کلام و عقاید

چرا قرآن با طرح مسائل شهوانی انسان در بهشت، انسان ها را جذب می کند؟

شهر سوال ـ اولا شیوه قرآن استفاده از بشارت و انذار هم زمان است. در واقع قرآن با نشان دادن راه صحیح و درست، به انسان گوشزد می کند که در صورتی که راه صحیح را انتخاب کند، مستحق بشارت هاست و خوبی ها در انتظار اوست. و در صورتی که راه غلط را انتخاب کند، مصیبت ها و آلام در انتظار اوست

آیا فقط مسلمانان به بهشت می روند؟ پس تکلیف کافرانی که کار خوب انجام می دهند، چیست؟

رای ورود به بهشت دو شرط قرار داده است: ایمان و عمل صالح
«وَ أُدْخِلَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ[ابراهیم/۲۳] و كسانى را كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاى بهشت وارد مى‏ كنند باغهایى كه نهرها از زیر درختانش جارى است به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مى‏ مانند.»

آیا کسی هست که اسلام را نشناسد؟ وظیفه او چیست؟

شهر سوال ـ شاید در این دوره که ارتباطات بسیار گسترده شده و دوره معروف به عصر انفجار اطلاعات شده است، تقریبا کسی نباشد که هیچ شناختی از اسلام نداشته باشد.

طبق نظر قرآن بعد از هر سختی آسانی است، پس چرا ما این امر را نمی بینیم؟

شهر سوال ـ در توضیح مراد این آیه باید دقت کنیم که شاید اصلا منظور به دنبال آمدن آسانی از سختی نباشد. بلکه همراهی این دو باشد. به گونه ای که هر سختی یا همراه آسانی هایی است یا آنکه از جهت دیگر خود آن آسان است.

شبیه ترین مذهب به شیعه کدام مذهب است؟

شهر سوال ـ یافتن شباهت امر سخت و دشتواری نیست خصوصا زمانی که بحث از مذهبی است که برای شئون مختلف زندگی ما، سخن دارد. مهم این است که بتوانیم فارغ از شباهت و تفاوت های جزئی، اصل و اساس مکتب را درک کنیم!

آیا معقول است که لذت نقد را با بهشت نسیه عوض کنیم؟

بهشت

شهر سوال ـ انسان در تمام عمر خود مشغول چنین کاری است و همه عاقلان این راه را می روند. کشاورز به جای آنکه یک گونی گندم خود را آرد کرده و نان بخورد و از آن لذت ببرد، آن یک گونی را زیر خاک می کند تا در فصل درو بتواند محصولی به دست آورد. تاجر به جای آنکه پول خود را صرف لذت بردن کند، با آن وارد تجارت شده و ریسک ضرر را می پذیرد تا شاید بتواند سود خوبی به دست آورد. کارگران به جای بهره بردن از خواب خوش، یک ماه کار می کنند تا آخر ماه بتوانند مزدی دریافت کنند.

در حالی که حق نداریم کسی را شبیه اهل بیت بدانیم، چرا به ولایت فقیه معتقدیم؟

ولایت فقیه

شهر سوال ـ نکته اینجاست که در بحث ولایت فقیه، هرگز بحث تشبیه و مقایسه کسی با ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در معنایی که نفی شده وجود ندارد. هیچ کس قابل مقایسه با اهل بیت (علیهم السلام) نیست در صورتی که منظور از این تشبیه و مقایسه، تشبیه و مقایسه در مقامات معنوی باشد. نه آنکه تشبیه در هیچ سطحی پذیرفته نباشد. چگونه می توان هر گونه تشبیهی را حرام و غیر جایز دانست در حالی که خدای متعال، پیامبر خود (ص) را شبیه همه مردم می داند؟

آیا کفر و شرک بر توحید مقدم بوده اند؟

شهر سوال ـ «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ[بقره/۲۱۳] مردم (در آغاز) یك دسته بودند (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى ‏كرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نكردند) تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه ‏هاى روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند.»

آیا همیشگی بودن عذاب جهنم در مقابل چند ده سال گناه، غیر عادلانه نیست؟

 عذاب جهنم

شهر سوال ـ اما یک نوع از آثار منفی، تکوینی و حقیقی هستند و در آن تناسب با تخلف صورت گرفته معنا ندارد. مثلا کسی یک لحظه دیر ترمز کرده و دچار تصادف شده و برای همیشه فلج می شود. یا کسی یک لحظه بی احتیاطی کرده و چاقو به چشمش خورده و برای همیشه کور می شود. یا کسی یک کبریت روشن کرده و بازار بزرگی را به آتش کشانده و ... در این موارد تناسب عمل با نتیجه معنا ندارد. و تنها سخن منطقی این است که در مواضع حساس تر، احتیاط ها شدید تر باشد.

چرا خدا بلاهایی به سر ما می آورد که به کفر گفتن می افتیم؟

شهر سوال ـ و کسانی که به عوالم غیب ایمان دارند، نوع نگاهشان به دنیا گونه ای نیست که ناهمواری های دنیا، کمرشان را بشکند و در مقابل آن تاب و توان خویش را از دست بدهند. بلکه انسان با نگاه به عالم حقیقی که پس از مرگ رخ می نمایاند، تمام سختی های دنیا برایش پذیرفتنی و چه بسا شیرین می شود. مانند ورزشکاری که سخت زحمت می کشد، اما امیدش به کسب جایزه، رنج را برایش هموار می کند.

انرژی و ماده هرگز از بین نمی روند، پس چرا نمی توانند خدا باشند؟

انرژی و ماده

شهر سوال ـ با دقت در پدیده های هستی که نشانه ای از آفریدگار هستند، صفاتی از خالق روشن می شود که آن صفات در ماده و انرژی وجود ندارند و به همین دلیل، ماده و انرژی نمی توانند خالق هستی باشند.

در هنگام تعارض فقه و عقل کدام معتبرتر است؟

شهر سوال ـ اول اینکه ادعاهای عقلی و ژست های متفکرانه (کسی که امری را خرافی می خواند مدعی عقل است) می تواند پوچ بوده و هیچ بهره ای از عقلانیت نداشته باشد. و دوم اینکه عقل محدودیت هایی دارد و انسان برای اظهار نظر در بعضی از مسائل ناگزیر به استفاده از منابع ادراکی دیگر است.