاه بي دقتي کرد و گل خورد بايد در فرصت باقي مانده تلاش کند و رقيب را شکست دهد و ....

دنيا محل بازي ماست و قوانين خاص خود را دارد و تا زماني که به احکام و دستورات نحوه ي بازي در آن آگاه نباشيم واله و سرگردان خواهيم بود و جز شکست نصيبي نخواهيم داشت . ولي فرق اصلي بين دو مثال مذکور اينست که ايفاي نقش در دنيا حقيقتي است که استعدادهاي انسان را شکوفا کرده سعادت يا شقاوت ابدي را به بار مي آورد ؛ ولي بازي در فوتبال تنها سرگرمي و ورزش است .

خداوند مهربان ما را آفريد و در وجود مان استعدادهاي فراواني قرار داد تا در اثر مواجهه ي با سختي ها و مشکلات حرکت صحيح و برنامه ريزي دقيق آن استعدادها شکوفا شود و مدت زمان تلاش و کوشش در اين جهت را نيز ايام عمري قرار داد که بتوانيم بهترين بهره را ببريم حال گاهي دچار اشتباه مي شويم و اين برآمده نفس ما است.

شيطان در افراد مختلف از يک راه نفوذ مي کند و او را تحت الشعاع قرار ميدهد به يکي از قوانين حاکم بر زندگي دنيا اشاره مي کنيم : - دنيا دار تزاحم و مشکلات فراوان است . انتظار زندگي کردن بدون سختي و مشکلات انتظاري نا بجا و بدور از واقعيت است . لذا اگر با اين آمادگي با سختي ها و مشکلات روبرو شويم تحمل سختي ها برايمان راحت تر شده و بدنبال حل مشکل مي گرديم .
برخي را با افکار مختلف نا اميد کرده و از رحمت الهي دور مي سازد.

يادآوري نعماتي که خدا به شما داده و پيروزي هايي که نصيبتان شده است در داشتن اميد و رسيدن به اهداف تاثير بسزايي دارد. ونشان دهنده محبت خدا به شماست (داشتن حسن ظن به خدا)

نکته ۱: اين را بدانيد که هر مشکلي ايجاد مي شود دليلش خودمان هستيم و بايد علت را در خود ريشه يابي کنيم .
راه مناسب ريشه يابي درست اين موضوع : محاسبه نفس خويش است
نکته ۲: اين افکار از عدم شناخت درست و دقيق نسبت به خدا و جهان هستي و مکر و حيله شيطان نسبت به بندگان و ضعف در ايمان سرچشمه ميگيرد.

راه کنترل افکار منفي :
http://www.pasokhgoo.ir/node/219
راه تقويت ايمان :
http://www.pasokhgoo.ir/node/32582
عدم استجابت دعا:
http://www.pasokhgoo.ir/node/15062

موفق باشيد.

نظرات